در نگاه امام(ره)، دولت پدیدهای رو به جامعه است که مسئولیت حمایت از جامعه را دارد. مسئولیت تأمین حداقلهای رفاهی – اجتماعی را برعهده دارد و مسئول تحقق عدالت اجتماعی، رفاهی، حمایتی است.
در نگاه امام(ره)، دولت پدیدهای رو به جامعه است که مسئولیت حمایت از جامعه را دارد. مسئولیت تأمین حداقلهای رفاهی – اجتماعی را برعهده دارد و مسئول تحقق عدالت اجتماعی، رفاهی، حمایتی است.
در ۷۵ سال تاریخ اشغال فلسطین نیروی مقاومت همواره در وضعیت «واکنش» بوده و برای همین ما در روایت آن بیشتر «واگویه» داشتیم و این واگویه نمیتوانست به گفتار تئوریک دربیاید، بلکه بیشتر در قالب هنری و ادبی ارائه میشده اما اکنون وارد دورهای شدیم که انسان فلسطینی دست به «کنش» زده است و امکانهای جدیدی برای کنشگری خود خلق کرده است.
چرا موارد متعددی از بزه و آسیب اجتماعی نظیر گروگانگیری، سرقت و خودکشی افزایش پیدا کرده است؟
یکی از مهمترین تبیینهایی که از افزایش معنادار کجروی و بزه در جوامع میتوانیم داشته باشیم، آسیبدیدن همبستگی اجتماعی است. در واقع اگر کجروی به طرز «معنا»داری افزایش پیدا کند، این معنا را میتوانیم با کاهش همبستگی توضیح بدهیم. همبستگی از یکسو به جوامع امکان هماندیشی و همیاری میدهد؛ امکان و نیروی حل مسائل میدهد و از سویی دیگر به سان نظمی نامرئی مانع از ارتکاب کجرویها و وقوع آسیبهای اجتماعی میشود. در جوامعی که همبستگی اجتماعی آسیب ببیند و کاهش پیدا کند، ارتکاب بزه و کجروی افزایش پیدا میکند.
مهمترین یا یکی از مهمترین مسئلههایی که به همبستگی اجتماعی آسیب میزند، نابرابری اجتماعی است. در تعابیر دینی ما هم آمده که جعل الله العدل تنسیقا للقلوب. عدالت در جامعه باعث و برانگیزاننده همبستگی است و کاهش عدل، از تنسیق قلوب میکاهد. قلبهای جامعه را چند پاره میکند و قلوب دور افتاده دچار گرگ میشوند.
از طرف دیگر میدانیم طبق الگوی که ایده و رهبر انقلاب برای ارزیابی عدالت در اخیتار ما قرار میدهد، ما در وضعیت کنونی دچار عقبماندگی در عدالت هستیم. بنابراین کاملا طبیعی است که در این شرایط و با گسترش ناعدالتی و فقر، همبستگی اجتماعی آسیب ببیند و کجروی و بزه افزایش پیدا کند. همچنان که تحقیقات مختلفی نشان میدهد طی ده سال اخیر با افزایش نابرابری در جامعه ما، جرم، خودکشی و سرقت افزایش پیدا کرده است.
از یک منظر نابرابری اجتماعی زمینه عمومی در شکل دادن به ماجرای عاشوراست. صورتبندی دو سمت ماجرا محصول و معطوف به مقوله نابرابری است. هم جریان جلاد کربلا مولود و مولد نابرابری است و هم جریان شهید در کربلا و در رأس آنها سید الشهدا علیه السلام معترض و منتقد نابرابریهای ظالمانه در جامعه است.
- وجود دو قطبی و حد بالایی از قطبیدگی در جامعه ما غیرقابل انکار است.
- دوقطبی فرهنگی است ولی این قطبیدگیها زمینههایی اجتماعی دارد؛ زمینهای از اختصاص یا توزیع ثروت که در شکلدادن به فرهنگ متأثر است و فقط برساخت رسانهای نیست.
- ما با دوگانههایی مواجهیم که سیاسی هست اما اجتماعی نیست.
- همه ابعاد جامعه سیاستزده شده است به این خاطر که سیاست، اجتماعی تفسیر نمیشود.
- عقبماندگی در عدالت بستر کاهش همبستگی است.
- سیاستهای فرهنگی از جامعه فاصله گرفته است.
- فضیلت عمومی مبنای سیاست است.
- برای دور زدن برحان نانمایندگی و نابرابری، برای دور زدن ایده جمهوری اسلامی تلاش میشود اما این یک تلاش موفق نیست.
- گمان میکنند جامعه موجود ابله و سفیه است که تحت تأثیر رسانههاست.
محافظهکارانی که پروژه آنها به واسطه امام زمین خورده است خیز برداشتهاند و سعی میکنند پروژهشان را زیر پرچم تفسیر اندیشههای امام احیا کنند؛ از این رو امام در سالهای آخر در مقابله با تفاسیر محافظهکارانهای که سعی میکند وجوه رهاییبخش اندیشه انقلاب را نابود کند، ایده اسلام آمریکایی و اسلام ناب را مفهومسازی میکند که احیای وجوه نفیگرایانه، احیای وجوه تضاد و برجسته ساختن وجوه ضدقیمومیت در ایده انقلاب اسلامی است.
گزیده:
یکی از مهمترین بصیرتهای که ایده جنگ فقر و غنا امروز به ما میدهد این است که برای همیشه بیاهمیت بودن و بیتأثیر بودن وضعیت اقتصادی در وضعیت اجتماعی و فرهنگی را کنار بگذاریم.
ایده جنگ فقر و غنای امام خمینی تذکر به این مهم است که جنگ حق و باطل امری انتزاعی نیست. امام خمینی جنگ فقر و غنا را در ادامه جنگ حق و باطل مطرح میکند. این ایده به صراحت میگوید به همان اندازه که فروکاستن جنگ حق و باطل به جنگ فقر و غنا اشتباه است، تصویر و ترسیم جنگ حق و باطل منهای جنگ فقر و غنا هم حرف مفت است.
ایده جنگ فقر و غنا برای جامعهای مثل ما که در تب عقبماندگی در عدالت میسوزد اما مطابق تحقیقات انجام شده، قادر به درک اجتماعی و فرهنگی از نابرابری نیست، از نان شب هم واجبتر است.
اگر ایده جنگ فقر و غنا را جدی بگیریم، نحوه فهم ما از جامعه، دین، فرهنگ، فقه وسیاستگذاری اجتماعی و فرهنگی به کلی دگرگون خواهد شد و این دگرگونی دقیقاً همان چیزی است که ما امروز بیش از همیشه به آن نیازمندیم.
گزیده:
متاسفانه عنصر مدارا که ضرورت گفتمان دینی است، یک عنصر لیبرال و یک لیبرالیسم فرهنگی جلوه داده میشود که خود نشان دهنده این است که چقدر متأثر تحجر و منبریهای پرخاشگو از این عنصر فاصله گرفتهایم. یعنی چیزی که از نگاه وجودشناختی عرفانی امام برآمده و از اساس، ایده انقلاب اسلامی بوده، تحت تأثیر منبریان پرخاشگو و رتوریک نفرت، از فرهنگ دینی ما کنار گذاشته میشود؛ معلوم است که با این شیوه در ترویج دین نتیجه نمیگیریم.
روحانیت در فضای کنشگری سیاسی به گونهها و دستههای مختلفی تقسیم میشوند. هر کسی با توجه به نوع نگاهی که به فضای موجود دارد یک دستهبندی در نظر دارد. دستهبندی حضرتعالی از نحوه سیاستورزی روحانیت در وضع موجود چگونه است و چه گونههایی را میشناسید؟
به صورت اجمالی میتوان گفت انقلاب اسلامی در دورهای شکل گرفت که حوزه علمیه و مشخصا حوزههای علمیه اصلی که قم، مشهد و نجف بودند، مطلقا آمادگی برای کنشگری اجتماعی سیاسی نداشتند. یک قشر تأثیرگذار در انقلاب بودند و در عین حال در ضدیت با انقلاب نیز یک قشر تأثیرگذار بودند و یا حداقل در بیتفاوتی نسبت به انقلاب اسلامی. لذا درگیریهای معروف و مشهور حضرت امام(ره) در قم و نجف و اشارات متعددی که در ارتباط ولایت فقیه دارند، ما را بر وجود جریانهای وسیعی از روحانیت که با انقلاب اسلامی همراهی نداشتند، دلالت میدهد. طبعا بخشی از جریانهای حوزوی با انقلاب همکاری داشتند که البته جربانهای مؤثری هم بودند. در بخش سنتی هم یک همراهیهایی بود به تعبیر حضرت آقا در سال 42-43 دیگر همراهی نبود، حداقل در سطح مرجعیت کسی به جز حضرت امام(ره) با روند انقلاب همراهی نمیکرد، حالا نه به عنوان انقلاب بلکه به عنوانهای دیگر بعضی از بزرگواران حمایتهایی داشتند. روحانیانی که با انقلاب اسلامی همراه بودند در دو دسته عمده قابل شناسایی و تشخیص است و در این کتابی که اخیرا از رهبر انقلاب که خاطرات آن زمان را تعریف میکنند که ابتدا به صورت عربی و سپس فارسی منتشر شده است نیز به این دو دسته اشاره میکند: یک دسته جریانهای فکری بودند که اصالتا مبارزه و مقاومت سیاسی را دنبال نمیکردند ولی هدف کلی آنان، تغییر نگرش عمده در زمینه تفکر دینی بود که نهایتا به کار سیاسی هم کشیده شد. دسته بعدی کسانی بودند که مخالفتهای جدی با رژیم داشتند ولی در عین حال جنبههای فکری نداشتند. کار که پیش رفت، دسته اول دچار تکرار و تحجر شدند. خود حضرت امام میگفتند که من از معدود کسانی بودم که اعتقاد داشتم هر دو باید با هم باشند.
در گفتوگویی که با مجتبی نامخواه، پژوهشگر اجتماعی داشتهایم به بررسی مهمترین چالشهایی پرداختهایم که کمتوجهی به آن منجر به ایجاد شکاف اجتماعی شده و فرصت ضربه زدن به کشور را توسط معاندان فراهم میکند. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
در جامعه ممکن است اختلافاتی وجود داشته باشد که ممکن است در برهههای مختلف مورد سوءاستفاده دشمنان داخلی و خارجی قرار گیرد. مهمترین این اختلافات را چه مواردی میدانید؟
اصلیترین عامل مقوله عدالت اجتماعی است. در یک جامعه نابرابر با روابط ناعادلانه بهطور طبیعی همبستگی کاهش پیدا میکند. اختلافات درون جوامع میتواند اختلافات مهم و حیاتی باشد که حل نشدن آن اختلافات و به هم نپیوستن دوطرف اختلافات کل جامعه را ویران میکند. اما یکسری از اختلافات میتواند اختلافنظرهای مفید باشد. این اختلافی که مفید است اصطلاحا تکثر میگوییم ولی آن اختلافی که جامعه را ویران میکند مهمترین بعدش از یک نابرابری و روابط ناعادلانه برمیخیزد. درواقع دوقطبی شدن جامعه بیش از هرچیزی محصول نابرابری و ناعدالتی است. ما در یک جامعه نابرابر داریم هزینه آن نابرابری را به صورتهای مختلف ازجمله شکلگیری یک دوقطبی میدهیم. در یک دهه اخیر به طرز فزایندهای ما رشد نابرابری و عقبماندگی در عدالت را داشتیم. این مسالهای غیر از کاهش درآمدهای نفتی و تحریم است و منظور این است که آنچه در جامعه داشتیم نابرابر توزیع شده است. این منشا شکلگیری اختلافات ویرانگر است، اختلافاتی که پایههای جامعه را دارد تکان میدهد. غیر از این، بخشیاش تکثر اجتماعی است که در یک شرایط عادلانه بخشی از آن میتواند مفید باشد و به تجلی فضیلت در جامعه کمک کند. منتها بهطور طبیعی در پایان دههای هستیم که زمینه ویرانگری بخشی از اختلافات وجود دارد.
نشست خبری دومین جشنواره مردمی علوم انسانی عمار با هدف ایجاد یک نگرش جدید نسبت به مسائل اجتماعی و رونمایی از کتاب اول جشنواره علوم انسانی عمار با حضور مجتبی نامخواه دبیر جشنواره علوم انسانی و سعید خورشیدی مسئول شورای سیاست گذاری جشنواره علوم انسانی عمار برگزار شد. جشنواره علوم انسانی عمار که از امشب دور دوم فعالیتهایش را آغاز میکند یکی از رویداد های مستقل و تازه هویت یافته از دل جشنواره مردمی فیلم عمار است.
محصول ۱۲ساله تامل و گفتگو اهالی رسانه در جلسات داروی و پیرامونی جشنواره بوده است و تلاش شده است تا در جشنواره علوم انسانی عمار این گفتگوها را تداوم ببخشد. یک جنبش واره است که تلاش میکند چشم اندازی را برای پژوهشگران حوزه انقلاب رقم بزند.
وی افزود: در طول سده اخیر با وجود حضور جدی علوم اجتماعی و جامعهشناسی در محیط آکادمیک، بخش قابل توجهی از دانش اجتماعی جامعه ما خارج از فضای آکادمی و از دل تعاملات عمومی شکل گرفته است. یک حوزه عمومی پویا میتواند به روند تولید دانش اجتماعی غیر رسمی بهبود ببخشد. جشنواره علوم انسانی عمار تلاش دارد تا یک نظم جدید دانشی از توجه نسبت به مسائل اجتماعی رقم بزند.
تحجر، به تجددزدگی امکان اجتماعی میدهد
گفتوگوی «فرهیختگان» با مجتبی نامخواه درباره وقایع اخیر کشور- بخش دوم
محمد حسن امانی، خبرنگار: وقایع مختلفی درطول سالیان اخیر در کشور رخ داده که در همه آنها دانش جامعهشناسی تلاش کرده تحلیل خود را از قضایا ارائه کند و راهی برای فهم پدیدهها بیابد. اما بهنظر میرسد در هر برهه شاهد نوعی بهتزدگی نسبت به مسائل هستیم و جامعهشناسی ما امکان چندانی برای فهم مسائل به ما نمیدهد. در بخش نخست گفتوگو با مجتبی نامخواه، پژهشگر دانش اجتماعی مسلمین و مدیرگروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده باقرالعلوم(ع) امکانهای موجود در سنت فکری خودمان و در دانش جامعهشناسی برای فهم مسائل اجتماعی را مورد بررسی قرار دادیم. بخش اول این گفتوگو روز گذشته در همین صفحه منتشر شد. نامخواه در این بخش از گفتوگو تاکید کرد: «جامعهشناسی ما اعم از طرح درسهای ما، گسترش رشتههای ما و ترجمهها و تالیفهای ما به مقولههایی از قبیل اعتراض و جنبش و شورش و حتی عنوان عامتر تغییرات اجتماعی بیتوجه است.» لذا از این جهت «در شناخت مقولاتی مثل جنبش و اعتراض و شورش و تغییرات اجتماعی و مقولاتی از این دست، دچار فقر نظری هستیم.«
وی در این گفتوگو با تاکید بر اینکه فقر درک ما از اعتراض هم در حوزه درک جامعهشناختی است؛ هم در حوزه فلسفی و الهیاتی، گفت: «ما بهجز فقر نظری، فقر مشاهداتی نیز داریم. اگر تعبیر درستی باشد، ریشه مشکل ما به فقر مشاهداتی برمیگردد، یعنی میل به دیدن واقعیت در ما بهشدت ضعیف است و این یک ریشه نهادی و تاریخی دارد.«