بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
ایده انقلاب این چیزی نیست که به قول لسان الغیب، «مشتی دلقپوش» و «صوفیوش»، با دهانهایی گشوده و گشاده فریاد میزنند و به هم میبافند.
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
ایده انقلاب این چیزی نیست که به قول لسان الغیب، «مشتی دلقپوش» و «صوفیوش»، با دهانهایی گشوده و گشاده فریاد میزنند و به هم میبافند.
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
طی یکی دو سال اخیر بحثهایی تحت عنوان «الهیات عدالتخواهی»، مطرح شده است. ایده الهیات عدالتخواهی چیست و چه میگوید؟
استدلال اصلیای که در کلیت این مبحث مطرح است، به طور خلاصه شامل این موارد است:
1. کنش عدالتخواهانه، مهمترین کنش اجتماعی از منظر باور ما و نیز از زاویه زمانه ماست.
2. ما برای این کنش اجتماعی نیازمند دانش و بینش هستیم. نیازمند معانیای هستیم که به ما عقلانیت لازم برای طراحی اقدام عدالتخواهانه را بدهد؛ به ما امکان اولویتبندی بدهد؛ در حرکتهامان روح بدمد و به کنشهامان جهت بدهد.
3. الهیات به معنای آنچه بیواسطه یا با واسطه از طرق وحیانی و لدنی به ما رسیده، مهمترین و یکی از در دسترسترین منابع معرفتی است که ما برای این منظور در اختیار داریم. آیات قرآن، جملات نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه، روایات اهلبیت(ع) و نیایشهای رسیده از امامانی پاک و معصوم، جملگی در عداد منابعی هستند که میتوانند معرفت مورد نیاز ما برای اقدام عدالتخواهانه را تأمین کنند.
خیلی دوست داشتم یا حضوری یا تلفنی مطرح کنم که پاسخهای شما را هم بشنوم. اما به اجمال:
مهمترین بحث من سر این بود که در این مقاله طوری فرموده اید که انگار تفاوت اندیشه انقلابی با دیگر اندیشه های معاصر نه تفاوت در محتوا بلکه در جهتگیری عملی آنهاست آنچنان که امام به تحول اجتماعی مبتنی بر تحول انسانی می اندیشید و بر این اساس عمل کرد و دیگران صرفا به دعوت و نه قیام اندیشیده اند.
گفتوگوی«فرهیختگان» با مجتبی نامخواه پیرامون عمل و تفکر انقلابی - بخش نخست
در موقعیت تاریخی و اجتماعیای نیستیم که لحظه انقلاب را تفسیر کنیم
سیدجواد نقوی، روزنامهنگار: در گفتوگو با حجتالاسلام مجتبی نامخواه، پژوهشگر دانش اجتماعی مسلمین و مدیر گروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم(علیه السلام) به بحث از تفسیر لحظه انقلاب و ربط تفکر و عمل انقلابی پرداختهایم. بخش نخست از متن این گفتوگو را از نظر میگذرانید.
یکی از مسائلی که با آن مواجهیم، تفسیر «لحظه انقلاب» است. عدهای لحظه انقلاب را اتفاقی قدسی میبینند و عدهای نگاهی جامعهشناختی و عدهای نگاه تاریخی دارند. امروز تفسیر لحظه انقلاب از جهتگیریهای سیاسی و منافع و تلقی دستههای سیاسی هم فارغ نیست. برای این مساله چه باید کرد؟! آیا میشود وحدتی تفسیری برای آن پیدا کرد؟ یا باید تفاسیری را که تا امروز وجود دارد، نقد کرد و باب جدیدی گشود؟
آنچه عجیب است تفسیرهای متعدد از لحظه انقلاب نیست بلکه اصل تفسیر لحظه انقلاب است که دست کم امروز میتواند برای ما عجیب باشد. در سالهای اخیر تلاش زیادی داشتم تا تحلیل امام(ره) از انقلاب اسلامی را بیشتر بفهمم. عقیده دارم امامخمینی در تحلیل انقلاب فقط رهبری کارگزاران تغییر متمایز 57 را برعهده نداشت بلکه توانست تفسیری متفاوت از نظم و انقلاب و جامعه و تغییر داشته باشد و این تفسیر متفاوت بود که درنهایت به انقلابی متمایز منتهی شد. زیر و زبر تمام صحیفه و آثار امام (ره) را جستجو کردهام تا متوجه شوم امام چه درکی از انقلاب بهطور اعم و انقلاباسلامی بهطور خاص و بالاخره بهنحو اخص از «انقلاب اسلامی ایران» داشته است؟ به نتایجی رسیدهام که چهار مفهوم کلی «اسلام انقلابی» و «انقلاب اسلامی» و «انسان انقلابی» و «انقلاب انسانی» میتواند ادبیات امام خمینی را صورتبندی کند. با این همه در تمام جستوجوهایم تصویر و تفسیر لحظه انقلاب از زبان امام غایب بود. یعنی امام تقریبا توضیح جامعی درباره هر چهار مفهوم و مرحلهی سیر انقلاب داشت و یک سیر مفهومی و تاریخی جامعی را شکل داده بود ولی تفسیر لحظه انقلاب در این تحلیل به نوعی غایب است.
متن زیر بحثی است که خردادماه سال98 و در نشست رونمایی از «پایگاه مطالعات انقلاب اسلامی حوزه های علمیه خواهران» ارائه شده است.
انقلاب و مسئله ارتجاع
یک مسئله ای که در خصوص انقلاب ما مطرح است، همان طور که برای انقلاب اسلامی پیامبر اکرم(ص) هم مطرح بود، مسئله احتمال بازگشت و ارتجاع در انقلاب اسلامی است. هر انقلاب در ارتباط با اهداف و آرمان هایی که دارد، مسیری را طی می کند، نظم موجودی را از بین می برد و نظم جدیدی را بنیان می گذارد. اما هر لحظه و هر دوره ای این احتمال وجود دارد که مسیر پیشرونده انقلاب به گذشته برگردد، ارتجاعی رخ دهد و آن انقلاب تبدیل به ضد خودش شود.
به تعبیر قرآن کریم این نقطه حساس دوره ای است که انقلاب به مرحله پس از بنیانگذار خودش گذار پیدا می کند و عبور می کند؛ یعنی از مرحله ای که رهبر انقلاب و بنیانگذار انقلاب حضور دارد و در اثر رویدادی که مرگ یا شهادت است، از میان جامعه رخ بر میبندد و حالا انقلاب می خواهد تجربه ای داشته باشد که در آن رهبر انقلاب حضور ندارد. قرآن کریم از جامعه می پرسد: «أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ»؛ آیا ارتجاع و انقلاب به عقب و انقلاب معکوس خواهید داشت، اگر رهبر انقلاب و پیامبر در میان شما نباشد؟ این آسیب و احتمال برای هر انقلاب دیگری مطرح است و برای انقلاب اسلامی ما نیز همواره مطرح خواهد بود. اگرچه ما از این مرحله به سلامت عبور کرده ایم؛ اما احتمال ارتجاع، احتمالی است که امروز رهبر معظم انقلاب نیز از آن سخن می گوید. تقدس این انقلاب و شهدای بزرگی که با خون آنها نهال انقلاب آبیاری شده است، مانع از آن نخواهد شد که ارتجاع در خصوص این انقلاب نیز رخ دهد. در بیانات رهبر معظم انقلاب در این سالها مرتب مسئله ارتجاع مطرح شده است. همان طور که درباره انقلاب پیامبر نیز مطرح بود. در واقع، در تاریخ انقلاب صدر اسلام، در نقطه گذار از دوره پس از بنیانگذار در یک سطحی این ارتجاع رخ داد و آغاز شد و در چهل سالگی انقلاب پیامبر، با شمشیری که توسط جریان تحجرِ زمان بر فرق امیرالمؤمنان(ع) فرود آمد، این ارتجاع یک مرحله جدیدی را تجربه کرد و دو دهه بعد سال، تجسد و تجسم همه آرمانهای انقلاب را به مسلخ طف برد. این امر درباره هر انقلابی ممکن است اتفاق بیفتد.
بازتولید انقلاب در برابر ارتجاع؛ چگونه؟
مسئله کلیدی این است که چگونه می توان در برابر این ارتجاع صف علم کرد؟ به چه ترتیبی و به چه شکل و صورتی می توان فرآیندی را ایجاد و بازتولید کرد که انقلاب را به نحو مستمر بازتولید کند و استمرار ببخشد؟
پاسخ این است: همان گونه که انقلاب رخ داد، امکان بازتولید انقلاب نیز وجود دارد.
حلقه مطالعات انقلاب اسلامی انجمن مطالعات اجتماعی حوزه علمیه قم با همکاری گروه تبلیغ تخصصی مدرسه انقلاب اسلامی برگزار میکند:
برنامه مطالعاتی بازخوانی اندیشه اجتماعی متفکران انقلاب اسلامی