طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

 

 

دو سخنرانی اخیر رهبر انقلاب، حاوی پافشاری و تکرار بر دو ایده‌ی کلیدی در زمینه نظریه عدالتِ انقلاب اسلامی بود: سخنرانی 19 بهمن، «ارزشِ مطلق بودنِ عدالت»[1] را به مثابه یک بنیان مهم در نگرش انقلاب اسلامی به مقوله عدالت مطرح کرد. کافی است نگاهی داشته باشیم به هجوم حجم انبوهی از نگرش‌های بی‌تفاوت نسبت به عدالت یا ضد آن که تلاش می‌کنند حتی در ساحت نظر نیز عدالت را از ارزش مطلق بودن، از همیشگی بودن و از همه‌جایی بودن بیاندازند و با بیان‌های مختلف، ضد ارزش معرفی کرده یا ارزش‌های دیگر را بر عدالت برتری بخشند. با بیانی محافظه‎کارانه و امنیتی از تقدم مصلحت، حکومت و امنیت بر عدالت سخن می‌گویند. با نگرشی نواشعری‌گرایانه و نواخباری‌گرایانه، ولایت و دیانت را بر عدالت تفوق می‌بخشند. در رویکردی ذهن‌گرایانه یا تجردزده، معرفت را بر عدالت اولویت می‎دهند و در نگاهی سخت تجددزده آزادی را بر عدالت ترجیح می‌دهند.

نگرش جریان ها درباره عدالت

 

در اثر همین حجاب‌هاست که عدالت به مثابه یک خواست فطری- تاریخی‌ ملت ایران به محاق رفته است. جامعه نمی‌تواند نیروی خود را برای عدالت بسیج کند؛ خواست عدالت به کنشگریِ اجتماعیِ مؤثر منتهی نمی‌شود و در نهایت معنای انقلابیگری، به جای دادخواهی، به داد زدن توأم با خشم تقلیل می‎یابد. با وجود این نگرش‌های ظاهرالصلاح، نیروی اجتماعی انقلاب که باید معطوف به عدالت اقدام کند، مهمل و بیکاره ‌شده و توسط احزاب سیاسی به بیگاری کشیده می‌شود و زمینه‌های نظری ناعدالتی در جامعه تمهید می‌گردد.

سخنرانی بعدی رهبری در 29 بهمن و ده روز پس از سخنرانی پیشین انجام شد و دقیقاً به نتیجه‌ی حاصل از عدالت‌نخواهی نیروی‌های اجتماعی انقلاب اسلامی اشاره دارد: «عقب‌ماندگی درباره عدالت»[2]. با مقدمات پیش گفته این تأخر طبیعی است. در جامعه‌ای که از یک‌سو «طبقه مرفه جدید»[3] برآمده از دل نظام اسلامی با حرص و آز فزاینده به منابع عمومی دست‌درازی می‌کند و از سوی دیگر انواعی اندیشه‌های پیش‌گفته «مخلصان انقلاب»[4] را از عدالت‌خواهی باز داشته است، عقب مانده نبودن در زمینه عدالت جای تعجب دارد.

دینامیسم این دو استدلال رهبر انقلاب آن‌قدرها هست که خونی تازه در رگ‌های حرکت‌های عدالت‌خواهانه ایجاد کند. طرح مجدد این دو ایده البته الهام‌بخش است. هر چند قبل‌تر هم مطرح شده است. از جمله در نشست راهبردی عدالت مورخ 27/2/1390؛ که هم سخن از این بود که «عدالت یک ارزش مطلق است» و سخن از این‌که وضعیت عدالت اجتماعی «مطلقاً راضی کننده نیست».[5]

***

آن‌چه در این میان جای تأسف بسیار دارد، ناتوانی در دریافت انرژی بالای این دو سخنرانی است. در یک موقعیت تکراری همچون دیگر موارد، دو دسته عمده، به ناتوانی در جذب ظرفیت این تجدید مطلع دامن می‌زنند:

 دسته‎ی اول از اولین ساعات پس از بیان این سخنان، هنگامی که تنها یکی دو بخش کوتاه از این سخنان منتشر شده بود، شروع کردند به طرح پرسش‌هایی عجیب. عجیب به این دلیل که اگر خاستگاهِ پرسشی تلاش برای فهم بیشتر باشد، انتظار زیادی نیست اگر از صاحب پرسش بخواهیم چند ساعتی را برای دسترسی به متن یا صوت کامل آن جلسه صبر و تأنی کند. کاری که انجام نشد. در همان ساعات اولیه در چندین پست و یادداشت پرسش‌هایی را مطرح کردند که بیشتر از هر چیز حاصل شتاب‌زدگی و سطحی‌گرایی بود. رهبری انقلاب در بخشی از این سخنرانی از دستاوردهای مدنی و علمی انقلاب اسلامی می‌گویند و از این که ما در زمینه‌های مختلف به معنای واقعی کلمه پیشرفت کردیم اما در عدالت عقب‌مانده‌ایم. همین زمینه را فراهم کرده برخی بگویند: قبل‎تر (2/6/1387) رهبری گفته‌اند: «این دهه‌ای که ما در پیش رو داریم، دهه‌ی پیشرفت و عدالت است ... بدون عدالت، پیشرفت مفهومی ندارد و بدون پیشرفت هم عدالت مفهوم درستی پیدا نمیکند.» و حالا «باید پرسید آیا جایگاه عدالت در منظومه فکری رهبری دچار تغییر شده است؟» بعید می‌دانم با مراجعه به متن مبسوط سخنان رهبری همچنان این پرسش برای کسی باقی بماند؛ اما جا دارد بپرسیم اگر این پرسش در این‌جا اهمیت دارد، چرا آن‌گاه که رهبری در پایان دوره دولت قبل، در عین اذعان به این که وضعیت عدالت مطلقا راضی کنند نیست، از دستاوردها و پیشرفت‌های دولت نهم و دهم می‌گفتند، این پرسش مطرح نشد؟

در ادبیات مبسوطی که رهبر انقلاب درباره پیشرفت و نسبت آن با عدالت می‌پروارنند بر مفهوم «پیشرفت همه‌جانبه» تأکید می‌شود. در این دیدگاه «پیشرفت مطلوب» عبارت است از که پیشرفتِ توأم با عدالت. برای سنجش وضعیت پیشرفت اما گاهی می‌توان آن را نسبت به «آنچه که باید باشد» ‌سنجید وگاهی نسبت به «آنچه که هست» و «آنچه که بوده». درباره‌ی وضعیت عدالت نیز همین موضوع صادق است. یقینا پیشروی در زمینه عدالت، نسبت به «آنچه که باید باشد» و نیز نسبت به پیشرفت در دیگر حوزه‌ها عقب‌مانده است، اما نسبت به آنچه که در پیش از انقلاب یا حتی دهه‌ی ابتدایی انقلاب بوده، بهبودهایی یافته است که معلول تحقق سطوحی از عدالت است.

بنابراین پاسخ پرسش این دسته، اگر پرسشی در میان باشد، روشن است: این چنین نیست که هر سطحی از پیشرفت منهای عدالت ممتنع باشد. همچنان که این چنین نیست که عقب ماندگی درباره عدالت، لزوماً به معنای فقدان مطلق آن باشد. پیشرفت و عدالت باید توأمان باشند و در این توأمان بودگی است که پیشرفت و عدالت معنای حقیقی خود را پیدا می‌کنند. ما پس از انقلاب سطحی از عدالت را تجربه کرده‌ایم. به واسطه همان سطح از عدالت، ظرفیت‌هایی مردمی شکوفا شده و پیشرفت واقعی در سطوحی اتفاق افتاده است. اگر چه به معنای واقعی کلمه پیشرفت اتفاق افتاده است اما چون در عدالت عقب‌‎مانده‌‎ایم؛ پیشرفت حقیقی مؤکول به رفع عقب‌ماندگی و پیشرفت در عدالت خواهد بود. الغرض یک سطح از هدر رفت ظرفیت‌های عدالتخواهانه‌ی نظام امت و امامت، در این قبیل مجادلات بی‌حاصل است. همه‌ی محکمات نیرومند بیانات رهبری را رها کرده و به بخش‌های متمسک می‌شوند که در اثر شتاب‌زدگی، برای‌شان متشابه می‎نماید.

دسته‌ی دیگر اما کسانی هستند که احتمالاً لایه‌ی نظری بیانات 19 بهمن رهبری درباره «مطلق بودن ارزش عدالت» و دلالت‌های آن را متوجه نشده‌اند. حالا اما به احتمال زیاد نتوانند صراحت سخنرانی امروز رهبری را نادیده بگیرند. تا دیروز از این می‌نوشتند که بعد از انقلاب طبقه متوسط بزرگ‌تر شده، پس وضعیت عدالت خیلی هم خوب است؛ مشکلی اگر هست این است که مستضعفین و طبقه متوسط فکر می‎کنند جمهوری اسلامی متعلق به آن‌هاست و راه حل هم آن است که آن‌ها باید بدانند «جمهوری اسلامی از آن مستضعفان و یا طبقه متوسط به تنهایی نیست»! حالا اما به احتمال زیاد و دست کم برای آن که بدنه اجتماعی‌شان آن ها را پس نزند، از هماکنون مشغول طراحی کنگره و دوره آموزشی عدالت‌خواهی هستند. مشغول آماده کردن کتاب‌های کپی- پیستی از سخنان رهبری درباره عدالت هستند. مشغول دیگر کلیشه‌های ملال‌آور و تکراری‌ای هستند که این سرفصل جدید و مجدِد را هم به سرنوشت دیگر سخنان رهبری دچار کنند. از این دوستان کمال تمنا را داریم که سخنان امروز را نادیده بگیرند. خودشان را اصلاً درگیر نکنند. هیچ چیز عوض نشده؛ با خیال راحت و کما فی‌السابق با کلماتی مانند «نفوذ» و «تمدن اسلامی» انشا بنویسند!

***

یک و نیم دهه از پرچمداری رهبر انقلاب در نهضت عدالت‌خواهی و احیا خواست عدالت در برابر سنت فراموشی آن می‌گذرد. هجوم حجیم ایده‌های بی‌تفاوت یا ضد عدالت اما بار دیگر ایده‌ی عدالتخواهی را به محاق برده است. حرکت‌های عدالت‌خواهانه از فقر مفهومی رنج می‌برند و درماندگی موردیِ ناشی از فقر مفهومی را بدل از عدالت‌خواهی مصداقی می‌گیرند. از سوی دیگر روزی نیست که شخصیت‌های محترم و احتمالاً با نیت صادقانه اما نیمه‌سواد و نا آشنا با ارزش‌های انقلاب، با بهانه‌هایی ظاهرالصلاح همچون ارزش‌مداری، در پی برجستهساختن و حتی مطلقساختن ارزش‌های نسبی بوده و امکان نظری عدالتخواهی را نابود کرده‌اند. 19 و 29 بهمن دو نقطه و نشانه‌ای بود از حرکتی دوباره برای احیای ایده عدالت‌خواهی؛ این‌بار در سطحی بالاتر از گذشته. عقب‌ماندگی عملی درباره عدالت و چاره‌ای جز احیای مجدد ایده‌ی عدالت‌خواهی ندارد. 

 

[1]  رهبر انقلاب در سخنرانی 19/11/1396، در تبیینی دقیق از نظام ارزشی مد نظر انقلاب اسلامی بر دو مطلب مهم استدلال می‌کنند: یکی این‌که دیگر ارزش‌ها نسبت به عدالت نسبی است و دیگر این‌که عدالت نسبت به دیگر ارزش‌ها مطلق است: «عدالت یک ارزش مطلق هم هست؛ یعنی ارزشهای دیگر همه نسبی است به یک معنا، عدالت یک ارزش مطلق است».

[2]  رهبر انقلاب اسلامی در بخشی از سخنرانی 20/11/1396 با ارزیابی وضعیت کنونی عدالت، دیدگاه خودشان در این زمینه را با استدلال «عقب‌ماندگی تردیدناپذیر» مطرح می‌کنند: «درمورد عدالت ما عقب‌مانده هستیم؛ در این تردیدی نیست؛ خودمان اعتراف میکنیم، اقرار میکنیم ... در زمینه‌ی عدالت، باید تلاش کنیم، باید کار کنیم، باید از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی کنیم. درمورد عدالت مشکل داریم».

[3] رهبر انقلاب در سخنرانی‌هایی شکل‌گیری این طبقه را هشدار داده و تشریح می‌کنند: «کسانی هستند که تلاش می‌کنند و حقیقتا در صدد این هستند که طبقه‌ی ممتازه‌ی جدیدی در نظام جمهوری اسلامی به وجود آورند. به خاطر انتخاب‌ها و انتصاب‌ها و زرنگی‌ها و دست و پاداری‌ها و مشرف بودن بر مراکز ثروت، و از طریق نامشروعی که با زرنگی آن را یاد گرفته‌اند، به اموال عمومی دست بیندازند و یک طبقه‌ای جدید - طبقه‌ی ممتازان و مرفهان بی‌درد - درست کنند. نظام اسلامی، با مرفهان بی‌درد و معارض و مخل، آن‌طور برخورد سختی کرد؛ حال از درون شکم نظام اسلامی، یک طبقه‌ی مرفه بی‌درد جدید طلوع کند! مگر این شدنی است؟! به فضل پروردگار، مخلصان انقلاب و اسلام نخواهند گذاشت که چنین انحراف‌های بزرگی به وجود آید.». (25/4/1376)

برای توضیح بیشتر ن.ک به جزوه‌ی طبقه مرفه جدید و آینده انقلاب اسلامی قابل دسترسی در

http://tabagheh3.ir/1394/10/24

[4] درباره نقش مخلصان انقلاب یا نیروی اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی ن.ک به: یادداشت «درآمدی بر بازشناسی و بازیابی نقش اجتماعی حزبالله» قابل دسترسی در

http://tabagheh3.ir/1396/07/24

[5]  بیانات رهبر انقلاب در دومین نشست راهبردی عدالت مورخ 27/2/1390

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی