صوت سخنرانی در هیئت راه فاطمه سلام (الله علیها) با موضوع: «فلسفه ولایت؛ همراهی دعوت اسلامی و عدالت اجتماعی».
صوت سخنرانی در هیئت راه فاطمه سلام (الله علیها) با موضوع: «فلسفه ولایت؛ همراهی دعوت اسلامی و عدالت اجتماعی».
توضیحی درباره عنوان بحث
انقلاب اسلامی به واسطه نسبتی که با توحید برقرار میکند، داعیه جمع میان دوگانههایی را دارد که در دو داوری تجددمآبانه و تقدسمآبانه، به نفع دنیا یا دین، تصویر و تفسیر میشوند. بازتاب دوآلیسم دکارتی در تجدد ایرانی، تصور تفوق دنیا بر دین را شکل میدهد و انگارههای نواشعریگری اسلامی، به استیلای دین بر دنیا تأکید دارد. در این میان انقلاب اسلامی با بازتاب مقام جمع الجمعی انسان در جامعه و تاریخ، بر پایه یک سازه ناثنویتگرایِ حکمی و صدرایی، امکانهایی برای جمع آنچه دوگانهها انگاشته شده فراهم میآورد. دستکم نیم قرن است که این نزاع میان ناثنویتگرایی و ثنویتگرایی در جهان فکر ایرانی جریان است و به طور مشخص صورت مقدس آن، طی چند دهه اخیر بسط قابل توجهی یافته است.
منابع پیشخوان
فایل صوتی
https://t.me/tabagheh3_ir/474
گاهی مطالب منتشر شده در این صفحه با نقدهایی مواجهه میشوند. فارغ از این که این نقدها را وارد میدانم یا نمیدانم؛ و یا پاسخی دارم و ندارم؛ به خاطر اهمیت بازاندیشی، گفتگو و اطلاع از دیدگاههای متفاوت، از این به بعد این نقدها را همینجا بازنشر میکنم.
قبلترها هم نقدهایی بود که البته برایم مهم بودند اما به ذهنم نرسیده بود که متنشر کنم. در مواردی که برایم ممکن باشد، بعد از گذشت چند وقتی، برخی از مهمترین پاسخهایم را نیز مدون و منتشر خواهم کرد. این نقدها را در بخشی جداگانه در موضوعات، تحت عنوان نقد طبقه سه و همچنین از طریق همین کلمه کلیدی دنبال کنید.
*****
نقد زیر را بزرگواری به نام آقای وحید طراوت درباره مطلب کنکاشی در ریشههای فکری عقبماندگی در عدالت در محیط پیامرسان بله منتشر کرده است.
در این ایام که درگاههای متعدد رسانههای جریان رسمی، یکبار دیگر بحث واقعا بیهودهی ولایت و عدالت را دامن میزدند، با پیامها و پرسشهای متعددی روبرو شدم که میخواستند در این باره موضعی- حرفی داشته باشم. با موضعگیری در این قبیل موضوعات پیش پا افتاده و فرعی مخالف بوده و هستم. حالا که زمان و رمضان گذشته و میبینم هنوز این پرسش برای دوستانی همچنان باقی است، این چند خط را نه به عنوان بازی در زمین سازندگان این دوگانه، بلکه از باب انجام وظیفه در پاسخ به پرسشها مینویسم:
گفتاری در باب زمینههای نظریِ عقبماندگی در عدالت
گفتار ارائه شده در محفل مسئله، مدرسه انقلاب اسلامی(لینک کانال) در میزگردی با موضوع: نسبت عدالت، آزادی، امنیت
خلاصه:
- اگر جایی گفتند اعتراض برای عدالت با امنیت در تعارض است و باید عدالتخواهی را کنار گذاشت چون خواست عدالت قبیح است؛ پاسخ می دهیم که در تفکر شیعی این اتفاق نخواهد افتاد. حالا اگر کسی پیدا شد، جریانی پیدا شد و برای ما قصهای تعریف کرد که در آن ارزشهای دیگری همچون مصلحت، ولایت، حکومت، صداقت، مشروعیت، دیانت و معرفت مقدم بر عدالت بود؛ به صراحت به او میگوییم هویت فکری ما چنین چیزی را بر نمیتابد و این از تأثیرات آشکار اشعریگریای است که فضای فکری شیعه را هم تحت تأثیر قرار داده است.
- رسماً می نویسند باید بین «فسادِ رخ داده در جبهه اهل حق» و «فساد رخ داده در جبهه اهل باطل» تمایز قائل شویم! تفاوت را هم این طور توضیح میدهند که وقتی میخواهید با فساد رخ داده در جبهه اهل حق مقابله کنید، باید مصالح گوناگونی را در نظر بگیرید! چه چیزی را باید در نظر بگیریم؟ با همین استدلالها و با همین گفتن «انشاءالله گربه است»گفتنها آمدیم که رسیدیم به اینجا که چشم وا می کنیم و میبینیم به تعبیر رهبر انقلاب در نشست راهبردی عدالت، وضعیت عدالت اجتماعی «مطلقاً» راضی کننده نیست. این وضع تا کجا می خواهد پیش برود؟
- ما امروز هم زمان با عدالتخواهی در میدان عمل، احتیاج داریم به یک عدالتاندیشی و اندیشهورزی درباب عدالت. البته اندیشه ورزی درباب عدالت به این معنا نیست که چشم از میدان عینیت و واقعیت ببریم و برویم سراغ بحث های انتزاعی درباره عدالت.
- وقتی از اخباریگری و اشعریگری حرف میزنیم از یک مسئله ی روی داده در دور دست ها حرف نمی زنیم، امروز این خطر پشت درب های اندیشه های ما یک عده ایستاده اند و هر روز یک چیز خوب را در برابر عدالت علم می کنند و بر عدالت مقدم می دانند.
دریافت
توضیحات: میزگرد نسبت عدالت، آزادی و امنیت نسخه پرینت
دریافت
توضیحات: میزگرد نسبت عدالت، آزادی و امنیت نسخه مطالعه
متن بحث ارائه شده در این میزگرد در ادامه مطلب
دو سخنرانی اخیر رهبر انقلاب، حاوی پافشاری و تکرار بر دو ایدهی کلیدی در زمینه نظریه عدالتِ انقلاب اسلامی بود: سخنرانی 19 بهمن، «ارزشِ مطلق بودنِ عدالت»[1] را به مثابه یک بنیان مهم در نگرش انقلاب اسلامی به مقوله عدالت مطرح کرد. کافی است نگاهی داشته باشیم به هجوم حجم انبوهی از نگرشهای بیتفاوت نسبت به عدالت یا ضد آن که تلاش میکنند حتی در ساحت نظر نیز عدالت را از ارزش مطلق بودن، از همیشگی بودن و از همهجایی بودن بیاندازند و با بیانهای مختلف، ضد ارزش معرفی کرده یا ارزشهای دیگر را بر عدالت برتری بخشند. با بیانی محافظهکارانه و امنیتی از تقدم مصلحت، حکومت و امنیت بر عدالت سخن میگویند. با نگرشی نواشعریگرایانه و نواخباریگرایانه، ولایت و دیانت را بر عدالت تفوق میبخشند. در رویکردی ذهنگرایانه یا تجردزده، معرفت را بر عدالت اولویت میدهند و در نگاهی سخت تجددزده آزادی را بر عدالت ترجیح میدهند.