ایام «دههی فجر» را که روز تولد مهمترین اتفاق عالم اسلام در دورهی اخیر، که مسیر حرکت جهان اسلام را از آنچه که بود، متمایز میکند، تبریک می گویم.
عنوان بحثی که امشب ارائه میدهم و امیدوارم که با نقد و نظر شما بزرگواران تکمیل و تنقیح بشود پاسخهای متعددی است که در دورهی معاصر در جهان اسلام و در سطح اندیشهی اجتماعی متفکّرین مسلمان به مسئله داده شده است که میتوان این پاسخها را در یک سهگانهی اصلاح، احیا و انقلاب صورتبندی کرد.
دراین بحث می کوشیم که جریانهای فکری معاصر در جهان اسلام را با توجه به مقولهی انقلاب اسلامی بازشناسیم. انقلاب اسلامی به دلایلی از جمله بعضی از موانع مذهبی، زبانی، جغرافیایی و قومی به یک معنا نتوانسته است جایگاه خودش را در جهان اسلام پیدا کند؛ یعنی آنقدر که جهان اسلام از مثلاً شکست در جنگ شش روزه از اسرائیل سرشکسته و افسرده شده است، از مقاومت هشت ساله، از جنگ 33 روزهی لبنان، از جنگ 20 روزهی غزه احساس غرور و سربلندی نمیکند و مانند این موارد. چگونه جنگ شش روزه معنا دارد و میتواند این معنا را به جهان اسلام منتقل کند که وضع شما این است، ولی جنگ 33 روزه یا اتفاقاتی که در جریان انقلاب اسلامی در این سه، چهار دهه افتاده است، جایگاه خودش را در جهان اسلام پیدا نمیکند؟!
بحث ما به صورت کلی در ارتباط با پاسخی است که در سطح اندیشهی اجتماعی متفکرین مسلمان برای برون رفت از یک وضعیت تیره و تاریک در دورهی معاصر صورتبندی شده است.