طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

کوشش در کشاکش سنت و تجدد

جمعه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۵۹ ب.ظ

درآمدی بر پروژه فکری استاد حمید پارسانیا

پروژه فکری و ترانسفر تفکر

نوشتن از پروژه‌ی فکری یک متفکرِ مؤلف، در روزگاری که ترجمه بر تفکر تفوق دارد و جماعتی از طریق ترانسفر متفکر ارتزاق می‌کنند، امری به نسبت دشوار است. این دشواری اغلب به این دلیل است که در اثر پروپاگاندای ژورنالیست‌های حوزه اندیشه، از «پروژه فکری» چیزی ورایِ «واردات اندیشه» مراد نمی‌شود و اطلاق آن بر کوشش‌های مولّد نادر است.

حمید پارسانیا از معدود کسانی است که طی سه دهه اخیر کوشیده­ است فارغ  از مشهورات آکادمیک و شئونات حوزوی، «مسئله» داشته باشد؛ به این مسائل بیاندیشد، پاسخ­هایی «تألیف» و در نهایت منتشر کند. بنابراین اگر پروژه فکری را دست‌کم شامل مؤلفه­های‌ فوق بدانیم، حجت­الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا صاحب یک پروژه‌ی فکری است که از قضا بر مهم‌ترین و موثرترین مسئله‌های فکری روزگار ما متمرکز بوده و به تألیف ایده­های نابی منتهی شده است. با این حال چگونه است که این پروژه‌ی ذوابعاد و ‌مهم، در کلیت خود مورد تأمل قرار نمی­گیرد و گزارشی از آن به دست داده نمی­شود؟

حمید پارسانیا مدتهاست ترجیح می­دهد پروژه­ی فکری خود را  در مدًرَسی در کنج فیضیه، در کلاس­هایش در دانشکده علوم اجتماعی، در درس‌گفتارهایی در متن و در حاشیه‌ی نظام آکادمیک، در نشست­هایی متعدد و در کتاب­ها و مقالاتی چند دنبال کند؛ بی ­آن که کلیت این پروژه موضوع یک گزارش اندیشه باشد. در حالی که از باب نمونه نوشته­های منتشر شده در بازتاب پرخاش‌های یک مترجم- متفکر، تنها در یک‌سال اخیر، بیش از آثار خود وی است! آیا بسط ید نیروهای حزبی در میدان ژرونالیسم علوم انسانی باعث نشده به جای روایت اندیشه­ها، سلبریتی­ها متفلسف­‌نما و شومن­های در پوستین علم افتاده برجسته شوند؟

این نوشته خود را قادر به خرق عادتِ تفکرخواندنِ ترجمه نمی‌داند و نمی‌تواند اصطلاح «پروژه فکری» را از جمع توأمان ترجمه و پرخاش به معنای واقعی خود بازگرداند؛ همچنان که نمی‌تواند اولین چراغ را برای بررسی پروژه فکری حجت‌الاسلام والمسلمین حمیدپارسانیا روشن کند. با این حال امیدوارست بتواند در میانه‌ی هیاهویی که نیروی‌های احزاب سیاسی در میدان اندیشه به راه انداخته‌اند، مروری اگر نه بر پروژه فکری، بلکه دست‌کم بر آثار و فعالیت‌های استاد حمید پارسانیا بیاندازد.


* یادداشت منتشر شده در مجله خردنامه، شماره 174

پروژه­ای در کشاکش سنت و تجدد

نمی‌توان انکار کرد که برنامه فکری حمید پارسانیا سخت متأثر از مواجهه‌ی عالم اسلام با امر مدرن است. اگر مواجهه ما با مدرنیته نبود یا این مواجهه برای پارسانیا مسئله نبود؛ او در یکی از مدرس‌های فیضیه اسفار نمی‌گفت؛ اگر چه دیگر کرسی‌های اسفار به راه بود؛ او به تهران و دانشکده‌ی علوم اجتماعی نمی‌رفت؛ اگر چه به احتمال زیاد این دانشکده بر قرار بود.

بررسی این خط فکری اما محتاج دانستن موقعیت کلی است که این متفکر نسبت به مدرنیته دارد: در میانه‌ی مواجهه‌های گوناگون با امر مدرن، حمید پارسانیا در کجا ایستاده است؟ اگر آن­چنان که پارسانیا استدلال می­کند در یک نگاه کلی مواجهه با تجدد را موجِد چهار جریان عمده­ی فکری در عالم اسلامی بدانیم، این چهار جریان عبارتند از:  جریان در سنت­مانده، جریان تجدد شیفته و تلفیق­گرایان. دسته­ی اخیر به نوبه­ی خود شامل دو دسته می­شود: کسانی که در کوشش برای این تلفیق و جمع از موضع تجدد سنت را نقد می­کنند و دسته­ی دیگر کسانی که از موضع سنت تجدد را به نقد می­کشند. برنامه­ی فکری پارسانیا در بستر اخیر شکل می­گیرد: در خوانش همدلانه از  سنت و پرسش منتقدانه از تجدد.

خوانش همدلانه از سنت

حمید پارسانیا عمیقاً به ذخیره­ی معرفتی عالم اسلامی تعلق خاطر دارد. در فلسفه، حکمت صدرایی را مبنای کار خود قرار داده است. هر روز صبح در حلقه­ی درسی خود در فیضیه متن اسفار اربعه را با دقت هر چه تمام می­کاود؛ ضمیرها و تقدیرها با ارجاع به حاشیه­ها و تحلیل­ها به دقت توضیح می­دهد. کار مهم دیگر او تدوین تقریرات درس اسفار آیت­الله جوادی آملی است که تاکنون هفده جلد آن با عنوان رحیق مختوم(ج 17، 1395) منتشر شده است. با این حال رجوع او به حکمت صدرایی در این تدریس و تقریرها متوقف نمی­شود. نگاه درجه دو و تاریخی به کلیت میراث حکمی اسلامی نظیر آن­چه در آغاز کتاب مبانی و تطورات برهان صدیقین(1391) انجام شده بخش دیگری از مطالعات او را تشکیل می­دهد. بخش مهم­تر کار او با میراث حکمی اما کوشش­هایی است که برای کاربست این میراث حکمی در بازخوانی عقلانیت مدرن صورت می­دهد. پارسانیا می­کوشد حکمت صدرایی را در سطوح گوناگون، از نظریه فرهنگی و نظریه­ اجتماعی تا فلسفه فیزیک و نیز در سطح سیاست­گذاری فعال کند. در سال­های اخیر درس­گفتارها، مقالات، پایان­نامه ها و رساله­های پر تعدادی کار شده که حاصل کوشش­های پارسانیا برای بسط حکمت صدرایی به عرصه­ی معرفت اجتماعی است. نام بردن این آثار از حوصله­ی این نوشتار خارج است، هر چند بررسی جامع پروژه­ی پارسانیا مستلزم تشریح ابعاد این کوشش­ها و یا دست کم مرور محتوایی این آثار است. در میان کتاب­های منتشر شده از ایشان دست کم دو اثر به شکل مستقیم­تری با کوشش برای بسط و بازخوانی حکمت صداریی ارتباط دارد. یکی روش­شناسی انتقادی حکمت صدرایی(1390) که بسط حمت صدرایی به عرصه­ی روش­شناسی و معرفت­شناسی است و دیگری نماد و اسطوره(1373) که متضمن اشارات و اکتشاف­های قابل توجهی از ظرفیت­های حکمت اسلامی در نشانه­شناسی و شکل­دهی به یک نظریه­ی درباب معناست.

عرفان بخش دیگری از میراث و ذخیره­ی معرفت عالم اسلام است که در کانون خوانش همدلانه­ی استاد پارسانیا از سنت قرار دارد. روند کار او در این زمینه نیز بر وفق سنت حوزوی از تقریر و تدریس می­گذرد. تقریرات دروس تمهیدالقواعد و فصوص الحکم آیت­الله جوادی و تدریس فصوص­الحکم پارسانیا را متوغل در میراث عرفان اسلامی ساخته اما تعمق در متون عرفانی باعث نمی­شود تا او از بسط اجتماعی اندیشه عرفانی و نگاه درجه­ دو به آن باز بماند. پارسانیا علاوه بر تعمق در متون عرفانی به فرامتن و حیات اجتماعی اندیشه عرفانی نیز توجه دارد و می­کوشد دلالت­های اجتماعی عرفان اسلامی را بیش از پیش آشکار کند.کتاب عرفان و سیاست(1386) نمونه­­ای از این کوشش­های اوست. بخش عمده­ی اثر البته به نقد خوانش­ها و مصادره­های متجددانه­ی معاصر از عرفان اختصاص اما فصلی آخر و در ضمن و ذیل روش­شناسی اندیشه عرفان و نیز «انقلاب عرفانی»، به دیدگاه منسجمی و بدیعی را درباب تحلیل نسبت عرفان و سیاست (جامعه) می­گشاید.

بدیع­ترین کوشش پارسانیا در خوانش سنت در توجهی است که به میراث مسلمین در زمینه­ی «علم اجتماعی» دارد. پارسانیا نظریه­ی مبسوطی در خوانش میراث علم­الاجتماع مسلمین سامان داده است. بنیاد معرفت­شناختی این نظریه بر رد ارزش­داوری­های متداول کنتی استوار است: اگر فارغ از سه­گانه­ی کنت بیاندیشیم، اگر بر این باور نباشیم که علم اجتماعی از آگوست کنت شروع شده و هر چه پیش و بیش از آن بوده و باشد ماقبل علم است؛ آن­گاه می­توانیم بپرسیم آیا انسان­ها قبل و فارغ از کنت و روش پوزیتویستی درباره­ی جامعه و مسائل آن نمی­اندیشیده­اند؟ پاسخ پارسانیا تقریباً این است که امکان ندارد که جامعه­ی اسلامی به تفسیر خود و کنش­هایش و به حل مسئله­هایش نیاندیشیده باشد و یا اندیشه­ورزی­هایش ماقبل علمی باشد. به ویژه آن­که در ادواری در اوج تمدن و علم بوده است. پارسانیا می­گوید فارغ از معنای اخیر درباره­ی علم که سابقه­ای در حدود دو سده دارد، عالم اسلامی در دامن خود معرفت­هایی ­پرورانده و ذخایری از علم فراهم آورده که هنگام اندیشیدن به مسائل اجتماعی خود از این رویکردها و روش­هاشان بهره می­گیرد. این رویکردها به طور خلاصه عبارتند از وحیانی، نقلی، حدیثی، تفسیری، فقهی، فلسفی، کلامی، عرفانی، تاریخ­نگاری و تک‌نگاری و رویکرد خطابی. همین ایده مبنای درس­گفتارهای متعددی است که تحت عنوان اندیشه و روش اجتماعی متفکرین مسلمان ارائه کرده است. پارسانیا بررسی­ها پیرامون تفکر اجتماعی مسلمین از یک کار صرفاً تاریخی خارج می­کند، به ساحت معرفت­شناسی برده و بر اساس بنیانی از نقد به هنجارهای رایج در تحقیر علم اجتماعی اسلامی، به بازخوانی میراث اسلامی به مثابه یک علم اجتماعی می­پردازد. توجهاتی که پارسانیا حکت عملی مصروف می­کند را می­توان در چارچوب همین رویکرد او به علم اجتماعی مسلمین دانست. او چندی پیش بخش از کتاب الحروف فارابی را در یک سلسله جلسات درس­گفتار به بحث گذاشت و نگاه یکسره متفاوتی به ماهیت و کارکرد میراث علم­الاجتماع مسلمین دارد.

اگر چه معارف حکمی نقطه­ی کانونیِ بازخوانی سنت در پروژه­ی فکری استاد حمید پارسانیا است اما دغدغه­های او در باخوانی همدلانه­ی میراث کم و بیش شامل تمام بخش­های ذخیره معرفتی عالم اسلامی می­شود. در تفسیر قرآن او بخش­های از درس­های تفسیر آیت­الله جوادی آملی را تقریر کرده و ایده­هایی را در چارچوب مقالاتی دنبال می­کند. در حدیث به تدریس اصول کافی می­پردازد و اخلاق، کلام، فقه و اصول­فقه نیز از دایره­ی پروژه­ی فکری وی برای بازخوانی همدلانه­ی میراث نمانده است. مقالات و بحث­های او در این سه زمینه­ی اخیر بیشتر از موضع نگاه درجه دو به کلیت وضعیت این دانش­هاست.

پرسش منتقدانه از تجدد

اگر به صورت­بندی کلی آغاز این نوشته بازگردیم، موقعیت پروژه­ی فکری استاد پارسانیا که آن را به در چارچوب کوششی برای تلفیق سنت و تجدد از طریق نقد تجدد از خاستگاه سنت ارزیابی کردیم. این موقعیت مستلزم دنبال کردن کوشش­های در دو ساحت سنت و تجدد است. در بخش پیشین مروری گذرا بر صورت این اقدامات در حوزه­ی سنت ارائه دادیم. اکنون در پی بررسی آنیم که پارسانیا در چارچوبه­ی پروژه­ی خود چه اقداماتی را در نقد تجدد پی می­گیرد؟

اولین و مهم­ترین میدان پرسشگری پارسانیا معرفت­شناسی و فلسفه­ی علم است. پرسش­هایی که از نسبت فلسفه و علم آغاز می­شود و به نقد فلسفی نظریه­های علوم اجتماعی می­رسد. کتاب­های   علم و فلسفه(1383) و سنت، ایدئولوژی، علم(1385) را می­توان نمونه­ای از کوشش برای در انداختن پرسش اول پیرامون نسبت علم و فلسفه دانست. جهان­های اجتماعی(1391) اما از مرز فلسفه علوم اجتماعی آغاز می­کند و به طرح نظریه یا ایده­هایی در فضای نظریه اجتماعی می­رسد. به جز نقدهای معرفت­شناختی، بخش دیگری از نقدهای پارسانیا به مدرنیته حول انسان شناسی شکل می­گیرد. پارسانیا می­کوشد با فعال کردن ظرفیت­های حکمی و به خصوص عرفانی هبوط انسان مدرن را نشان بدهد. کتاب هستی و هبوط(1383) در این راستا نوشته شده است.

پرسش پروژه­ی فکری پارسانیا از تجدد اما در سطح فلسفه علم، نظریه اجتماعی و انسان­شناسی باقی نمی­ماند. بازخوانی انتقادی عینیت و تجربه تاریخی ما در ایران و در عالم اسلامی محور دیگری در پرسش­گری انتقادی پارسانیا از تجدد است. پارسانیا می­کوشد نشان بدهد مدعای اندیشه­های مدرن برای اصلاح وضعیت ایران هیچ­گاه صادقانه نبوده و اصلاحات حقیقی از ظرفیت­های درونی بر می­خیزد. کتاب هفت موج اصلاحات(1386) پروژه­ی فکری پارسانیا را از تمرکز بر بازخوانی میراث و نقد تجدد، به مرزهای کنشگری اجتماعی نزدیک می­کند. این کتاب با نگرشی جریان­شناسانه مشابه عرفان و سیاست یک بازشناسی انتقادی از جریان­های فکری معاصر ایران و اسلامی است به دست می­دهد. این طرح در کتاب انواع و ادوار روشنفکری(1391) به بلوغ می­رسد. پارسانیا در این کتاب در طرحی جامع، ابتکاری، دقیق و فشرده کلیت جریان­های فکری مترجم تجدد را صورت­بندی و دوره­بندی می­کند. 

توجه تحلیل­گرایانه-کنش­گرایانه به انقلاب اسلامی

اگر  پروژه­ی فکری حجت­الاسلام و المسلمین حمید پارسانیا بر گسل معرفتی سنت و تجدد بناشده است اما توجه همه­ جانبه به این گسل و دو سوی آن، پارسانیا را فارغ و غافل از امکان­ها و رویدادهای عینی نساخته است. پارسانیا که در سال­های مبارزات انقلاب اسلامی فعالیت­های نوجوانانه را تجربه کرده، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی وارد دانشکده­ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران می­شود و تجربه­ی زیسته دست اول و مشاهده­ای بی­واسطه از انقلاب فرهنگی دارد. پس از آن نیز در جبهه­های جنگ حضور می­یابد و از این نظر یک کنشگر فعال در میدان­های انقلاب اسلامی است. همین زمینه باعث شده تا در پروژه­ی فکری پارسانیا و در ترسیمی که او از کشاکش سنت و تجدد دارد، «انقلاب اسلامی» به لحاظ نظری و عملی یک مسئله­ی مهم تلقی شود.

در سطح نظری پارسانیا کتاب حدیث پیمانه، پژوهشی در انقلاب اسلامی(1376 چ دوم) را منتشر کرده است. کتابی که هسته­ی اولیه­ی آن در درس­گفتارهای سه دهه قبل پارسانیا در چارچوب دروس معارف شکل گرفته اما با تکمیل و تکامل به یک تحلیل یک­پارچه، بدیع و بدیل در باب انقلاب اسلامی منتهی شده است. تحلیل که چارچوب مفهومی خود را از ظرفیت­های میراث علم الاجتماع مسلمین -از فارابی تا ابن­خلدون- اخذ کرده و شناختی جامع از جریان­های قبل و بعد از انقلاب به دست می­دهد. در سطح عملی نیز پروژه­ی پارسانیا با نیازهای آموزشی و سیاست­گذاری جمهوری اسلامی ارتباط پیدا می­کند. همین ارتباط یک وجه تمایز در این برنامه فکری است. پارسانیا کوشیده است نتایج پروژه­ی فکری خود را علاوه بر نگارش و انتشار در قالب کتاب و مجله، در سطح سازمان علم هم دنبال کند. پارسانیا تلاش­هایش در بازخوانی همدلانه­ی سنت، پرسش از تجدد و توجه به انقلاب اسلامی را با امکان­ها و نیازهای عینی و عملی­ انقلاب اسلامی پیوند می­زند و همین پیوند به او کمک می­کند ایده­هایش را تنها در سطح نظم علمی دنبال نکند و به نظام­سازی علمی هم بپردازد است. تلاش برای تأسیس رشته­ها، مراکز رسمی و حلقه­های غیررسمی آموزشی و انجمن­های علمی در حوزه و دانشگاه بخش از این نهادسازی­هاست. سه رشته­­ آموزشی که در سطح تحصیلات تکمیلی طراحی و تصویب شده و در دانشگاه­های باقرالعلوم(علیه­اسلام) و تهران و موسسه امام خمینی(ره) قم در حال اجراست محصول همین کوشش­هاست. این سه رشته که کوشش­های عملی و پروژه­ی فکری پارسانیا امکان طراحی آن را فراهم آورده عبارتند از «دانش اجتماعی مسلمین»، «فلسفه علوم اجتماعی» و «سیاست­گذاری فرهنگی» که به ترتیب محصول و تداوم آموزشی بخش­های سه­گانه­ی بازخوانی میراث، نقد تجدد و عطف به انقلاب اسلامی در پروژه­ی فکری اوست.

مؤخره

این متن برای انتشار در حاشیه­ی گفتگویی با استاد پارسانیا نوشته شده است و به اقتضای توان نگارنده، زمان اندک و تدوین فی­البداهه، نمی‌تواند اولین چراغ را برای بررسی پروژه فکری حجت‌الاسلام والمسلمین حمیدپارسانیا روشن کند. تشریح لایه­های اندیشه­ورزی و کنشگری این متفکر مؤلف و نیز روشن ساختن ارتباط این لایه­ها تلاش بیشتری می­طلبد. ویژگی پروژه­ی فکری استاد پارسانیا تنها این نیست که می­کوشد با توغل در سنت و تأمل در تجدد، راه دیگری در برابر ما بگشاید. بخش مهم­تر این پروژه این است که فارغ از نیازهای امروزمان به سر نمی­برد و درست به همین دلیل است که استاد حمید پارسانیا را همواره در حال تحرک می­بینیم: از سیاست­گذاری در شورای عالی انقلاب فرهنگی تا تألیف کتب درسی جامعه­شناسی دوره­ی دبیرستان، از کنج فیضیه­ی قم تا کرسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، از تقریر تا تألیف کتاب و مقاله، از نشست و سخنرانی تا مناظره، از تدریس در دانشگاه­های قم و تهران تا ارائه­ی درس­گفتارهای غیررسمی؛ او در هر جا که امکانی وجود داشته باشد حضور دارد تا بخش­هایی از برنامه­ای را جلو ببرد که چاره­ی ما در کشاکش کنونی میان سنت و تجدد می­داند.

تأمل در پروژه فکری استاد پارسانیا و نسبت لایه­های گوناگون کنشگری او بیش از هر چیز، پاسخی است به نیاز ما برای شناخت بیشتر و بهتر وضعیت تفکر امروز. در زمانه­ای که از یک­سو ژورنالیسم علوم انسانی به ورطه­ی امیال کنشگران حزبی فروغلطیده از سوی دیگر پُر حرفی­های ملال­آور جماعتی «نیمه­سواد» درباره­ی تحول و تمدن به سر حد تهوع رسیده است؛ پارسانیا، متفکری مؤلف، برخاسته از یک سنت اصیل فکری و بنشسته بر کرسی پرسشگری است و حرف­های بدیعی دارد. تفاوتی ندارد موضع خود را با او موافق بدانیم یا مخالف؛ حرف­هایش از جنس پرخاش­ها و شعارهای رایج دو دو سو میدان تفکر نیست. خوانش­ها و پرسش­هایی است که ارزش خواندن و شنیدن و اندیشیدن دارد.

منابع

پارسانیا، حمید (1373) نماد و اسطوره، قم، مرکز نشر اسراء.

_________ (1376)حدیث پیمانه، قم، دفتر نشر معارف.

_________ (1383) علم و فلسفه، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

_________ (1385) سنت، ایدئولوژی، علم، قم، بوستان کتاب.

_________ (1386) عرفان و سیاست، قم، بوستان کتاب.

_________ (1386) هستی و هبوط، قم، دفتر نشر معارف.

_________ (1386) هفت موج اصلاحات، قم، بوستان کتاب.

_________ (1390) روش‌شناسی انتقادی حکمت صدرایی؛ قم، کتاب فردا.

_________  (1391) ادوار و انواع روشنفکری در ایران با نگاه به روشنفکری حوزوی، قم، کتاب فردا.

_________  (1391) جهان اجتماعی، قم، کتاب فردا.

_________ (1391) مبانی و تطورات برهان صدیقین، تهران، پژوهشگاه علم انسانی و مطالعات فرهنگی.

 

 

۹۶/۰۳/۱۲
مجتبی نامخواه

اندیشه معاصر مسلمین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی