«طبقه مرفه جدید» نتیجه میدهد: «فقرای جدید»
متن قرائت شده در جشن عیدانه طبقه سه در اهواز
گزیده:
- وقتی
دو دهه قبل، رهبر انقلاب از تشکیل «طبقهی مرفه جدید» سخن میگفتند، باید منتظر میبودیم
که کوههای ثروتِ مترفینِ «طبقه جدید»، این چنین جامعه را به عقبماندگی در
عدالت بکشاند و درهای از «فقرای جدید» بزاید.
- آیا اقتصاد مقاومتی به معنای مقاومت در برابر سرمایهداری زیادهخواه، ناکارآمد، ظاهرالصلاح، رفاقتی و فاسد داخلی نیست؟
- سوال ما این است: مسئولیت کوههای ثروت به جای خود، اگر علما و همهی نخبگان و اهالی فرهنگ به مسئولیت خود عمل میکردند امروز در این شهر و جامعه، درههای فقر این چنین آشکارا برپا بود؟
- آیا این وضع قابل تغییر است؟ آیا امیدی به بهبود است؟ جواب حتماً مثبت است. ما مردمی هستیم که طاغوتی بزرگ را سرنگون کردیم، این طاغوتهای کوچک، این طبقهی مرفه برآمده از دل انقلاب، این سرمایهداران زالوصفت که چیزی نیستند.
- مسئله اما این جاست که دیروز، مسئلهی کارگران، برای دیگران مسئولیت میآفرید و امروز این طور نیست. مسئله این جاست که امروز ما میپنداریم مسئله کارگران، مسئلهی کارگران است و ما اهالی فرهنگ و کتاب و شعر و داستان و رسانه، باید از گل بگوییم و از بلبل بشنویم! مسئله این جاست که امروز ما میپنداریم مسئله کارگران، مسئلهی کارگران است و ما بچه مسجدیها باید به امور دینی مشغول باشیم و از احکام بگوییم و از اعتقادات بشنویم!
- ما به وعدههای رهبرمان باور داریم که فرمود: با همت زنان و مردان مؤمن، عقبماندگی در عدالت جبران خواهد شد؛ ما به آیات قرآن ایمان داریم که به ما وعده داد زمین، از دست زمینخواران خارج و به دست مستضعفین خواهد افتاد: وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ.
بسم الله الذی یرفع المستضعفین و یضع المستکبرین
امشب و در آستانهی عید نوروز، ما در شهری نفس میکشیم که میدانیم پدرانی به خاطر ماهها حقوق نگرفتن شرمندهی خانوادههای خود هستند.
در شهری زندگی میکنیم که میدانیم هستند خانوادههای کارگرانی که از تهیهی لباس و کفش عید برای فرزندانشان بازماندهاند.
حتی بدتر و بالاتر، همانطور که کم و بیش در برخی درددلها شنیدهایم، در شهری زندگی میکنی که کارگرانی از تهیه نان شبشان بازماندهاند و خانوادههاشان گرسنهاند.
خانوادههایی که در اصل فقیر نبوده و نیستند، پدرانی که تنبل و بیکاره نبوده و نیستند، آنها کارگرند اما به دلایلی که همگی کم و بیش میدانیم، فقرایی تازه هستند.
وقتی دو دهه قبل، رهبر انقلاب از تشکیل «طبقهی مرفه جدید» سخن میگفتند، باید منتظر میبودیم که آن کوههای ثروتِ مترفینِ «طبقه جدید»، این چنین جامعه را به عقبماندگی در عدالت بکشاند و درهای از «فقرای جدید» بزاید.
و این ما هستیم که امروز، در برابر شهری قرار گرفتهایم که در گوشهای از آن، شادخوارانی از فرطِ شکمبارگی در حال ترکیدن و در گوشهای دیگر، محرومینی از فرط گرسنگی در حال به خود پیچیدن هستند.
مسئلهی امشب ما، مسئلهی این جشنِ تلخِ ما، اما چیز دیگری است؛ مسئله این است که ما پیرو آن امامی هستیم که فلسفه حکومت را بیقراری بر این نابرابریها میدانستند و میفرمودند: أخَذَ اللّه ُ عَلَى العُلَماءِ أن لا یُقارُّوا على کِظَّةِ ظالِمٍ، و لا سَغَبِ مَظلومٍ.
ما امشب در مرکز فرهنگی رسانه بیداری، در کافه کتاب بیداری جمع شدهایم و میخواهیم از خودمان، از همه کسانی که خودشان را اهل علم و دانش میدانند، اهل کار فرهنگی میدانند، اهل کتابخواندن میدانند بپرسیم کجاست بیقراریمان بر این نابرابری؟ کجاست فریادهامان؟ آیا اگر کار فرهنگیمان بر اساس نهجالبلاغه میبود، نباید امشب و این روزها بیقرار این نابرابریها و این کارگران باشیم؟
امشب اگر چه برای جواب دادن به این پرسش زمان تنگ است و دیر است، اما جای دارد دستکم از خودمان بپرسیم: در این شهر چه نسبتی میان کار فرهنگی و وضعیت واقعا نامطلوب کارگران وجود دارد؟
آیا کتب شهید مطهری را میخوانیم که خوانده باشیم و تمام؟ میخوانیم که مشتی مفاهیم و بحثهای الهیاتی و کلامی یاد بگیریم و خدا را اثبات کنیم و تمام؟ مگر شهید مطهری نمیگفت « انقلاب ما، آن هنگام انقلابی واقعی خواهد بود که خانواده ای حاضر نشود ایام عید برای فرزندان خود لباس نو تهیه کند مگر آنکه قبلا مطمئن شده باشد خانواده های فقرا، دارای لباس نو هستند. »
کی و کجا قرار است به خواندههامان عمل کنیم، از انقلابیگریهای فیک و ساختگی و ظاهری و ظاهرسازانه عبور کنیم و به «انقلاب واقعی» برسیم؟
حرف ما این است که اگر امسال را سال اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال میدانستیم، پس کجاست عملِ ما در راستای این شعار؟ و چه عملی بالاتر است از حمایت از کارگرانی که کارگردان تولید هستند و رکن اشتغال؟
ما امشب در این جا جمع شدهایم تا از خود بپرسیم آیا اقتصاد مقاومتی به معنای مقاومت در برابر سرمایهداری زیادهخواه، ناکارآمد، ظاهرالصلاح، رفاقتی و فاسد داخلی نیست؟
ما امشب در آستانهی عید سال نو قرار داریم، در آستانهی عیدی قرار داریم که برای برخی عید است و برای برخی کارگران و پدران مایه شرمندگی است؛ ما امشب در برابر پرسشهای مهمی قرار داریم.
سوال ما این است: مسئولیت کوههای ثروت به جای خود، اگر علما و همهی نخبگان و اهالی فرهنگ به مسئولیت خود عمل میکردند امروز در این شهر و جامعه، درههای فقر این چنین آشکارا برپا بود؟
***
آیا این وضع قابل تغییر است؟ آیا امیدی به بهبود است؟ جواب حتماً مثبت است. ما مردمی هستیم که طاغوتی بزرگ را سرنگون کردیم، این طاغوتهای کوچک، این طبقهی مرفه برآمده از دل انقلاب، این سرمایهداران زالوصفت که چیزی نیستند.
مسئله اما این جاست که دیروز، مسئلهی کارگران، برای دیگران مسئولیت میآفرید و امروز این طور نیست. مسئله این جاست که امروز ما میپنداریم مسئله کارگران، مسئلهی کارگران است و ما اهالی فرهنگ و کتاب و شعر و داستان و رسانه، باید از گل بگوییم و از بلبل بشنویم! مسئله این جاست که امروز ما میپنداریم مسئله کارگران، مسئلهی کارگران است و ما بچه مسجدیها باید به امور دینی مشغول باشیم و از احکام بگوییم و از اعتقادات بشنویم!
ما جامعهای عقبمانده در عدالتیم اما رهبرمان، ما را، همت ما را، همت زنان و مردان مؤمن را برای پیشرفت در زمینه عدالت فراخوانده است.
ما به میدان جهاد دعوت شدهایم.
میدان و جهادی که همهی انبیاء برای آن آمدهاند، همهی کتب آسمانی برای آن آمدهاند
«لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبِیِّنت وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط».
ما به قیام به قسط دعوت شدهایم. و این شب، و این جشن، و این پرسشها، و این تأملها باید برای ما آستانهی یک سرآغاز باشد. سرآغاز لبیک به دعوتی که آیندهی آن جامعهای عادلانهتر است.
اگر به میدان بیاییم و کار فرهنگی را به کار اجتماعی گره بزنیم؛
اگر باور کنیم این فقط شبهات ذهنی نیست که پایههای اعتقادی را سست میکند، مشکلات عینی و نابرابریهای اجتماعی هم هست و مهم هست؛
اگر کار فرهنگیمان را در راستای کار فرهنگی همه انبیاء تعریف کنیم؛
اگر دوشادوش کارگران بکوشیم و «داد»هاشان را روایت و فریاد کنیم؛
اگر در سال جدید از این محفلها و از این گفتگوها بیشتر داشته باشیم؛
یقیناً سال آینده، در آستانهی عید، پدران کمتری شرمنده فرزندانشان خواهد بود.
مسئلهی ما، مسئولیتهای به انجام نرسیدهی ماست...
مسئولیتهایی که اگر بدان عمل نکنیم، همه اهالی شهری هستیم که به فرمودهی روایات، در قیامت خدا به آنها با دیدهی رحمت نظر نمیکند...
ما به وعدههای رهبرمان باور داریم که فرمود: با همت زنان و مردان مؤمن، عقبماندگی در عدالت جبران خواهد شد؛ ما به آیات قرآن ایمان داریم که به ما وعده داد زمین، از دست زمینخواران خارج و به دست مستضعفین خواهد افتاد: وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ.