حاشیهای بر پروژه فکری دکتر افروغ در سالهای اخیر با موضوع بازسازی بنیانهای فلسفی عدالتخواهی و بازخوانی رئالیسم انتقادی دیالکتیک
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
حاشیهای بر پروژه فکری دکتر افروغ در سالهای اخیر با موضوع بازسازی بنیانهای فلسفی عدالتخواهی و بازخوانی رئالیسم انتقادی دیالکتیک
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
حاشیهای بر شرح حکمی و صدراییِ مفهوم تضاد و نسبت آن با دیالکتیک
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
اگر #طبقه_سه را میپسندید ...
بایگانی "جامع" و دهساله نوشتهها و گفتههایم، که میکوشم «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامی اکنون» باشد را در #وبلاگ_طبقه_سه به آدرس http://tabagheh3.ir دنبال کنید.
نوشتههای مختصرترِ شبکههای اجتماعی را در صفحههای زیر ببینید:
اینستاگرام @namkhahmojtaba
تلگرام @tabagheh3_ir
توییتر @Namkhah1
نقدها و نظرها را در شبکههای اجتماعی منتقل کنید یا به
namkhahmojtaba@gmail.com
ایمیل بزنید.
ممنون بابت همراهی و نقد.
حاشیهای بر دیالکتیک جامعه و سینما در سال 1399
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
سال 1399، بازنمایی جامعه ایرانی از خود بیش از هر زمان دیگری بر مدار مفاهیم عدالتخواهانه میچرخید. از شبکههای اجتماعی، تا رسانههای مکتوب و حتی صداوسیما با تمام تأخرش، تا سخنرانیها رسمی و خطبههای سنتی وعاظ مذهبی، همگی نکات و اشاراتی درباره عدالتخواهی داشت؛ آنچه در این میان، غایبِ غالب و مشهود بود، اندیشیدن و وجوه اندیشهورزانه معطوف به این بازنماییها از عدالتخواهی بود.
دیالکتیک جامعه و سینما در بازنمایی عدالتخواهی به میزان قابل توجهی بر قرار شد اما اندیشه غایب بود؛ دستکم در سال 1399، عدالتخواهی به میزان قابل توجهی در رسانه #بازنمایی شد اما #بازاندیشی نشد. علوم اجتماعی چه به معنای رایج آن و چه منتقدانِ معتقد به علوم اجتماعی اسلامی، نه ایده و اندیشهای تولید کردند که به کار کنشگران اجتماعی بیاید و نه در باب بازنماییهای رسانهای تأمل خاصی داشتند.
[پیشنهاد به دانشجویان دانش اجتماعی مسلمین و دیگر علاقهمندان]
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
بازخوانی متون کهن ادب پارسی، نه یک مطالعه تفننی یا تاریخی، که رجوع به یکی از ضروریترین و مهمترین منابع معرفتی ما و یکی از فوریترین نیازها و مطالعات فکری ماست.
تصویر رایج ما از نظم دانش و طبقهبندی علوم، تصویری اکنونزده است که بیش از اندازه و بیحاصل، جزئینگرانه و وهمانی شده است. در این انگاره، ادبیات کهن امری ماقبلِ علم و شاخهای باستانی از هنر مکتوب است. یکجور عتیقه زبانی است که لابد اهالی و علاقهمندان خود را دارد. واقعیت اما چیز دیگری است و بر اساس این واقعیت ما نه فقط نیازمند که ناگزیر از خواندن متون کهن ادبی خود هستیم.
در ادامه به اختصار مروری خواهم داشت بر چهار وجه این واقعیت؛ وجوه و واقعیتی که ما را به خواندن متون کهن ادب پارسی فرا میخواند و چه بسا بهتر است بگوییم وادار میکند:
توضیحی درباره عنوان بحث
انقلاب اسلامی به واسطه نسبتی که با توحید برقرار میکند، داعیه جمع میان دوگانههایی را دارد که در دو داوری تجددمآبانه و تقدسمآبانه، به نفع دنیا یا دین، تصویر و تفسیر میشوند. بازتاب دوآلیسم دکارتی در تجدد ایرانی، تصور تفوق دنیا بر دین را شکل میدهد و انگارههای نواشعریگری اسلامی، به استیلای دین بر دنیا تأکید دارد. در این میان انقلاب اسلامی با بازتاب مقام جمع الجمعی انسان در جامعه و تاریخ، بر پایه یک سازه ناثنویتگرایِ حکمی و صدرایی، امکانهایی برای جمع آنچه دوگانهها انگاشته شده فراهم میآورد. دستکم نیم قرن است که این نزاع میان ناثنویتگرایی و ثنویتگرایی در جهان فکر ایرانی جریان است و به طور مشخص صورت مقدس آن، طی چند دهه اخیر بسط قابل توجهی یافته است.
منابع پیشخوان
فایل صوتی
https://t.me/tabagheh3_ir/474
جامعهشناسی برآمدن قیّمها در سیاست ایرانی
فایل این صحبت از طریق لینک زیر و در کانال تلگرام طبقه سه قابل دسترسی است.
https://t.me/tabagheh3_ir/463
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی