طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir
ایتا @tabagheh3_ir
***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۷ ارديبهشت ۰۴، ۲۰:۴۶ - جواد
    مرحبا

۷۱ مطلب با موضوع «گفتگوها» ثبت شده است

جنبش مشاهده در تکاپوی نظریه

دعوت به دیالکتیک مستمر میان «هنر- نظر» و «مشاهده- نظریه»

جنبش مشاهده در تکاپوی نظریه

متن زیر نکاتی است که در کنفرانس خبری جشنواره علوم انسانی عمار درباره این رویداد مطرح کردم.

سیر شکل‌‌گیری و اهداف جشنواره

می‌توان ایده و هدف جشنواره علوم انسانی عمار را در ضمن سیر شکل‌گیری آن توضیح داد. بیش از ده سال قبل وقتی جشنواره مردمی فیلم عمار شکل گرفت، یکی از ایده‌های اصلی آن پیوند میان اندیشه، هنر و رسانه بود و یکی از موقعیت‌هایی که این ایده خودش را نشان می‌داد ترکیب هیئت داوران جشنواره بود. در فرایند داوری آثار یک هم‌نشینی میان اهالی اندیشه و فرهنگ و رسانه اتفاق می‌افتاد. به عنوان نمونه آثاری در زمینه مسکن، آموزش، سلامت، فقر، مسائل کارگری و محیط زیست و نقد وضعیت اجتماعی یا تاریخ اجتماعی و فرهنگی سال‌های اخیر ارائه می‌شد. هنگامی که این آثار به داوری گذاشته می‌شد، اندیشوران بیشتر درباره آن مسئله و اهالی هنر و رسانه درباره بازنمایی آن گفتگو می‌کردند. این گفتگوها در هر دو سو حامل وجوهی از بداعت بودند: هم برای اهالی اندیشه مشاهده و بازنمایی‌ای که در آثار وجود داشت تازگی داشت؛ هم برای اهالی رسانه و هنر، تحلیل‌های اهل اندیشه نغز و جدید بود و به نوعی بداعت مواجهه مجدد با موضوع را تجربه می‌کردند. اهالی اندیشه و علوم اجتماعی، با این که قاعدتاً کارشان تحلیل جامعه و مسئله‌های اجتماعی است، ابراز می‌کردند که تا کنون با این ژرفا با مسئله‌ها، با مسئله مسکن، مسئله محیط زیست، مسائل کارگری و نابرابری مواجه نشده بودند. خود سازندگان آثار هم اغلب پس از این گفتگوها می‌گفتند با آن که ما خود اهل رسانه و هنر و بازنمایی همین مسائل عینی بوده‌ایم، کمتر از منظرهای تحلیلی به مشاهدات‌مان عمق بخشیده‌ایم. نقطه مشترک هم عبارت بود از تأکید و حتی طلبِ ادامه. مطالبه‌ای که از سوی دو سمت این گفتگو مطرح می‌شد؛ مطالبه ادامه جدی‌تر این هم‌نشینی میان علوم انسانی و اندیشه با هنر و رسانه.

۰ نظر ۱۹ دی ۰۰ ، ۱۱:۲۰
مجتبی نامخواه

نهاد امامت جمعه در میزگرد «فرهیختگان» با حسین مهدیزاده و مجتبی نامخواه  

(بخش دوم)

 

جامعه و منافع گوناگون افراد پیچیدگی‌هایی دارد که بسیار بیشتر از قابلیت تبیین کلامی و بحث عصمت و پیامبری و خانواده است. در جامعه حداکثر می‌توانید یک ولی عادل و معصوم داشته باشید اما یک سیستم معصوم که نمی‌توان داشت.

۰ نظر ۱۸ آبان ۰۰ ، ۲۳:۲۲
مجتبی نامخواه

نهاد امامت جمعه در میزگرد «فرهیختگان» با حسین مهدیزاده و مجتبی نامخواه (بخش نخست)

 

 

نهاد نمازجمعه در ذات خود اهمیت دارد؛ در تجربه تاریخی و اجتماعی ما و در سال‌های اول انقلاب هم اهمیتی داشت که امروز ندارد. این فقدان جایگاه نمازجمعه تنها معلول رتوریک ائمه‌جمعه امروز نیست. اگر امام‌جمعه شهر «الف» فن خطابه ندارد امام‌جمعه شهر «ب» شاید داشته باشد اما ما با یک مساله عمومی روبه‌رو هستیم. فکر می‌کنم تنزل جایگاه نمازجمعه قابل‌پژوهش باشد.

 

سیدجواد نقوی، روزنامه‌نگار: گرچه رهبر انقلاب وظیفه اساسی نهاد امامت جمعه را گفتمان‌سازی دانسته‌اند، در سال‌های اخیر شاهدیم که رتوریک این نهاد مانند گذشته در جامعه ایجاد کنش و گفتمان‌سازی نمی‌کند. در هفته‌های گذشته برخی فعالان رسانه‌ای نقدهایی به این نهاد وارد کرده‌اند اما این نقدها فاقد عمق تئوریک بود. با حسین مهدیزاده دبیر میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم و مجتبی نامخواه مدیر کارگروه اجتماعی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی گفت‌وگویی کرده‌ایم که چرا نهاد ائمه جمعه نتوانسته است گفتمانی مبنی‌بر کنش اجتماعی ایجاد کند؟ بخش اول این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانید.

۰ نظر ۱۸ آبان ۰۰ ، ۲۳:۲۰
مجتبی نامخواه
 
 
متن زیر مناظره‌ای است که درباره وضعیت عدالت در حکمرانی در خبرگزاری رسا (اینجا) داشته‌ام. نقد وضعیت عدالت در سطوح سیاسی و سیاستی و راهکارهای ارتقا آن محورهای مبحثی است که در این گفتگو مطرح کرده‌ام.
۰ نظر ۰۹ شهریور ۰۰ ، ۲۲:۴۸
مجتبی نامخواه
‏در گفتگو با روزنامه قدس (اینجا) از نسبت مرحوم علامه حکیمی با عدالت‌خواهان جوان گفتم و این که چگونه پروژه او در زمینه الهیات عدالت‌خواهی به احیای سوژه عدالت‌خواه کمک کرد.

دریافت فایل PDF

 

گزیده: علامه محمد رضا حکیمی یکی از کسانی بود که عمیقاً به این ایده مهم خطبه منا و قیام عاشورا، یعنی معیت و همبستگی دعوت اسلامی و عدالت اجتماعی باور داشت. پروژه او دعوت به چنین اسلامی بود. این باور، در شرایطی که اندیشه اسلامی و گفتارهای دینی از نظر عدالت اجتماعی یک برهوت تمام عیار بود، بسیار ارزشمند بود.

علامه حکیمی اندیشه اسلامی را در عینیت جامعه مطرح می‌کرد و این در شرایطی بود که ذهنیت‌گرایی غالب بر ذهن و زبان اندیشوران اسلامی، هیچ امکانی برای بازتولید کنش عدالت‌خواهانه فراهم نمی‌آورد. به همین خاطر آثار مرحوم حکیمی در برآمدن سوژه عدالت‌خواه بسیار مهم بود.

به منبرهای دهه محرم فکر کنیم. از فرزندآوری تا امنیت، تا طب سنتی و نور و ولایت و اخلاق و همه چیز بود اما هیچ خبری از عدالت نبود؛ مشخص است وضعیت این طوری نخواهد ماند. آن همت و نیروی مؤمن و انقلابی که رهبر انقلاب گفتند برای عدالت برخواهد خاست. این برخاستن نیازمند یک خاستگاه الهیاتی است.

اگر منتظر باشیم تا امر عدالت‌خواهانه، در یک تفسیر جامع و جامعه‌مدار از دین و به مدد الهیات عدالت‌خواهی برخیزد، می‌توانیم با اطمینان بگوییم مرحوم حکیمی پس از مرگش زنده خواهد بود و تکثیر خواهد شد و به احیای مجدد سوژه عدالت‌خواه کمک خواهد کرد.

۰ نظر ۰۲ شهریور ۰۰ ، ۱۳:۱۹
مجتبی نامخواه
 
در یک گفتگوی مبسوط با آقای سیدجواد نقوی از روزنامه فرهیختگان درباره بنیادهای فلسفی، عرفانی و اخلاقی ایده اسلام ناب اسلام‌آمریکایی، زمینه‌هایی اجتماعی نسیان و فراموشی این ایده، تداوم و دلالت‌های اجتماعی آن و همچنین درباره اهمیت این ایده برای شکل دهی به یک گفتار و رتوریک سیاسی صحبت کرده‌ام. این گفتگو در سه بخش زیر تقدیم می‌شود. متنی که در ادامه می‌آید بخش سوم این گفتگو است.
 
 
دریافت فایل PDF
 
گفت‌وگوی «فرهیختگان» با مجتبی نامخواه (بخش سوم و پایانی)
 

اگر حکمرانی تکلیف خود را در حوزه ایده کلان روشن کند و با صراحت در حوزه‌های اصلی به ایده اسلام ناب-اسلام آمریکایی بازگردد، به الزاماتی که قانون اساسی دولت را موظف کرده، برگردد، حتما زمینه برای اینکه این ایده به نحو تکاملی پیش برود، فراهم خواهد شد.

۰ نظر ۳۱ مرداد ۰۰ ، ۰۱:۲۰
مجتبی نامخواه
 
در یک گفتگوی مبسوط با آقای سیدجواد نقوی از روزنامه فرهیختگان درباره بنیادهای فلسفی، عرفانی و اخلاقی ایده اسلام ناب اسلام‌آمریکایی، زمینه‌هایی اجتماعی نسیان و فراموشی این ایده، تداوم و دلالت‌های اجتماعی آن و همچنین درباره اهمیت این ایده برای شکل دهی به یک گفتار و رتوریک سیاسی صحبت کرده‌ام. این گفتگو در سه بخش زیر تقدیم می‌شود. متنی که در ادامه می‌آید بخش دوم این گفتگو است.
 
 
گفت‌وگوی «فرهیختگان» با مجتبی نامخواه (بخش دوم)
 
 

اگر ایده اسلام ناب اسلام آمریکایی به‌سمت مقوله عدالت حرکت کند، اگر این ایده ما را به‌سمت مقوله عدالت سوق بدهد، ارجاع بسیار درستی است. یعنی انتقال درستی از سطح رتوریک به سطح تئوریک اتفاق افتاده است. چون دقیقا مساله همین‌جاست. شرور و تضاد و حرکت و فطرت، همه مفاهیم حکمی‌ای هستند که ما را به سمت‌وسوی عدالت سوق می‌دهند. عدالت از دل ظلم و نابرابری ممکن می‌شود. حتی تصویر عدل الهی منهای توضیح شرور ناممکن است.

۰ نظر ۳۱ مرداد ۰۰ ، ۰۱:۱۶
مجتبی نامخواه
در یک گفتگوی مبسوط با آقای سیدجواد نقوی از روزنامه فرهیختگان درباره بنیادهای فلسفی، عرفانی و اخلاقی ایده اسلام ناب اسلام‌آمریکایی، زمینه‌هایی اجتماعی نسیان و فراموشی این ایده، تداوم و دلالت‌های اجتماعی آن و همچنین درباره اهمیت این ایده برای شکل دهی به یک گفتار و رتوریک سیاسی صحبت کرده‌ام. این گفتگو در سه بخش زیر تقدیم می‌شود. متنی که در ادامه می‌آید بخش اول این گفتگو است.
 
دریافت فایل PDF
 
گفت‌وگوی «فرهیختگان» با مجتبی نامخواه(بخش نخست)
 
باید از سطح رتوریک امام(ره) به سطح تئوریک ایشان برویم.

ما در وضعیت توضیح مبانی تصوری ایده اسلام ناب-اسلام آمریکایی هستیم و از تداوم این مسیر به دلالت‌های تطبیقی آن و به ریشه‌های فکری آن می‌رسیم و به این می‌رسیم که این ایده چه ریشه‌های عمیق فلسفی و عرفانی‌ای دارد. ما هنوز تصویر جامعی از این ایده اسلام ناب و اسلام آمریکایی نداریم. یکی از دلایل آن این است که ما همواره به مبانی ارجاع داده‌ایم.

۰ نظر ۳۱ مرداد ۰۰ ، ۰۱:۰۹
مجتبی نامخواه
متن زیر گزارش پایگاه خبری صدای حوزه از بحثی است که در میزگردی با عنوان حوزه و جامعه مطرح کرده‌ام. گزارش کامل نشست در این‌جا قابل دسترسی است.

 

گزیده:

حتی روحانیت انقلابی را منادی عدالت و آزادی نمی­‌بینیم. گویا این شعارها فراموش‌مان شده است و گفتارهای دینی‌مان تنها به امر مناسکی محدود شده و در فضای تبلیغات اسلامی، صدای ایده‌های متأثر از اسلام مناسک میان‌تهی بیش از همیشه بلند شده است.

گویی یک عقب‌نشینی در میان جریان کلی روحانیت رخ داده است؛ در زمانه ما و دو سه دهه اخیر، روحانیت دیگر منادی و پیشران آرمان عدالت و آزادی نیست.

رخوت و رکود الهیات انقلاب به طور طبیعی باعث می‌شود روحانیت از فرایند نظم و میدان تغییرات اجتماعی به عقب رانده شود اما در این مرحله ما می‌بینیم که بخشی از روحانیت سعی می­‌کند با اتکا به قدرت سیاسی در برابر این فاصله و عقب‌نشینی ایستادگی کند. خیلی طبیعی است که واکنش جامعه به این وضعیت جدید روحانیت، واکنشی انتقادی باشد و منجر به فاصله گرفتن و کاهش سرمایه اجتماعی روحانیت شود.

راه حل این مسئله از طریق بازخوانی و بازتولید امکان‌های الهیات انقلاب است ممکن می‌شود.

۰ نظر ۳۰ مرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۶
مجتبی نامخواه
در گفتگویی مجازی با صفحه مجمع دانشجویان عدالت‌خواهان دانشگاه تهران از مسئله خوزستان و راه‌حل آن گفته‌ام. متن زیر بخشی از گزارش خبرگزاری دانشجو است از گفته‌هایی است که در آن گفتگو داشته‌ام. متن کامل گزارش در لینک انتهای مطلب قابل دسترسی است.

 

حجت الاسلام نامخواه دیگر فعال عدالتخواه نیز در این گفتگوی مجازی با تاکید بر اینکه با این حد توجه از سوی مسئولان و نظام مشکلی از خوزستان حل نمی‌شود؛ اما نمی‌خواهم زنجیره‌های امید را نادیده بگیرم، گفت: وضعیت کنونی استان خوزستان پیش روی دیگر استان‌ها نیز قرار دارد و ممکن است خیلی زود دیگر استان‌ها هم به این وضعیت دچار شوند.

وی به وجود سه نظام بازار، اداری و اجتماعی در کشور اشاره کرد و افزود: اتفاقی که در خوزستان افتاده این است که نظام بازار می‌خواهد به طبیعت، هور و مناطق مختلف دست اندازی کند و آن‌ها را برای تولید به خدمت بگیرد تا جایی که حتی صنعت بر کشاورزی توفق یابد و این نظام اداری است که خواسته‌های نظام بازار را تامین می‌کند به گونه‌ای که نظام اداری به بازوی اجرایی نظام بازار تبدیل شده است.

۰ نظر ۱۰ مرداد ۰۰ ، ۱۳:۴۸
مجتبی نامخواه
متن زیر حرف‌هایی است که در میزگرد مجله خط، نشریه خانه طلاب جوان ارائه کرده‌ام. این میزگرد در تاریخ 1398/10/21 و با حضور حجج الاسلام علی مهدیان و حسین وظیفه‌عالی برگزار شده و در این مجله منتشر شده است. به دلیل حفظ حقوق معنوی نشریه و تحفظی که در خصوص عدم بازنشر کامل این میزگرد وجود داشت،  فقط صحبت‌های خودم را منتشر می‌کنم. طبیعی است که بخشی از صحبت‌ها ناظر به گفتگو با دیگر حضار محترم بوده و با رجوع به مجله قابل مطالعه است اما از  آن‌جا که مسئله‌ای که در آستانه انتخابات مجلس یازدهم وجود داشت، در آستانه انتخاب دولت سیزدهم نیز وجود دارد، انتشار این بحث را بی‌فایده نمی‌دانم.

 

گزیده:

  • منظر هر انتخاباتی دو سطح تثبیتی و تغییری دارد. در سطح تثبیت، رابطۀ مردم با نظام مطرح است که بازسازی می‌شود و نشان دهندۀ یک حدّی از اعتماد به امکان ایجاد تغییرات مطلوب از طریق صندوق رأی در هر انتخاباتی است.
  • . اما یک لایۀ متغیّر هم در انتخابات‌ها وجود دارد؛ به این صورت که هر انتخاباتی، محلی برای ایجاد تغییرات مورد نظر رأی‌دهندگان است.
  • ما هر قدر نسبت به ابتدای انقلاب پیش آمدیم، امکان ایجاد تغییر در انتخابات‌ها محدودتر شده است.
  • حضرت آقا مدام بحث حضور حداکثری مردم در انتخابات را مطرح می‌کنند که کسانی هم که اعتقاد به نظام ندارند بیایند رأی بدهند. همۀ این تلاش‌ها در جهت این بوده که انتخابات مجرای تغییر باشد نه صرفاً مجرای تثبیت.
  • ما دو نیروی اجتماعی داریم که یکی گذار به دموکراسی‌ است که آزادی منهای سعادت را به دنبال دارد دیگری گذار به حکومت اسلامی‌ است که سعادت منهای آزادی را مدّنظر دارد.
  • این دو نیروی اصلی با حق انتخاب و تغییرخواهی ما از طریق انتخابات، درگیر هستند و هر کدام در مقاطعی دست برتر را پیدا می‌کنند.
  • حساسیت نسبت به مقولۀ آنارشیسم خیلی خوب است. اما آن چیزی که باید خیلی بهش فکر کنیم این است که خیلی جدی‌تر از آنارشیسم اسلامی  است، یک محافظه‌کاری گسترده وجود دارد که گاهی ابعاد آن را کاملاً از نظر اسلامی توجیه
  • مشارکت حداکثری است که می‌تواند سطح تغییری انتخابات را فعال کند.
  • راهبرد حضور حداکثری برای این است که انتخابات به عنوان محلّی برای تغییر باقی بماند.
  • همیشه دغدغه‌ی نیروهای انقلاب باید این باشد که امکان تغییر بیشتری را از طریق انتخابات فراهم بیاورند
  • این نابرابری به حوزه‌ی انتخابات سرریز کرده و عمیقاً دارد حق انتخاب‌های ما را محدود می‌کند.
۰ نظر ۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۴:۵۷
مجتبی نامخواه
متن زیر نسخه ویراسته گفتگویی است که در بهار 1397 با مناره، نشریه مدرسه عالی شهید مطهری انجام شده و همان زمان در نشریه مذکور منتشر شده است. در گفتگو به مقولاتی همچون جمهوریت، عدالت و عقب‌ماندگی در آن، اعترض، عدالت و نظام امامت، عدالت‌خواهی/ فساد سیستمی و بن‌بست و امید پرداخته شده است.

 

  • انقلاب اسلامی چه مقدار توانسته است شعارهای خود در حوزه عدالت، آزادی و غیره را محقق کند؟

پاسخ به این پرسش احتیاج دارد یک مقدار این مفاهیم دقیق تر و روشن‌تر تبیین شوند. واقعیت این است که وقتی می‌گوییم انقلاب اسلامی یعنی حیثِ شدن و حیث بالقوه انقلاب. انقلاب اسلامی در واقع ایده‌ی موفق تغییرخواهانه‌ای است که توانسته تقریباً بعد از یک سده، میل انسان ایرانی به تغییر شرایط را پاسخ داده و توانسته شرایط او را قدری تغییر بدهد. بنابراین انقلاب اسلامی حیث تغییر، حیث بالقوه، حیث صیرورت و صورت شدن ماست و شاید درست نباشد این سوال را نسبت به اصل انقلاب مطرح کنیم بلکه باید این سوال درمورد نقش نظام جمهوری اسلامی پرسیده شود. یعنی باید بپرسیم نظام جمهوری اسلامی چه مقدار توانسته آن شدن‌هایی که انقلاب اسلامی مدنظرش بوده را محقق کند. چقدر توانسته آن آرمان‌ها و آن نقاط بالقوه ای که مدنظرش بوده را بالفعل بکند. این پرسش اصلی است که دربرابر ما قراردارد.

۰ نظر ۰۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۴:۴۷
مجتبی نامخواه
در این گفتگو از این گفته‌ام که فساد در تمام سطوح و از جمله در سطوح مسئولین ارشد نظام، نتیجه فاصله‌گرفتن از عدالت‌ اجتماعی و اکتفا به عدالت حقوقی است. توضیح داده‌ام که داریم بیش از حد امکان از عدالت حقوقی حرف می‌زنیم و این‌که ایده محاکمه به خاطر «عدم فعل» چقدر غیر واقعی است. این گفتگو با نشریه بسیج دانشجویی دانشکدع حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی (نظریه خط 57، شماره پانزدهم، سال سوم، فروردین 1400) انجام شده است.

 

گزیده گفتگو:

  • به نظرم یکی از مهم‌ترین مسئله‌های ما در مبارزه با فساد این است که این مبارزه از متن و بطن عدالت اجتماعی  منتزع شده و در نتیجه یک عدالت‌خواهی ضعیف شده و حدود به مرزهای قضایی ترویج می‌شود.
  • در واقع همه انواع عدالتی که در روابط انسانی وجود دارد، چه عدالت حقوقی و قضائی و چه اعتدال قوای انسانی، همگی تابعی از قسط یا عدالت اجتماعی هستند. هنگامی که در جامعه‌ای عقب‌ماندگی در عدالت اجتماعی رخ بدهد، فرادستانی که از این عقب‌ماندگی منتفع شده‌اند، سازوکارهایی ایجاد خواهند کرد که اساساً دست محکمه به آن‌ها نرسد.
  • عدالت حقوقی و قضایی و همه عدالت‌ها، از عدالت اجتماعی شروع می‌شود و از فقدان عدالت اجتماعی نقض می‌شود یا زمینه نقض آن تمهید می‌شود.
  • ما وقتی اصلی‌ترین مثاق‌نامه ملی که قانون اساسی است را دور می‌زنیم، وقتی قوانین مصوب مجلس را نه اجرا می‌کنیم و نه احکام مترتب بر عدم اجرا را پیگیری می‌کنیم، چطور می‌توانیم بر مفاهیم نسبی‌ای مثل سوءمدیریت توافق داشته باشیم.
  • محافظه‌کاری و ثبات‌گرایی رادیکالی که در تمایلات محافظه‌کارانه ترویج می‌شود، حفظ نظام را تبدیل کرده به حفظ وضع موجود. اتفاقا این عدالت اجتماعی است که به یک نظام امکان بقا می‌دهد.
  • وقتی یک جامعه نابرابر شد، به تعبیر رهبر انقلاب در عدالت عقب‌ماندگی پیدا کرد؛ آن فرادستان و منتفعان از این نابرابری، حتما با بخشی از عوایدشان و برای تدوام این عواید، مسجد می‌سازند، حوزه علمیه بنا می‌کنند و با متدینین ارتباط می‌گیرند. نه فقط با دیندارها مرتبط می‌شوند بلکه حتی با اصل دین هم مرتبط می‌شوند و نه فقط ارتباط پیدا می‌کنند که تفوق پیدا می‌کنند. نه فقط محراب و مسجد می‌سازند بلکه دین هم می‌سازند؛ که در ادبیات امام خمینی به آن می‌گویند «اسلام سرمایه‌داری».
  • مسئله‌ای که ما امروز با آن مواجهیم وضعیتی است که تعبیر «عقب‌ماندگی در عدالت» درک خوبی از آن به دست می‌دهد؛ این مسئله با اکتفا به برخورد قضایی یا تقنین حل نمی‌شود؛ باید توجه‌ها و امکان‌های بازتولید عدالت اجتماعی را در سطوح فکری و اجتماعی و اعتراضی و در سطوح سیاسی و سیاسیتی فعال کنیم، تا تقنین‌های صورت پذیرفته واقعیت یابد، بعد به فکر تفنین جدید برویم.
  • فکر نمی‌کنم ما امروز یک نهضت قدرت‌مند عدالت‌خواه داشته باشیم که انباشت ثروت و قدرت را در جامعه تهدید و تحدید کند اما همینی که هست، همین‌که در فضای اجتماعی و حوزه عمومی انقلاب حرف از عدالت است؛ حتی  نقد نظام بر اساس مفاهیم عدالت‌خواهانه پایه‌ریزی می‌شود، حتما سهم مهمی از این وضعیت به خاطر پافشاری رهبر انقلاب بر مقوله عدالت اجتماعی است.
۰ نظر ۰۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۲۷
مجتبی نامخواه
در گفتگو با نشریه دانشجویی حیات (شماره 107؛ فروردین 1400) درباره چیستی فرهنگ، گفتمان‌های فرهنگی ایران معاصر، سیاست فرهنگی، جمهوری‌خواهی فرهنگی، تهدیدهای فرهنگی و  مناسبات فرهنگ و سیاست بحث‌های مطرح کرده‌ام. فایل گفتگو، خلاصه‌ای از آن‌چه درباره فرهنگ و سیاست فرهنگی گفتم و متن کامل گفتگو در ادامه آمده است.

 

دریافت فایل پی دی اف

گزیده گفتگو:

  • فرهنگ ترکیبی از حقیقت و واقعیت است و یا به تعبیر دقیق‌تر حقیقت متناسب با اقتضائات واقعیت.
  • خلط امر فرهنگی و امر اعتقادی، موجب انحطاط سیاست‌گذاری فرهنگی در جامعه ما شده، یکی از مهم‌ترین مسئله‌های ماست.
  • این چنین نیست که سیاست فرهنگی به مثابه خط مشی‌های حاکمیتی در یک موضع استعلایی و در مقام شبه‌پیغمبری و نهادینه کردن رفتار فرهنگی در مردم نشسته باشند. بماند که پیامبران نیز این جایگاه را برای خود قائل نبودند.
  • سیاست فرهنگی، باید فرهنگی باشد نه صرفاً اعتقادی. یعنی در تعامل حقیقت و واقعیت باشد نه صرفاً بازگویی حقیقت. حقیقتی که به واقعیت نگاه نکند، در موقعیت و جایگاه پیش از جامعه، یک حقیقت است اما در جامعه و در سطح اجتماعی، هیچ‌گاه نماینده حقیقت نیست.
  • در وضعیت «عقب‌ماندگی عدالت»، آیا سیاست فرهنگی می‌تواند از حقیقت‌ و معنویت حرف بزند بدون توجه به این واقعیت‌ها؟ می‌تواند از خط مشی توسعه آموزش عالی، از سیاست گسترش فرهنگ دینی و مناسبت‌ها و مناسک دینی حرف بزند اما به این واقعیت توجهی نکند؟
  • پاسخ در حقیقت منفی است اما در واقعیت کاملاً مثبت است! این اتفاقی است که افتاده است و ما امروز با انبوهی از سیاست‌های فرهنگی مواجهیم که یک‌سری حقیقت‌ها را بی‌توجه به واقعیت اجتماعی، به نحوی ملال‌آور تکرار می‌کنند.
  • وقتی سیاست فرهنگی، به واقعیت جامعه و تعامل حقیقت و واقعیت توجه نکند، می‌شود یک امر مجرد و انتزاع یافته از مناسبات اجتماعی، که به جای تأثیرگذاری عینی به خلق نهادها و ستادها و پژوهشکده‌ها می‌پردازد. این واقعیتی است که اتفاق افتاده است. در چند دهه اخیر با سرعت بالایی امر فرهنگی در جامعه ما انتزاعی شده است.
  • درک ما از فرهنگ ذهنیت‌زده شده و به همین میزان و موازات ساختارهای ناکارآمدِ شورایی، ستادی و صفی در عرصه فرهنگی و به طور مشخص فرهنگ دینی خلق شده است که در بهترین حالت و اگر کژکارکردهاشان را در نظر نگریم، تنها کارکردشان امرار معاش کارمندان‌شان است.
  • یک‌سری بحث‌های تخدیری در زمینه سنت و تجدد هم می‌آید و ناکارآمدی سیاست فرهنگی را به مواجهه ناگزیر با اقتضائات تجدد ارتباط می‌دهد و فرهنگی‌نبودن (فرهنگ به معنایی که گفته شد) سیاست‌های فرهنگی را می‌پوشاند. نه این‌که تجدد مسئله نباشد، مسئله هست اما تجدد یک مسئله واقعی است نه مفری فرافکنانه برای پوشاندن ناکارآمدی‌های سیاست فرهنگی؛ آن‌چنان که اکنون هست.
  • سیاست فرهنگی برای مفید و مؤثر بودن، نیازمند بازگشت به جامعه و مردم است. هم در محتوا و هم در فرایند سیاست‌گذاری؛ ما با شکاف سیاست فرهنگی و امر مدنی مواجهیم. جمهوری‌خواهی فرهنگی در سطح سیاست‌گذاری یعنی کم کردن این شکاف.
  • سیاست فرهنگی امروز ما دلخوش به پشت‌گرمی به اقتدار سیاسی است. باید از این دل‌خوشی دست بردارد و فاصله خود با مردم و واقعیت‌های زندگی مردم و با امر مدنی را کم کند. در غیر این صورت همچون سه دهه گذشته ستاد و ساختار و مناسک می‌سازد اما به شکلی روزاروز نقش خود را در بازتولید فرهنگ عمومی از دست می‌دهد. 
  • همان نگاه انتزاعی و ذهنیت‌بسنده به فرهنگ می‌گوید این حرف‌ها چه ربطی به فرهنگ دارد. فرهنگ و سیاست‌گذاری فرهنگی یعنی بنشنیم پشت درب‌هایی بسته جاهای موسوم به عالی و در واقع استعلایی، در یک خلسه‌ای نخبگانی درباره مهندسی فرهنگی، حجاب و عفاف، علم، پیشرفت اسلامی و مانند آن انشا بنویسیم و اسم آن انشاها را هم بگذاریم سیاست فرهنگی و سند بالادستی و مانند آن.

 

متن کامل گفتگو

۰ نظر ۰۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۵:۱۰
مجتبی نامخواه