وجوه دگرگونساز اندیشه امام خمینی
گزیده گفتوگو
🔹جمهوری اسلامی، در واقع امکان ایجاد عدالت بود و این تحول عظیم را در ایران به وجود آورد نه اینکه به یک باره، عدالت را برقرار کرده باشد.
🔹بر این اساس، دگرگونساز بودن اندیشه امام خمینی(ره) باید تداوم داشته باشد وگرنه اگر برای تثبیت وضعیت تلاش کنیم، ثمره واقعی را نخواهیم دید.
🔹بخشهایی از امکان دگرگونیای که امام راحل بنیان گذاشت محقق شده است.
🔹نه فقط منتقدین بلکه مخالفان امام خمینی(ره) هم بر اساس آرمانهای ایشان، به نقد جمهوری اسلامی میپردازند.
🔹ایده جنگ فقر و غنای امام خمینی(ره) در طول دوره نهضت و بعد هم در دوران جمهوری اسلامی، مبنای سیاستگذاری ایشان بود.
🔹مباحثات فقهی مهمی بین امام و علما بر همین اساس صورت گرفت که از آن جمله میتوان به بحث توزیع زمین به نفع محرومان اشاره کرد.
🔹به دلایل مختلف، امکان ایجاد این دگرگونی بر اساس اندیشه امام داده نشده و امروز با غول سرمایهداری مسکن و بی خانه بودن مستضعفان روبرو هستیم.
🔹یکی از ابعاد ایده جنگ فقر و غنای امام خمینی(ره)، ناظر به تامین نیازهای عمومی است و از دل همین ایده، نهادهای بزرگی در جمهوری اسلامی شکل گرفتند تا سیاستهای حمایتی و رفاهی را اجرا کنند.
🔹ایده امام بود که در دل جنگ هم برابری اجتماعی را فراموش نمیکند و رفاه و معیشت عمومی در سیاستهای ایشان مهم بود.
🔹با این حال، هیچ ایده رفاهی در پیش نویس برنامه هفتم وجود ندارد و حتی تخلف کلی و جدی از اسناد مربوطه دارد.
🔹باید با تمام قدرت، به ایدههای اولیه امام و انقلاب برگردیم.
🔹یک دهه است تورم شدیدی داریم که کارگران روز به روز فقیرتر و سرمایهداران روز به روز ثروتمندتر میشوند؛ آیا تورم فقط یک پدیده اقتصادی است یا یک پدیده فرهنگی، فکری و اجتماعی؟
🔹در منابر رسمی، چقدر به تاثیر سیاستهای فرهنگی بر اقتصاد و تورم اشاره میشود؟ با نخبگانی مواجه هستیم که قدرت این را ندارند که درک فرهنگی از نابرابری اجتماعی و اقتصادی ارائه کنند!
🔹برخی ایده جنگ فقر و غنا را به معنای نبرد میان فقیر و غنی قلمداد میکردند ولی آنها درک درستی نداشت اما در این سالها قدرتمند شدند و این ایده را شکستخورده و کمونیستی معرفی میکنند.
🔹ایده جنگ فقر و غنای امام خمینی(ره)، میگوید وجود فقر در جامعه، محصول صرف تنبلی فقرا نیست و اینطور نبوده که همه مشکلات بر عهده شخص باشد.
🔹این ایده میگوید وجود فقیر در جامعه، به خاطر استضعفاف است، افراد اقشار ضعیف نیستند بلکه به بردگی کشیده شدهاند و اینجا، استکبار معنا مییابد.
🔹تفکر سنتی ما هم با این ایده همراه نشد زیرا در دورهای با پدیدهای به نام مارکسیسم اسلامی روبرو شدیم که حتی از مارکسیسم اروپایی هم ضد دینتر بود! و اقتصاد را در هیچ کجای جامعه در نظر نگرفت اما امام در مقابل این اندیشه ایستاد.
🔹اندیشه امام خمینی(ره)، امکان کنشگری را به انسان میدهد تا به سمت رهایی حرکت کند چه در حوزه اقتصادی و چه در حوزه سیاسی
🔹 هنگامی که نیروهای روشنفکر و منورالفکر در جریان انتخابات مجلس دوم، از عرصه رسمی سیاسی کنار رفتند، نیروهای مسلمان به این فکر افتادند که امکان موجود را تثبیت کنند و انتخابات مجلس را به انتخابات نخبگانی تبدیل کنند و مردم صرفا بیعتکننده باشند ولی امام با سختترین عتابها آن را نقد کردند و گفتند این همان تحجر پیش از انقلاب است.
🔹در نگاه امام، صلاحیت و رقابت در انتخابات هر دو شرط است.
🔹اگر در انتخابات، هر کس که ثبت نام میکرد هم تایید صلاحیت میشد، باز هم به معنای نمایندگی تمام جامعه نبود، زیرا قدرت قیممآبی، توانسته بیش از آن که روی ساختارهای حقوقی تاثیر بگذارد، روی ساختارهای حقیقی تاثیر گذاشته و کاری کرده که نمایندگی اقشار ضعیفتر، امکان تشکیل نداشته باشد.
🔹برخی که خودشان صورت مسئله هستند، تلاش میکنند این قیم مآبی را با ساخت حقوقی توجیه کنند؛ مثلا ما در جامعه، چند میلیون کارگر داریم که قانون اساسی برای آنها حق شکلگیری تشکلهای جدی را در نظر گرفته ولی امروز امکان نمایندگی آنها وجود ندارد، یا اگر هستند حتی قدرت تعیین دستمزد ندارند.
🔹در کتابی با عنوان «موج دوم انقلاب»، دبیر وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام رسما توصیه میکند که در تبیین سیاستهای اصل کلی 44، تجربه انگلستان 1979 را پیاده کنند، یعنی تاچریسم اسلامی!
🔹تاچر همان کسی است که چند ماه بعد از انقلاب اسلامی، با جمهوری اسلامی زاویه سیاسی داشت و آن را به رسمیت نشناخت ولی یک رزمنده دوران جنگ، سیستم او را به جمهوری اسلامی پیشنهاد میکند، یعنی همان سیاست مشت آهنین در برابر کارگران.