- گزیده:
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام مجتبی نامخواه پژوهشگر حوزه علمیه قم عصر امروز در همایش "نقش حوزه در گام دوم انقلاب" که از سوی خبرگزاری رسا در سالن همایش های پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، به تبیین ابعاد نظری و اجتماعی مفهوم "تحجر" در اندیشه امام راحل پرداخت و یکی از شاخصه های بارز امام خمینی(ره) را مبارزه با متحجران و مقدس نمایان دانست و گفت: امام راحل اسلام عقیده و جهاد، خصم با ستمگران و نرمی با مستضعفان و اسلام ناب محمدی را برای ما به ارمغان آوردند و ما را از دام اسلام آمریکایی و اسلامی که آفت جان ملت ها بود، نجات دادند.
وی با بیان اینکه امام خمینی(ره) به صورت مستمر با «تحجر» درگیر بودند، عنوان کرد: ایشان همواره سعی می کردند حوزه را از تحجر بر حذر داشته و با مقدس نمایان مبارزه می کردند؛ منشور گام دوم در راستای مبارزه با همین دسته از حوزویان که دیدگاه اجتماعی نداشتند تنظیم شده است.
حجت الاسلام نامخواه تأکید کرد: رهبر کبیر انقلاب اسلامی همواره در نوشتارها و تألیفات خودشان با متحجران و مقدس نمایان درگیری و مبارزه داشتند و اینگونه نیست که گمان کنیم ایشان در یک مقطع خاص با این دسته از روحانیت مخالفت داشته اند.
این پژوهشگر حوزوی خاطرنشان کرد: نسبت حوزه علمیه قم با انقلاب نسبت حمایت یکپارچه نبوده و گاهی برخی از روحانیون که تحجرگرا بودند با انقلاب اسلامی مخالفت های بسیار داشته و با آن همراهی نمی کردند؛ امروز ما باید شاخصه های انقلابی گری را به خوبی مطالعه کنیم تا دچار تحجرگرایی نشویم.
وی با اشاره به اینکه امام راحل همواره نسبت به خطر "تحجر" هشدار می دادند، ابراز داشت: ایشان همواره اهمیت و خطر این موضوع را حتی به کسانی که در متن انقلاب بودند هشدار می دادند؛ امروز باید ابعاد مختلف «تحجر» را بررسی کنیم و همواره مراقب باشیم تا در جرگه متحجران قرار نگیریم.
حجت الاسلام نامخواه جمود، پرخاشگری و تکفیر را از جمله عواقب دینداری متحجرانه در ابعاد مختلف دانست و ابراز کرد: هرچقدر برداشت از دین متحجرانه باشد، فرهنگ سرمایه داری در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعه رشد خواهد کرد./841/پ202/ق
گزارشهای دیگر از فارس، شبستان
صوت، فیلم و خلاصهای متنی از سخنرانی در نشستی با عنوان «چالشهای عدالت در فراز و فرود چهلساله: ارزیابی عملکرد و رویکرد جمهوری اسلامی در حوزهی عدالت» در حسینیه هنر تبریز
خلاصهای از مباحث مطرح شده در جلسه به روایت سایت تبریز بیدار:
سخنرانی در مراسم مشترک هیئت ابناءالخمینی (جنبش عدالتخواه) و هیئت روحالله (مدرسه انقلاب اسلامی) در دهونک در شام میلاد پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله و سلم) و امام صادق (علیهالسلام)
گزیده:
- پیامبر اکرم(ص) فرمودند اگر کسی حاجت مردم جامعه را که خود توان انتقال آن به راس جامعه را ندارند، به راس منتقل کند قدم هایش بر صراط استوار است!
- هیچ وقت یک انسان مومن از جامعه خود کاملا راضی نیست تا تحقق جامعه موعود؛ و تا آن زمان هیچ گاه جامعه ای تشکیل نخواهد شد که همه مناسباتش عادلانه باشد. پس انسان مومن همواره باید معترض باشد!
- باید آنقدر «حِلف الفضول ها» قوی باشند، که کسی جرأت ظلم کردن نداشته باشد! پیامبر با جوانمردان مکه پیمانی بست به نام "حِلف الفضول" با این مضمون که هرکس که به حقوقش تعرض شد، اهالی این پیمان و نهاد اجتماعی متعهد هستند که به یاری اش بروند. فطرت انسان خواهان عدالت است و دین نیز از پیمان عدالتخواهانه دفاع میکند. یعنی عدالتخواهی محدود به زمان طاغوت نیست و حتی در حکومت اسلامی هم باید مانع بی عدالتیها شد و حتی برای نسل های بعدی تا ابد این پیمان بر گردن جوانمردان باقیست و باید آنقدر عدالتخواهی قوی باشد که کسی جرات ظلم نداشته باشد.
بیان مسئله
در نیمه اول دهه هشتاد احیای حرکت عدالتخواهی برای مقابله با «سنت فراموشی عدالت» تحرک تازهای به نیروی اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی (حزبالله) بخشید. مفاهیم بسیاری همچون ضدیت با اشرافیت، مبارزه با فقر، فساد و تبعیض و مقابله با سرمایهداری تبدیل به گفتمان عمومی جامعه شده و حتی منتفعان از بیعدالتیها یا بیتفاوتها را نیز متأثر ساخت. در این مرحله باید حرکت عدالتخواهانه بر اساس یک طراحی مدون، گام بعدی و گامهای بعدی را بر میداشت. باید پس از گام و قیام اولیه، اندیشه پیشه میشد و چشمانداز جدیدی از بسط اجتماعی معانی عدالتخواهانه گشوده میشد.
یک جنبش اجتماعی واجد عقلانیت و حرکت رو به جلو، همواره در حال بازاندیشی درباره کشنگریهایش است. این بازاندیشی است که به یک جنبش و اعضای آن، امکانی برای کنشگریهای مجدد میدهد. بدون این بازاندیشی، کنشگری به تکرار یا ناکنشگری میانجامد و به ضد خود تبدیل میشود.
امروز بیش از یک دهه از هنگامهای که نهضت عدالتخواهانه میبایست و میتوانست گام بعدی خود را بردارد میگذرد. ما همچنان به این بازاندیشی و گام نهادن در مرحلهای جدید از حرکت عدالتخواهانه محتاجیم. پرسش اما اینجاست که این عدالتخواهی مجدد چیست و تمهید آن نیازمند گفتگو نظری پیرامون چه استلزاماتی است؟
گزارشی از مباحث مطرح شده در کارگاه جامعهشناسی عدالتخواهی(+، +)
مجله علوم انسانی اسلامی صدرا در شماره جدید خود (شماره 24،ص 248-270) در گزارشی با عنوان «اندیشهورزی پیرامون عدالت: پیوند عدالتخواهی و عدالتپژوهی»، خلاصهای مباحث ارائه شده در سلسله برنامههای انجمن عملی علوم اجتماعی اسلامی دانشگاه تهران را منتشرکرده است.
متن زیر بخشی از این گزارش است که چکیدهای از مباحث مطرح شده در چهار جلسه کارگاه «جامعهشناسی عدالتخواهی؛ درآمدی بر نظریه عدالت انقلاب اسلامی» به دست میدهد.
متن قرائت شده در جشن عیدانه طبقه سه در اهواز
گزیده:
در مورد عقبماندگی در عدالت و اینکه این عقبماندگی قابل حل و رفع است یا نه، یک مسئله وجود دارد و آن نوع مواجههی ما با این مقوله است. یکی از زمینههایی که تا حدودی این عقبماندگی را تمهید کرده و اگر فکری برای آن نشود حتما تمدید و تشدید خواهد کرد، نوع مواجههای است که ما به لحاظ فکری با این مقوله خواهیم داشت. عقبماندگی در عدالت، محصول عقبماندگی در چگونگی تفکر ما درباره عدالت است. ما در عین آنکه باید برای عقبماندگی در زمینه عدالت کاری کنیم، برای این عقبماندگی فکری درباره عدالت هم باید فکری کنیم.
خلاصه:
کربلا محصول تطور قهقرایی و تدریجی یک انقلاب است. جامعه اسلامی به جایی میرسد که مفاهیم باقی هستند، اما از درون تهی شدهاند. اصل کربلا کربلا یک هشدار بود نسبت به این فرایند که یکبار چشم باز نکنید و بینید صورتِ نظام، اسلامی مانده است؛ و به همین دلیل شورش علیه آن «خروج» و خوارج شدن خوانده میشود اما در باطن، این اباعبدالله(ع) است که خارجی و شورشی است و ابن شریحها هستند که مفتی و قاضی شدهاند.
گزیده:
ما در کنشگری اجتماعیِ طلاب با یک چالش مواجهیم؛ چالش فقدان
نمایندگی اجتماعی و سیاسی در کلیه سطوح حزبالله به طور عام و در ارتباط با طلاب
جوان به طور خاص وجود دارد. تا وقتی که بدنه نخبگانی و مدرسین مسّن و معمر حوزه
طلاب جوان را «دیگریِ» خود حساب کنند امکان عمل اجتماعی طلاب جوان محدود و بلکه
مسدود میشود. تفکر انقلاب این ظرفیت را به ما میدهد که طلاب جوان را به مثابه یک
هویت و تشخص ببخشیم و این آن چیزی است که امروز ما به آن احتیاج داریم. ما باید این
هویتیابی را تا شکلدهی به «جنبش طلاب جوان» به پیش ببریم.
* متن تحریر، تلخیص و تکمیل یافتهی بحث ارائه شده در جمع طلاب بسیج مدارس علمیه حضرت مهدی (عج)، مشهد مقدس 30/3/1396 (اینجا و اینجا)
قراردادهای نفتی به مثابه چارچوب تعین بخش فرایند استحصال نفت، در واقع گرانیگاهی است که نفت را به زندگی اجتماعی ما متصل میکند. نفت تا پیش از استحصال یک ماده در دل طبیعت است اما پس از آن وارد مناسبات سیاسی اجتماعی ما میشود. تجربه تاریخی یک صد ساله اخیرمان نشان داده نفت نه فقط «یک» عامل تعیین کنندهای در شکلدهی به دولت و چگونگی حکمرانی یا نهضتهای اجتماعی بوده بلکه در قلب در در عداد نقاط کانونی و تعیین کنندهی این مناسبات نیز قرار داشته است. قراردادهای نفتی همان قرار و نسبتی است که در لحظهی ورود نفت از جهان طبیعی به جهان اجتماعی میان ما و نفت برقرار میشود. قرارداد به ما میگوید چه نسبتی با این ماده داشته باشید و چگونه از آن استفاده کنید.
میدانیم در زندگی اجتماعی امروز ما نفت حضور پررنگی دارد. در مناسبات اجتماعی ما از کلانترین سطح تا سطوح خُرد و سبک زندگیمان، نفت مؤثر است. نفت در مناسبات سیاسی ما دخالت میکند و در چرخش قدرت، در میزان و چگونی پاسخ دولتها و در موارد دیگر مؤثر است. در مناسبات اقتصادی که به یک معنا عاملیت مطلق با نفت است؛ به گونهای که در کل و در یک جمعبندی میتوانیم بگوییم جهان اجتماعی ایرانی، طی صد سال اخیر بر ساحلی از دریای نفت بناشده است.
نفت
یک مادهی درون اعماق زمین، چه دخلی دارد به جهان اجتماعی ما؟ چگونه نفت نهفته در
لایههای زمینشناختی، بر زیست جهان اجتماعی ما اثر میگذارد و بلکه بالاتر از
اثرگذاری، از عمیقترین لایههای زمین، به عمیقترین لایه جامعه میرود و قاعدهی
مناسبات اجتماعی متعددی را در جامعهی ما تغییر میدهد؟ این چگونگی به نسبتی بستگی
دارد که انسان و جامعه با نفت بر قرار می کند. «قراردادهای نفتی» از مهمترین
چارچوبهایی است که در اثر نسبتی که یک جامعه با نفت برقرار میکند شکل میگیرد و
خود نیز بر نسبت نفت و جامعه اثر میگذارد.
- ما از مبارزه با فقر و فساد و تبعیض تنها مبارزه با فساد را گرفتیم. مبارزه با تبعیضِ ما کجاست؟مبارزه با فقر ما کجاست؟
- ما در عدالتخواهیمان دچار بدقوارگی شدهایم. همین امر منتهی شده به این که منتفعان تبعیض بشوند مدعیان عدالت و مبارزه با فساد.
- ما مبارزه با استکبار جهانی را دیدیم و به مقاومت در برابر آن اندیشیدیم ولی مقاومت در برابر اشرافیت داخلی و استکبار ایرانی را توأمان و به آن اندازه ندیدیم.
- چاره چیست؟ فرمود: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا»؛ چاره، بازایمان است. باید از این «عدالتخواهی اجمالی» به «عدالتخواهی تفصیلی» برسیم.
- چارهی کار عبور از عدالتخواهی نیست. چاره کار در «یایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا» نهفته است: «ای عدالتخواهان عدلتخواه شوید!»
* گفتاری در جلسه هفتگی تشکل فتیه مشهد، 14 آبان 1395