طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات
متن زیر گفت‌وگویی است که با روزنامه قدس، ویژه‌نامه سالروز رحلت امام خمینی انجام شده است.

گزیده:

یکی از مهم‌ترین بصیرت‌های که ایده جنگ فقر و غنا امروز به ما می‌دهد این است که برای همیشه بی‌اهمیت بودن و بی‌تأثیر بودن وضعیت اقتصادی در وضعیت اجتماعی و فرهنگی را کنار بگذاریم.

ایده جنگ فقر و غنای امام خمینی تذکر به این مهم است که جنگ حق و باطل امری انتزاعی نیست. امام خمینی جنگ فقر و غنا را در ادامه جنگ حق و باطل مطرح می‌کند. این ایده به صراحت می‌گوید به همان اندازه که فروکاستن جنگ حق و باطل به جنگ فقر و غنا اشتباه است، تصویر و ترسیم جنگ حق و باطل منهای جنگ فقر و غنا هم حرف مفت است.

ایده جنگ فقر و غنا برای جامعه‌ای مثل ما که در تب عقب‌ماندگی در عدالت می‌سوزد اما مطابق تحقیقات انجام شده، قادر به درک اجتماعی و فرهنگی از نابرابری نیست، از نان شب هم واجب‌تر است.

اگر ایده جنگ فقر و غنا را جدی بگیریم، نحوه فهم ما از جامعه، دین، فرهنگ، فقه وسیاست‌گذاری اجتماعی و فرهنگی به کلی دگرگون خواهد شد و این دگرگونی دقیقاً همان چیزی است که ما امروز بیش از همیشه به آن نیازمندیم.

ایده «جنگ فقر و غنا»، شورشی علیه انگاره‌های محافظه‌کارانه

درآمد: حجت‌الاسلام مجتبی نامخواه، مدیر کارگروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم(ع) در گفت‌وگو با ما به بررسی مسئله جنگ فقر و غنا در اندیشه امام(ره) پرداخته است.

به گزارش قدس‌آنلاین، ​​​​​​​به عقیده او «جنگ فقر و غنا یک بخش مهم و بنیادین از ایده اجتماعی امام خمینی(ره) است. این بنیادین بودن به این معناست که امام خمینی(ره) از دوره نهضت تا هنگام تشکیل نظام و پس از آن، همواره مبتنی بر این ایده تفکر و حتی تفقه می‌کردند؛ در عمل طرحی از اقدام جمعی و بسیج اجتماعی به دست می‌دادند، به ساخت کنش دگرگون‌ساز می‌پرداختند؛ بعد از تشکیل نظام اسلامی این ایده را در طراحی شیوه حکمرانی اقتصادی و اجتماعی دخالت می‌دادند.

بر اساس آن با عالی‌ترین سطوح مرجعیت، انتقادی‌ترین مباحثه‌ها و مکاتبه‌های فقهی‌ را داشتند و این ایده را به مبنایی مهم در حکمرانی و سیاست‌گذاری تبدیل کردند. بنابراین از نظر روش‌شناختی با عنصری مواجهیم که از منظر کیفی «محکم» است و نه «متشابه» و از نظر کمّی نیز به تعبیر رهبر معظم انقلاب از بینات مضامین پربسامد اندیشه امام خمینی(ره) است. البته امام مفهوم «جنگ فقر و غنا» را در سال‌های آخر حیاتشان صورت‌بندی می‌کنند و از قضا از این جهت یک ارزش افزوده‌ای دارد که به نوعی روایتی از تجربه حکمرانی و واقعیت اجتماعی است، اما به هر حال پیش از این دوره نیز مضمون این مفهوم در اندیشه امام خمینی(ره) مکرر مطرح می‌شود».

 

جنگ فقر و غنا در تفکر امام خمینی چه جایگاه دارد؟

جنگ فقر و غنا یک بخش مهم و بنیادین از ایده اجتماعی امام خمینی است. این بنیادین بودن به این معناست که امام خمینی از دوره نهضت تا آوان تشکیل نظام و پس از آن، همواره مبتنی بر این ایده تفکر و حتی تفقه می‌کردند؛ در عمل طرحی از اقدام جمعی  و بسیج اجتماعی به دست می‌دادند، به ساخت کنش دگرگون‌ساز می‌پرداختند؛  بعد از تشکیل نظام اسلامی این ایده را در  طراحی شیوه حکمرانی اقتصادی و اجتماعی دخالت می‌دادند؛ بر اساس آن با عالی‌ترین سطوح مرجعیت، انتقادی‌ترین مباحثه‌ها و مکاتبه‌های فقهی‌ داشتند؛ و این که این ایده را به مبنایی مهم در حکمرانی و سیاست‌گذاری تبدیل کردند.

بنابراین ما از نظر روش‌شناختی با عنصری مواجهیم که از منظر کیفی «محکم» است و نه «متشابه» و از نظر کمّی نیز به تعبیر رهبر انقلاب از بینات  مضامین پر بسامد اندیشه امام خمینی است. البته امام خمینی مفهوم «جنگ فقر و غنا» را در سال‌های آخر حیات‌شان صورت‌بندی می‌کنند و از قضا از این جهت یک ارزش افزوده‌ای دارد که به نوعی روایتی از تجربه حکمرانی و واقعیت اجتماعی نیز هست اما به هر حال پیش از این دوره نیز مضمونِ این مفهوم در اندیشه امام خمینی مکرر مطرح می‌شود.

ایده جنگ فقر و غنا چه معنایی دارد؟

این خیلی مهم است که ما بتوانیم به درستی نشان بدهیم که این مفهوم حامل و برآمده از چه تحلیلی درباره جامعه است؟ این مفهوم یک ریشه و منطق الهیاتی روشن دارد. همان منطق و نگرشی که مفهوم مستضعف از آن‌جا آمده است. بر حسب این مفهوم، فقر قابل تقلیل به تنبلی فقرا نیست. همچنان که ثروت و انباشت آن در دست عده‌ای نتیجه زرنگی و زیرکی مثبت صاحبان سرمایه نیست. در این نگاه فقیران قشر ضعیف نیستند، بلکه مستضعف هستند یعنی به استضعاف کشیده شده‌اند. این تعبیر جنگ، در واقع بیان کننده همین فرایند استضعاف است. کلمه جنگ ایضاحی است بر فرایند استعباد یا جنگی که برای به بردگی کشیدن انسان در جریان است. جنگی که بازندگان آن توده‌های وسیع مردمند و برندگان آن اقلیت محدود و معدود مستکبر. این ادبیاتی است که مکرر در قرآن و نهج‌البلاغه و منابع دینی ما درباره آن حرف زده شده است. هنر امام خمینی این است که حجاب افتاده بر این مفاهیم اصیل و اصلی دین را می‌درد؛  این ریشه‌های صریح الهیاتی را به اکنون می‌آورد؛ تبدیل به کلمه می‌کند و  حال ما را بر اساس این ایده‌ها و با این کلمه‌ها بازسازی می‌کند. در واقع از کاویدن معادن معانی وحیانی و حکمی، کلمه می‌سازد و این کلمات را به جامعه و تاریخ می‌آورد.

بنابراین جنگ فقر و غنا، آن‌چنان که اغلب مخالفان این ایده ترسیم می‌کنند، تجویز یک جنگ میان طبقات اجتماعی نیست؛ بلکه توصیفی و تحلیل واقعیت و وضعیتی در جاومع است که در صورت عدم رسیدگی به آن از جانب حاکمان و نیروهای مسئول در جامعه، البته می‌تواند همبستگی اجتماعی را خدشه‌دار کرده و به چنین نقطه‌ای در از هم گسیختگی جامعه منتهی شود. جنگ فقر و غنا، تصویر و ترسیم فرایند به استضعاف و استعباد کشیدن مردم به مثابه یک «جنگ» است. جنگی که بازندگان فراوان آن مستضعفین و برندگان اندک آن مستکبرین جوامع انسانی هستند.

آیا در ادبیات امام خمینی جنگ فقر و غنا ناظر به وضعیت تاریخی بازمانده از دوره رژیم سابق است یا برای امروز ما هم حرفی دارد؟

همان‌طور که بحث شد، ایده جنگ فقر و غنا به عنوان یک مفهوم محصول سلسله پیام‎ها و تأملات سال آخر حیات امام خمینی است؛ پس برای این ایده و یا نظریه می‌توان دو سطح را در نظر گرفت. سطح «صورت‌بندی مفهومی» این ایده و طرح کلمه «جنگ فقر و غنا». این کار در متن‌های یکی دو سال آخر امام خمینی انجام شده است. سطح دیگر «استدلال‌های مضمونی» مرتبط با این ایده است که در تمام سال‌ها مبارزه و نهضت و سپس نظام‌سازی پای ثابت ادبیات امام خمینی بوده است.

از نظر گستره تاریخی این ایده و این که جنگ فقر وغنا توصیف واقعیت برجای مانده از دوره طاغوت است یا ایده‌ای بر ای اکنون نیز هست، باید توجه کنیم در واقع امام خمینی جنگ فقر و غنا را به مثابه یک توصیف تاریخی مطرح نمی‌کنند بلکه به عنوان یک ایده اجتماعی مطرح می‌کنند. یعنی امام خمینی می‌گوید و به صراحت می‌نویسد که هم دگرگونیِ انقلاب اسلامی، جنگ فقر و غنا بود؛ یا به تعبیری پاسخی به این وضعیت در دوره رژیم سابق بود. هم دفاع مقدس و وضعیت وقت انقلاب اسلامی را در این چارچوب قابل تحلیل است و هم آینده انقلاب اسلامی را در این چارچوب خواد بود. این استدلالی است که در پیام‌های سال آخر و در پیام پایان جنگ به صراحت می‌نویسند؛ می‌نویسند امروز جنگ دیگری آغاز شده که آن جنگ، جنگ فقر و غناست. ما هم می‌بینیم که امروز، سه و نیم دهه پس از الان آغاز این جنگ، ما درست در میانه میدان جنگ فقر و غنا قرار داریم منتهای مراتب این واقعیت اجتماعی و این جنگ اغلب توسط رسانه‌ها پوشانده می‌شود و ایده جنگ فقر و غنا در واقع به ما امکان آشکارسازی این واقعیت را می‌دهد.

یکی از مهم‌ترین بصیرت‌های که ایده جنگ فقر و غنا امروز به ما می‌دهد این است که برای همیشه بی‌اهمیت بودن و بی‌تأثیر بودن وضعیت اقتصادی در وضعیت اجتماعی و فرهنگی را کنار بگذاریم. این یک ایده خطرناک است که البته ریشه‌های تارخی خاص خود را دارد. این که کار فرهنگی و اجتماعی و وضعیت فرهنگی و اجتماعی امری بریده از زمینه اجتماعی و اقتصادی است. در جامعه‌ای با هر میزان از نابرابری و انباشت ثروت نمی‌توان یک وضعیت فرهنگی و اسلامی و اعتقادی ناب داشت. این یک ستون اصلی در نگرش محافظه‌کارانه رایج در این زمانه است. ایده جنگ فقر و غغنا به ما امکان می‌دهد این انگاره محافظه‌کارانه و نتایج سیاسی و سیاستی آن را نقد کنیم. این که بیکاری منشأ فرهنگی دارد و مشکل کارگران بیکاری هستند که تن به کار نمی‌دهند؛ این که مشکل تنبلی است. یا این که مسئله جمعیت، مشکلی صرفاً فرهنگی است و با ترویج و تبلیغ مقوله فرزندآوری مسئله حل می‌شود و مانند آن.این که تمام یا وجه غالب مسئله در بروز ناهنجاری‌های اجتماعی در حوزه حجاب و غیر آن، محصول خطای بی‌حجاب‌هاست و انبوهی از این شیوه‌های تحلیل. این ایده‌ها اعم از این که راه‌حل را اقدامات سلبی و قانونی بدانند یا اقدام‌های ایجابی و به اصطلاح  کار فرهنگی را پیشنهاد بدهند، جملگی محصول یک سلسله از انگاره‌های محافظه‌کارانه هستند که امر اجتماعی و فرهنگی را منهای امر اقتصادی اجتماعی و منهای وضعیت عدالت و توزیع ثروت می‌فهمند و آن را به مثابه یک امر اعتقادی تحلیل و تجویز می‌کنند. ایده جنگ و فقر و غنا امام خمینی یک شورش علیه این انگاره غالب است.

این توجهی که مفهوم جنگ فقر و غنا به مسئله روابط متقابل فرهنگ، جامعه و اقتصاد می‌دهد، به طور مشخص برای درک امروز ما چه راهگشایی‌‌هایی دارد؟

سعی می‌کنم با یک مثال اهمیت و افق‌گشایی کنونی این مفهوم را توضیح بدهم. امروز در اغلب قریب به اتفاق سیاست‌های فرهنگی و همچنین تحلیل‌های فرهنگی منتهی به این سیاست‌ها، چه در رتوریک دینی رسمی و چه در پژوهش‌های تئوریک، متغیرهای مؤثر بر «فرهنگ عمومی، منشأ افکار و رفتار عمومی، و منشا مسائل و مفاسد اجتماعی و فرهنگی» صرفاً یا در اغلب موارد اعتقادی فهمیده می‌شود. تصور می‌شود که فرهنگ عمومی محصول مستقیم و تک خطی «باورها» است. مفاسد محصول باورهای غلط است و مانند آن. یک ظرفیت این قبیل تحلیل‌ها این است که به لبه امنیتی ساختارهای رسمی هم وصل می‌شود. فلان بحران فکری، بهمان کژکارکرد رفتاری محصول باور غلط است. باور غلط از کجا آمده؟ از تبلیغات یا از اقدامات دشمن. پس شروع کنیم به مقابله با شبکه‌های سازماندهی دشمن و با تبلیغات دشمن و معلوم است که چقدر این ایده جذابیت و بازار خوبی دارد.

در مقابل اما ما یک تحلیل داریم که تلاش می‌کند نقش زمینه اجتماعی و اقتصادی را در فرهنگ مردم، افکار مردم، رفتار مردم، مسائل اجتماعی کشور بفهمد. به عنوان مثال نقش تورم را در شکل دادن به فرهنگ و افکار و مسائل اجتماعی بفهمد. تورم یعنی چه؟ یعنی انتقال ثروت از توده مزد بگیرها به اقلیتی که درآمدشان از طریق کار نیست. این غلط است که ما تورم را مشکل جامعه بدانیم. تورم در واقع برای بخش عمده جامعه که از طریق کار ارتزاق می‌کنند، مصیبت است اما برای بخش اندکی از دهک‌های بالایی جامعه که از طریق زمین و مستغلات و از طریق ارز درآمد کسب می‌کنند؛ ثروت‌شان به ریال نیست بلکه کالا و ارز و مستغلات است، برای این‌ها تورم  حتما مصیبت نیست و نعمت و منفعت است.

حالا فرض کنیم با جامعه‌ای رو به رو هستیم که در سال‌های سال است در آن تورم با نرخی بسیار بالا در جریان است. یعنی معدود افراد، مثلا یک دهک جامعه که محل درآمدشان کار نیست و درآمدشان به ریال نیست، همواره برنده‌اند و عموم جامعه همواره بازنده. این جامعه در عدالت عقب‌مانده است و در اثر این عقب‌ماندگی عده‌ای منتفع هستند بنابراین برای استمرار آن خرج می‌کنند. رسانه دارند و حتی به نوعی دین می‌سازند و تفسیر مطولب خود را از آموزه‌ها و آیین‌های دینی بازتولید می‌کنند.

آیا در این جامعه فرهنگ و دین آسیب نمی‌بیند؟ امر اجتماعی آسیب نمی‌بیند؟ رفتار عمومی آسیب نمی‌بیند؟ کژرفتارها گسترش نمی‌یابد؟ پاسخ حتما مثبت است اما آیا شما می‌توانید یک سیاست فرهنگی نشان بدهید که نسبت به این ترابط میان فرهنگ و جامعه و و ضعیت‌های اجتماعی از قبیل نابرابری، توجه داشته باشد؟ به هر حال این همه سند و سیاست فرهنگی داریم. این همه رتوریک دینی داریم. انبوهی از خطابه‌های دینی داریم. انبوهی از نهادهای دینی داریم که کلی کارکرد دارند؛ کدام یک متوجه این مسئله یعنی بازتاب توریع ثروت و ابعاد اجتماعی اقتصاد بر فرهنگ و جامعه هستند؟ این دقیقاً تحلیلی است که در همین فروردین امسال رهبر انقلاب به آن تذکر دارند ولی ما می‌بینیم که این توجه در سیاست‌ها رسمی و رتوریک دینی وجود ندارد و این بینشی است که دقیقا ایده جنگ فقر و غنا نسبت به آن تذکر می‌دهد.

یکی از مهم‌ترین زمینه‌های این غفلت که باعث خلق نگاه اعتقادی به امر فرهنگی شده و این نگاه را در سطح سیاست‌گذاری فرهنگی و در رتوریک دینی بسط داده و حتی به ونوعی از تحجر دامن زده است، ترومای مارکسیسم در ایران است. پاسخی انفعالی به «اقتصاد زیربناست» تبدیل شده به این ایده که «اقتصاد هیچ جای بنای جامعه و فرهنگ نیست». تبدیل شده به این که در یک جامعه نابرابر لازم نیست تو با اسلام سرمایه‌داری بجنگی و حتی به آن فکر کنی. لازم نیست به فرایند استعباد و استضعاف بیاندیشی. فقط به ترویج یک طرفه و تک خطی اسلام فکر کن!

ایده جنگ فقر و غنای امام خمینی تذکر به این مهم است که حق و باطل امری انتزاعی نیست. امام خمینی جنگ فقر و غنا را در ادامه جنگ حق و باطل مطرح می‌کند. این ایده به صراحت می‌گوید به همان اندازه که فروکاستن جنگ حق و باطل به جنگ فقر و غنا اشتباه است، تصویر و ترسیم جنگ حق و باطل منهای جنگ فقر و غنا هم حرف مفت است. بنابراین ایده جنگ فقر و غنا برای جامعه‌ای مثل ما که در تب عقب‌ماندگی در عدالت می‌سوزد اما مطابق تحقیقات انجام شده، قادر به درک اجتماعی و فرهنگی از نابرابری نیست، از نان شب هم واجب‌تر است. اگر ایده جنگ فقر و غنا را جدی بگیریم، نحوه فهم ما از جامعه، دین، فرهنگ، فقه وسیاست‌گذاری اجتماعی و فرهنگی به کلی دگرگون خواهد شد و این دگرگونی دقیقاً همان چیزی است که ما امروز بیش از همیشه به آن نیازمندیم.

 

 

۰۲/۰۳/۱۳
مجتبی نامخواه

امام خمینی

جنگ فقر و غنا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی