طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیاست‌گذاری فرهنگی» ثبت شده است

متن زیر گفت‌وگویی است با نسیم آنلاین درباره سیاست‌گذاری فرهنگی، وحدت و هویت ملی و ایده‌های انقلابی. (اینجا)
 
کدخبر: 2377491
خبرنگار:
  • وجود دو قطبی و حد بالایی از قطبیدگی در جامعه ما غیرقابل انکار است.
  • دوقطبی فرهنگی است ولی این قطبیدگی‌ها زمینه‌هایی اجتماعی دارد؛ زمینه‌ای از اختصاص یا توزیع ثروت که در شکل‌دادن به فرهنگ متأثر است و فقط برساخت رسانه‌ای نیست.
  • ما با دوگانه‌هایی مواجهیم که سیاسی هست اما اجتماعی نیست.
  • همه ابعاد جامعه سیاست‌زده شده است به این خاطر که سیاست، اجتماعی تفسیر نمی‌شود.
  • عقب‌ماندگی در عدالت بستر کاهش همبستگی است.
  • سیاست‌های فرهنگی از جامعه فاصله گرفته است.
  • فضیلت عمومی مبنای سیاست است.
  • برای دور زدن برحان نانمایندگی و نابرابری، برای دور زدن ایده جمهوری اسلامی تلاش می‌شود اما این یک تلاش موفق نیست.
  • گمان می‌کنند جامعه موجود ابله و سفیه است که تحت تأثیر رسانه‌هاست.

۰ نظر ۰۲ مرداد ۰۲ ، ۱۳:۲۱
مجتبی نامخواه
متن زیر گزارش مختصر نشست و خلاصه پیشخوان از بحثی است که در نشستی با عنوان «سیاستگذاری و فرهنگ: تحول در شورای عالی انقلاب فرهنگی، دلالت‌ها و الزامات» ارائه دادم.

گزارش جلسه:

در چهارمین جلسه از سلسله‌جلسات «گفت‌وگو‌های سیاستگذاری و فرهنگ»؛
الزامات تحول در شورای عالی انقلاب فرهنگی بررسی شد

چهارمین جلسه از سلسله‌جلسات «گفت‌وگو‌های سیاستگذاری و فرهنگ» با عنوان تحول «تحول در شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ دلالت‌ها و الزامات»، یکشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۱ با حضور سید مجید امامی (دبیر شورای فرهنگ عمومی) و مجتبی نامخواه (پژوهشگر و فعال فرهنگی اجتماعی) و جمعی از صاحب‌نظران حوزه فرهنگی، به‌صورت برخط برگزار شد.

در ابتدای این نشست، مجتبی نامخواه، تحول در شورای عالی انقلاب فرهنگی را تابعی از تحول در سیاستگذاری فرهنگی کشور دانست و گفت: ما در کلیت سیاستگذاری فرهنگی، دچار یک چرخه معیوب شده‌ایم که برخی از اجزای مهم را ندارد. معمولاً تصور بر این است که این چرخه از جهت فقدان اجرا دچار محدودیت شده است اما اینطور نیست. اگر ارکان سیاستگذاری را تدوین، ارزیابی و اجرا بدانیم، این چرخه فاقد هر سه رکن است.   

وی با اشاره به سند مهندسی فرهنگی کشور که با حجم قابل توجهی از توان کارشناسی، تصمیم‌گیری و گفتمان‌سازی در شورا تهیه شده گفت: این سند از اولویت‌های برنامه‌های پنجم و ششم، بود اما در سیاست‌های برنامه هفتم، ذکری از آن نشده و به یک باره کنار گذاشته شده است. در صورتی که هیچ تصویری از اینکه چه اتفاقی درمورد این سند افتاده و مشکلات، معایب و نقاط قوت آن چه بوده، وجود ندارد.

۰ نظر ۲۷ دی ۰۱ ، ۲۲:۳۴
مجتبی نامخواه
متن زیر گفتگویی است تفصیلی درباره آسیب‌شناسی فرایند سیاستگذاری فرهنگی. هسته اصلی بحث تقابل جمهوری‌خواهی فرهنگی در برابر اشرافیت فرهنگی است. در این بحث تلاش می‌کنم توضیح بدهم ساختار استعلایی سیاست‌گذاری موجب شکاف سیاست فرهنگی و امر مدنی شده است. گفتگو نیازمند کمی ویرایش است ولی همین نسخه هم قابل خواندن است.

(لینک گفتگو در خبرگزاری مهر)


بازگشت به جمهوری‌خواهی فرهنگی/ اشرافیت فرهنگی کجا شکل می‌گیرد؟

یک پژوهشگر فرهنگی معتقد است آنچه ساختار فرهنگی را در وضعیت نامطلوب فعلی قرار داده، مسئله کلانی با عنوان فاصله بین فرهنگ و امر مدنی یا همان فاصله میان فرهنگ و جامعه است.

خبرگزاری‬ مهر، گروه‬ فرهنگ‬ و‬ اندیشه: ‬ انقلاب اسلامی ایران، اساساً یک انقلاب فرهنگی بوده است. رهبر‬ معظم‬ انقلاب‬ در سال‌های پس از انقلاب با عبارت‌های مختلفی بر مباحث فرهنگی و ضرورت توجه ویژه به این حوزه تأکید فرمودند و در دهه هشتاد نیز بحث مهندسی فرهنگی را بر اساس یک نوع آسیب‏‌شناسی فرهنگی و در جهت پیشرفت متناسب با انقلاب مطرح و تدوین سند مهندسی را مطالبه کردند و در دیدار با هیئت دولت جدید نیز ایشان مجدداً بحث بازسازی فرهنگ را مطرح کردند که گویای این واقعیت است که وضعیت فرهنگی کشور و پیشبرد و مدیریت عرصه فرهنگی، مطلوب نبوده است.

در گفت‌وگوی ذیل‬ حجت الاسلام مجتبی نامخواه، پژوهشگر‬ فرهنگی درباره‬ جایگاه‬ شورای عالی انقلاب فرهنگی‬ در‬ نگاه‬ مقام معظم رهبری به‎‬ عنوان یک قرارگاه فرهنگی‬ به‬ آسیب‏‌شناسی وضعیت فعلی این شورا و عملکرد آن و راهکارهای مردمی شدن فرهنگ پرداخته‬ است.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

*حضرت آقا که الگوی قرارگاهی را برای شورای عالی انقلاب فرهنگی در مسئله کلانی به نام فرهنگ مطرح فرمودند، با توجه به اینکه فرهنگ، یک عینیتی با خود بحث انقلاب دارد، سوال نخست این است که ایشان از چه منظری این الگو را مطرح فرمودند و آیا این الگو اساساً توانسته است بحث مدیریت فرهنگی را پیش ببرد یا خیر؟ یعنی الگوی موجود سیاست‏گذاری فرهنگی در شورای عالی که به‏‬ صورت سندنویسی و ابلاغ آن به نهادهای فرهنگی عمل می‌کند، توانسته است ایده انقلاب فرهنگی را محقق سازد یا خیر و اگر در این امر موفق نبوده، چه معضلات و موانعی وجود داشته است؟

این بحث جای تأمل دارد که آیا اساساً مشکلات، ناشی از الگوی سیاست‎گذاری است یا مسائل دیگری نیز وجود دارد که در سطوح مختلف قابل پیگیری است؛ اما پیش از ورود به این بحث، باید ببینیم که بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ، به‬ ‏عنوان راه‌حل برای چه وضعیتی است و می‌خواهد به چه مسئله‌ای پاسخ دهد؟ پاسخ اجمالی به این سوال این است که بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ می‌خواهد میان راه‌حل‌های اصلاح‏گرایانه خرد و یک راه‌حل بنیادین، تفکیک قائل شود. منظور از بازسازی انقلابی، یک بازسازی بنیادین است.

شاید پیش از آنکه مقام معظم رهبری سخن از بازسازی انقلابی ساختارهای فرهنگی به میان بیاورند، ارزیابی‌ها و تحلیل‌هایی توسط نهادهای رسمی از وضعیت فرهنگی کشور وجود داشته است؛ اما این ارزیابی‌ها نوعاً مشکلات و مسائل را به کارگزاران یا محتوای سیاست‌ها و چیزهایی از این قبیل ارجاع می‌دادند و به‏‬ عنوان مثال، عدم تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی، عدم اهتمام رئیس جمهور و نقصان سیاست‌ها از جمله موانع این امر تلقّی می‌شد. اما به نظر می‌رسد تعبیر مقام معظم رهبری، اشاره به به یک بحران اساسی‌تر دارد که این بحران در سطح کارگزار و محتوای سیاست‌ها نیست، بلکه در سطح ساختاری است و هرچند بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ به معنای دور ریختن تمامیت ساختار موجود نیست؛ اما حداقل به این معنا می‌تواند باشد که مدیران و نهادهای فرهنگی فعلی با نگرش‌های موجود، دیگر نمی‌توانند متولی بازسازی خود هم باشند.

۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۲:۰۸
مجتبی نامخواه
در ماه‌های اخیر طرحی تحت عنوان تحول در شورای عالی انقلاب فرهنگی در جریان افتاده که گویا به مراحل نهایی آن نزدیک شده است. چندی قبل نشستی به منظور نقد و بررسی این طرح برگزار شده بود. متن زیر مهم‌ترین نکاتی که در این نشست مطرح کرده‌ام. گزارش کامل نشست را در اینجا بخوانید. فایل صوتی نشست و ویراست سیزدهم طرح موسوم به تحول شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز در انتهای متن قابل دانلود می‌باشد.

طرح تحول شورای عالی انقلاب فرهنگی را یک کودتا علیه قانون اساسی است. شورا در این طرح به اصطلاح تحول، اختیاراتی برای برپایی یک دیکتاتوری فرهنگی طلب می‌کند. قانون اساسی حتی برای رهبر انقلاب هم اختیاراتی که شورا در این طرح طلب کرده را لحاظ نکرده است.

۰ نظر ۲۲ بهمن ۰۰ ، ۲۳:۳۴
مجتبی نامخواه

درباره نقطه آغاز در باسازی ساختاری حوزه فرهنگ


‏طی سالیانی، همواره در نقد مدیریت فرهنگی این‌گونه تصور می‌کردم که رویکردها و تفکرات محافظه‌کارانه‌ی مدیران و سازمان‌های فرهنگی کشور، عامل اصلی ناکارآمدی‌های آن‌هاست؛ تا این که طی سه سال گذشته، فرصت یک تجربه مدیریتی کوچک در حوزه فرهنگ را پیدا کردم و به نتایج تازه‌ای رسیدم. ‎

احیا ذیحسابی

دوره این مدیریت خُرد را پیش از هر چیز به چشم یک فرصت مطالعاتی نگاه می‌کردم؛ فرصتی برای مطالعه یک سازمان رسمی در حوزه فرهنگ؛ و از آن‌جا که خواه ناخواه در تعامل با دیگر سازمان‌ها بودم، فرصتی برای مطالعه ساختار فرهنگی کشور. یک نوع مشاهده مشارکتیِ ساختارهای فرهنگی کشور. ‎

۰ نظر ۱۱ مهر ۰۰ ، ۲۰:۲۵
مجتبی نامخواه
در گفتگو با نشریه دانشجویی حیات (شماره 107؛ فروردین 1400) درباره چیستی فرهنگ، گفتمان‌های فرهنگی ایران معاصر، سیاست فرهنگی، جمهوری‌خواهی فرهنگی، تهدیدهای فرهنگی و  مناسبات فرهنگ و سیاست بحث‌های مطرح کرده‌ام. فایل گفتگو، خلاصه‌ای از آن‌چه درباره فرهنگ و سیاست فرهنگی گفتم و متن کامل گفتگو در ادامه آمده است.

 

دریافت فایل پی دی اف

گزیده گفتگو:

  • فرهنگ ترکیبی از حقیقت و واقعیت است و یا به تعبیر دقیق‌تر حقیقت متناسب با اقتضائات واقعیت.
  • خلط امر فرهنگی و امر اعتقادی، موجب انحطاط سیاست‌گذاری فرهنگی در جامعه ما شده، یکی از مهم‌ترین مسئله‌های ماست.
  • این چنین نیست که سیاست فرهنگی به مثابه خط مشی‌های حاکمیتی در یک موضع استعلایی و در مقام شبه‌پیغمبری و نهادینه کردن رفتار فرهنگی در مردم نشسته باشند. بماند که پیامبران نیز این جایگاه را برای خود قائل نبودند.
  • سیاست فرهنگی، باید فرهنگی باشد نه صرفاً اعتقادی. یعنی در تعامل حقیقت و واقعیت باشد نه صرفاً بازگویی حقیقت. حقیقتی که به واقعیت نگاه نکند، در موقعیت و جایگاه پیش از جامعه، یک حقیقت است اما در جامعه و در سطح اجتماعی، هیچ‌گاه نماینده حقیقت نیست.
  • در وضعیت «عقب‌ماندگی عدالت»، آیا سیاست فرهنگی می‌تواند از حقیقت‌ و معنویت حرف بزند بدون توجه به این واقعیت‌ها؟ می‌تواند از خط مشی توسعه آموزش عالی، از سیاست گسترش فرهنگ دینی و مناسبت‌ها و مناسک دینی حرف بزند اما به این واقعیت توجهی نکند؟
  • پاسخ در حقیقت منفی است اما در واقعیت کاملاً مثبت است! این اتفاقی است که افتاده است و ما امروز با انبوهی از سیاست‌های فرهنگی مواجهیم که یک‌سری حقیقت‌ها را بی‌توجه به واقعیت اجتماعی، به نحوی ملال‌آور تکرار می‌کنند.
  • وقتی سیاست فرهنگی، به واقعیت جامعه و تعامل حقیقت و واقعیت توجه نکند، می‌شود یک امر مجرد و انتزاع یافته از مناسبات اجتماعی، که به جای تأثیرگذاری عینی به خلق نهادها و ستادها و پژوهشکده‌ها می‌پردازد. این واقعیتی است که اتفاق افتاده است. در چند دهه اخیر با سرعت بالایی امر فرهنگی در جامعه ما انتزاعی شده است.
  • درک ما از فرهنگ ذهنیت‌زده شده و به همین میزان و موازات ساختارهای ناکارآمدِ شورایی، ستادی و صفی در عرصه فرهنگی و به طور مشخص فرهنگ دینی خلق شده است که در بهترین حالت و اگر کژکارکردهاشان را در نظر نگریم، تنها کارکردشان امرار معاش کارمندان‌شان است.
  • یک‌سری بحث‌های تخدیری در زمینه سنت و تجدد هم می‌آید و ناکارآمدی سیاست فرهنگی را به مواجهه ناگزیر با اقتضائات تجدد ارتباط می‌دهد و فرهنگی‌نبودن (فرهنگ به معنایی که گفته شد) سیاست‌های فرهنگی را می‌پوشاند. نه این‌که تجدد مسئله نباشد، مسئله هست اما تجدد یک مسئله واقعی است نه مفری فرافکنانه برای پوشاندن ناکارآمدی‌های سیاست فرهنگی؛ آن‌چنان که اکنون هست.
  • سیاست فرهنگی برای مفید و مؤثر بودن، نیازمند بازگشت به جامعه و مردم است. هم در محتوا و هم در فرایند سیاست‌گذاری؛ ما با شکاف سیاست فرهنگی و امر مدنی مواجهیم. جمهوری‌خواهی فرهنگی در سطح سیاست‌گذاری یعنی کم کردن این شکاف.
  • سیاست فرهنگی امروز ما دلخوش به پشت‌گرمی به اقتدار سیاسی است. باید از این دل‌خوشی دست بردارد و فاصله خود با مردم و واقعیت‌های زندگی مردم و با امر مدنی را کم کند. در غیر این صورت همچون سه دهه گذشته ستاد و ساختار و مناسک می‌سازد اما به شکلی روزاروز نقش خود را در بازتولید فرهنگ عمومی از دست می‌دهد. 
  • همان نگاه انتزاعی و ذهنیت‌بسنده به فرهنگ می‌گوید این حرف‌ها چه ربطی به فرهنگ دارد. فرهنگ و سیاست‌گذاری فرهنگی یعنی بنشنیم پشت درب‌هایی بسته جاهای موسوم به عالی و در واقع استعلایی، در یک خلسه‌ای نخبگانی درباره مهندسی فرهنگی، حجاب و عفاف، علم، پیشرفت اسلامی و مانند آن انشا بنویسیم و اسم آن انشاها را هم بگذاریم سیاست فرهنگی و سند بالادستی و مانند آن.

 

متن کامل گفتگو

۰ نظر ۰۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۵:۱۰
مجتبی نامخواه
الثقافة و وضع السیاسات فی الثورة الإسلامیة

دومین کنفرانس اجتهاد و نوآوری در اندیشه‌ی آیت‌الله خامنه‌ای در سال 2015 با عنوان «استراتژی‌های فرهنگ اسلامی در جهان امروز» و در شهر بیروت برگزار شد. در این کنفرانس مقاله‌ای داشتم با عنوان: «فرهنگ و سیاست‌گذاری در انقلاب اسلامی». هدف مقاله عبارت است از بررسی و مفهوم‌سازی تجربه‌ی «نهادهای انقلاب اسلامی ایران» به مثابه یک الگو در زمینه سیاست‌گذاری و  نهادسازی اجتماعی.
 در ادامه چکیده این مقاله می‌آید. متن کامل این مقاله در صص 215- 236 کتاب مجموعه مقالات همایش قابل دسترسی است.
برای خرید و یا دانلود رایگان فایل پی.دی.اف این کتاب می‌توان از اینجا  اقدام کرد.

 
۰ نظر ۱۷ تیر ۹۵ ، ۱۶:۳۲
مجتبی نامخواه

 

 

 

 

http://nazariehfarhangi.ir/files_site/news/r_38_151209161309.jpg

 

عنوان بحثی که ارائه خواهم داد عبارت است از «فرهنگ و سیاست‌گذاری در سال‌های اولیه پس از انقلاب اسلامی»؛ این بحث در واقع گزارشی است از کوششی که برای به دست دادن «درآمدی بر مطالعه‌ی نهادهای انقلاب اسلامی» انجام شده است. بر این باورم این کوشش به دلایلی که تشریح خواهم نمود؛ دستاوردی بیشتر از طرح صحیح پرسش‌ نداشته است؛ از این روست که به صورت فزاینده‌ای آن را به نقد و نظر بزرگواران محتاج می‌یابم. 

در این بحث می‌کوشم با استفاده از ادبیات نظری چند حوزه، یک چارچوب مفهومی تدارک ببینم برای بررسی یکی از مهم‌ترین تجربه‌های اجتماعی اخیر ملت ایران. این چند حوزه عبارتند از سیاست‌گذاری، مطالعه درباره‌ی فرهنگ و فرهنگ‌پژوهی و مطالعه‌ی انقلاب‌ها و جنبش‌های اجتماعی. این ادبیات ناظر به حقیقت‌، کارآمدی و اقتضای موضوع مطالعه، ناظر به ذخیره‌ی معرفتی‌ عالم اسلامی دنبال کرده‌ام که به خصوص در دوران معاصر با محوریت متفکران انقلاب و امام خمینی فعال شده است. تأیید می‌فرمایید تکثر آراء و نظریه‌ها در تمامی این چند حوزه کار را تاحدودی دشوار می‌کند.

 

دشواری دیگر اما مربوط به موضوع می‌شود. نهادهای انقلاب اسلامی از یک‌سو در صورت امروزین خود اغلب موردی خاص و متمایز برای پژوهش نیستند؛ یک بروکراسی به مراتب ناکارآمد که نسبت به اغراض اولیه از کارآمدی حداقلی‌ای برخوردارند؛ از این رو چندان نمی‌توانند موضوع بررسی باشند و به عنوان مبنای مدل‌سازی برای سیاست‌گذاری‌های آینده قرار بگیرند. در پاسخ و ناظر به این مسئله لازم است یادآوری شود موضوع این بررسی محدود می‌شود به سال‌های اولیه انقلاب اسلامی؛ جایی که نهادهای انقلاب به مثابه یک نهاد کاملاً متمایز و در ردیف خاص‌بودگی اصل انقلاب بروز و ظهور پیدا می‌کنند. به تعبیر امام خمینی این نهادها در تاریخ و جوامع دیگر بی‌نظیر هستند(صحیفه امام، ج 17، ص 428)

وضع امروز این نهادها اما قصه‌ی دیگری دارد. امام خمینی و البته رهبر  انقلاب یک مفهوم قابل توجهی در زمینه‌ی نهادهای انقلاب دارند که می‌توان از آن به تبدیل شدن نهادهای انقلاب به «ضد نهاد» تعبیر کرد. منظور این است که نهادهای انقلاب حرکت‌های معطوف به اغراض مشخصی هستند که در صورت عدم حرکت به سمت آن‌ اهداف، نهادهایی صرفاً بی‌خاصیت نیستند بلکه به نهادهای ضد خود و ضد غرض اولیه‌ی خود بدل می‌شوند. امام حدود یک‌‌سال پس از پیروزی انقلاب در پیام نوروزی سال1359 می‌پرسند: «آیا راست است که بنیاد مستضعفین، بنیاد مستکبرین‏گردیده است؟»(صحیفه امام، ج‏12، ص202). حضرت‌آیت خامنه‌ای هم در مصاحبه‌ای‌ در همان سال‌های اولیه انقلاب این ایده را مطرح می‌کنندکه «اگر خدای ناکرده [نهادهای انقلاب اسلامی] از هدف­های اصولی خود تخطی کنند و به امور دیگری مشغول بشوند، نه تنها برای انقلاب فایده­ای ندارند بلکه در شرایطی به انقلاب صدمه هم می‌زنند». خلاصه این‌که موضوع این بررسی در مطالعه‌ی نهادهای انقلاب محدود می‌شود به وضعیت اولیه این نهادها در سال‌های اولیه. آیا می توانیم وضعیت امروز انقلاب را منهای برخی نهادهایی که کم وبیش بر عهد خود مانده‌اند، بدون سپاه و بسیج تصور کنیم؟ دیگر نهادهای انقلاب هم در موقعیت اولیه‌شان چنین نقش و کارکردی داشتند. انقلاب اسلامی بدون نهادهای احتمالاً خیلی زود به ترمیدور منتهی می‌شد و سرنوشتی بهتر از انقلاب 25 ژانویه‌ی مصر پیدا نمی‌کرد.


* متن فوق تحریر و تکمیل گزارشی است از مقاله‌ی «فرهنگ و سیاست‌گذاری در سال‌های نخست انقلاب اسلامی: درآمدی بر مطالعه ی نهادهای انقلاب اسلامی» که در پنل سیاست‌گذاری فرهنگی در «اولین همایش ملی دین و نظریه فرهنگی» ارائه دادم.(اینجا)

۰ نظر ۲۷ آذر ۹۴ ، ۲۲:۴۲
مجتبی نامخواه

 

چکیده:

نظم مدنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با چالش‌های متعددی مواجه بود؛ مسائلی که نظام سابق در پاسخ‌دهی به آن‌ها ناتوان بود و در نهایت متلاشی شد. ساختار برآمده از انقلاب اسلامی اما توانست خط‌مشی‌هایی کارآمد در برابر این مسائل اتخاذ کند و در نتیجه نظم مورد نظر خود را در جامعه جایگزین سازد. پرسش اصلی این مقاله پیرامون سیاست‌گذاری‌هایی است که به ویژه در سال‌های اولیه‌ی پس از پیروزی انقلاب اسلامی انجام پذیرفت.

در پاسخ به این پرسش کوشش می‌شود با روشی توصیفی سیاست‌های مذکور در دو سطح دنبال شود. در سطح اول بر روی تجربه‌ی منحصر به فرد نهادهای انقلاب اسلامی به مثابه یکی از مهمترین و موثرترین سیاست‌گذاری‌های سال‌های اولیه تمرکز می‌شود. ‌در سطح دوم این تحلیل دنبال می‌شود که چه آموزه‌ها و زمینه‌هایی در فرهنگ اسلامی پیدایش نهادهای انقلاب اسلامی را ممکن می‌سازد؟

یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد نهادهای انقلاب اسلامی در چارچوب امت و امامت و در فرایندی چهار مرحله‌ای به وجود می‌آیند. این مراحل شامل بازخوانی خطوط کلی فرهنگ اسلامی ناظر به مسئله‌ی عمومی (توسط امام)، ایجاد زمینه و مطالبه (در امت)، طراحی سازماندهی به وسیله جمعی از انسان‌های انقلاب اسلامی (توسط امت)، و ایجاد و سیاست‌گذاری کلان نهاد انقلاب (توسط امام) می‌شود. نهادهای انقلاب اسلامی متناظر با مسائل عمومی جامعه به وجود می‌آیند به گونه‌ای که هر سنخ مسئله‌ای بایک نهاد پاسخ داده می‌شود. برای شناخت بیشتر این نهادها را می‌توان در یک سنخ‌بندی کلان می‌توان به اقسام نهادهای امضایی/ تأسیسی؛ نهادهای سراسری/ منطقه‌ای، نهادهای اجتماعی/ حاکمیتی؛ نهادهای ایجادی/ واگذاری  تقسیم بندی نمود. با این همه نهادهای انقلاب از هر سنخ و ناظر به هر مشکلی که باشند، در وهله‌ی اول یک پاسخ فرهنگی هستند. این فرهنگ اسلام ناب است که «امکان» پیدایش و بالندگی نهادهای انقلاب اسلامی را فراهم می‌آورد.

آموزه‌های بنیادینی در فرهنگی اسلامی مولفه‌های سیاست‌گذاری نهادهای انقلاب را شکل می‌دهد. سیاست‌گذاری بر مدار امت و امامت مبتنی بر آموزه‌ی امامت و نظریه ی  ولایت فقیه؛ سیاست‌گذاری مردم‌مدا مبتنی بر محور مردم و نظریه‌ی فطرت و سیاست‌گذاری فرهنگ‌مدار مبتنی بر اصالت فرهنگ، زمینه‌های فرهنگی اتخاذ این خط مشی را فراهم می‌آورد.


چکیده مقاله ارائه شده به نشست «راهبردهای فرهنگی انقلاب اسلامی»

۰ نظر ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۲۶
مجتبی نامخواه

در نشست علمی راهبردهای فرهنگ انقلاب اسلامی مطرح شد؛
تحول درونی انسان‌ها اصلی‌ترین تمایز انقلاب اسلامی ایران با دیگر انقلاب‌ها است 

 

خبرگزاری رسا ـ دانشجوی دکتری دانش اجتماعی مسلمین دانشگاه باقرالعلوم(ع)، تمایز اصلی انقلاب اسلامی ایران با انقلاب‌های دیگر را تحول درونی انسان‌ها خواند و گفت: امام خمینی(ره)، زمینه سازی انقلاب اسلامی و تحول اجتماعی را تغییر و تحول درونی انسان‌ها می‌دانستند در حالی که انقلاب‌های دیگر به دنبال تحولات اجتماعی بودند.

 

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام مجتبی نام‌خواه، دانشجوی دکتری دانش اجتماعی مسلمین دانشگاه باقرالعلوم(ع)، عصر امروز در نشست علمی «راهبردهای فرهنگ انقلاب اسلامی» که با حضور اساتید و دانشجویان دانشگاه باقرالعلوم(ع) برگزار شد اظهار داشت: تمایز اصلی و بنیادین انقلاب اسلامی ایران با انقلاب‌های دیگر در تحول درونی انسان‌ها بود.

 

 

دانشجوی دکتری دانش اجتماعی مسلمین دانشگاه باقرالعلوم(ع) افزود: امام خمینی(ره)، زمینه سازی انقلاب اسلامی و تحول اجتماعی را تغییر و تحول درونی انسان‌ها می‌دانستند در حالی که انقلاب‌های دیگر به دنبال تحولات اجتماعی بودند اما به این عنصر اصلی انقلاب توجه نداشتند.

 

 

وی با اشاره به گفتمان سازی امامت و امت در انقلاب اسلامی ابراز داشت:‌ نهادهای انقلاب اسلامی در چارچوب امامت و امت و در فرآیندی چهار مرحله‌ای به وجود آمدند که این مراحل شامل بازخوانی خطوط کلی فرهنگ اسلامی ناظر به مسائل عمومی از سوی امام، ایجاد زمینه و مطالبه در امت، طراحی سازماندهی به همت جمعی از انسان‌های انقلاب اسلامی از سوی امت و ایجاد سیاست‌گذاری کلان نهاد انقلاب از سوی امام است.

 

 

حجت الاسلام نام‌خواه گفت: نهادهای انقلاب اسلامی متناظر با مسائل عمومی جامعه به وجود می‌‌آیند به گونه‌ای که هر نوع مسأله‌ای با یک نهاد پاسخ داده می‌شود که برای شناخت بیشتر این نهادها می‌توان در یک سنخ بندی کلان آنها را به اقسام نهادهای امضایی، تأسیسی؛ نهادهای سراسری، منطقه‌ای؛ نهادهای اجتماعی، حاکمیتی؛ نهادهای ایجادی، واگذاری تقسیم کرد.

 

 

وی افزود: با این همه نهادهای انقلاب از هر سنخ و ناظر به هر مشکلی که باشند در وهله نخست، یک پاسخ فرهنگی هستند و این فرهنگ اسلام ناب است که امکان پیدایش و بالندگی نهادهای انقلاب اسلامی را فراهم می‌آورد.

 

 

دانشجوی دکتری دانش اجتماعی مسلمین دانشگاه باقرالعلوم(ع) خاطرنشان کرد: اسلام ناب و انقلابی که امام خمینی(ره) آن را ترویج کرد چنان تحولی را در انسان‌ها بوجود آورد که خروجی‌اش انسان مسلمان، معتقد و انقلابی بود که مستکبران توان مقابله با آن را نداشتند.

 

 

وی به شکل گیری نهادهای اجتماعی در اول انقلاب اشاره کرد و گفت: در دهه نخست انقلاب با نهادهای انقلابی همچون سپاه، بسیج، جهاد سازندگی و دیگر نهادها، مشکلات کشور حل و فصل شد و ما الگوی موفقی از سیاستگذاری در آن دهه داشته‌ایم.

 

 

حجت الاسلام نام‌خواه در ادامه تصریح کرد: نظم مدنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با چالش‌های متعددی مواجه شد، مسائلی که نظام سابق در پاسخ‌دهی به آنها ناتوان بود و در نهایت متلاشی شد.

 

 

وی تأکید کرد: تجربه منحصر به فرد نهادهای انقلاب اسلامی به مثابه یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین سیاست‌گذاری‌های سال‌های اولیه محسوب می‌شود از این رو آموزه‌های بنیادینی در فرهنگ اسلامی مؤلفه‌های سیاست‌گذاری نهادهای انقلاب را شکل می‌دهد.

 

 

حجت الاسلام نام‌خواه در پایان گفت: سیاست‌گذاری بر مدار امت و امامت، مبتنی بر آموزه‌ امامت و نظریه ولایت فقیه؛ سیاست‌گذاری مردم مدار مبتنی بر محور مردم و نظریه فطرت و سیاست‌گذاری فرهنگ مدار مبتنی بر اصالت فرهنگ؛ زمینه‌های فرهنگی اتخاذ این خط مشی را فراهم می‌آورد./908/پ202/ی

 

خبرگزاری رسا

 

۰ نظر ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۰۷:۱۸
مجتبی نامخواه

طبقه سه - بررسی نظریه‌ی انقلاب امام خمینی و دلالت‌های آن در سیاست‌گذاری فرهنگیمتن زیر چکیده‌ی پایان نامه‌ای است که دی ماه 1392 دفاع کرده‌ام و در مسیر انتشار است. از نقد و نظری که دوستان بزرگوار داشته باشند استفاده خواهم کرد. (namkhahmojtaba@gmail.com)

 

 

دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام

دانشکده علوم سیاسی، اجتماعی و تاریخ

پایان‌نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد

رشته: دانش اجتماعی مسلمین

بررسی نظریه‌ی انقلاب امام خمینی و دلالت‌های آن در سیاست‌گذاری فرهنگی

استاد راهنما: حجت الاسلام و المسلمین دکتر مریجی

استاد مشاور: دکتر هاشمیان

نگارش: مجتبی نامخواه

دی1392

چکیده:  

تصویر که امام خمینی از انقلاب اسلامی دست می‌هند، آن قدرها متمایز و خلاف آمدعات هست، که  باوجود بحث و گفتگوهای فراوان پیرامون امام خمینی و اندیشه‌های ایشان، نادیده گرفته شود و یا حداکثر تلاش شود به برخی نظریه‌های رایج همچون ماکس وبر به تأویل برده و تقلیل داده شود. مسئله‌ای که این تحقیق با روشی توصیفی تحلیلی از آراء و اندیشه‌های امام خمینی در پی آن است، صورت‌بندی همین درک متمایز است. این تصویر مانند بسیاری از نظریات انقلاب گرچه با تأکید بر یک مورد مشخص ارائه می‌شود اما استدلال‌های روشنی را نیز درباره‌ی یک انقلاب اجتماعی پیش می‌کشد. تحلیل امام خمینی از انقلاب با نظریه‌های جامعه‌شناسی انقلاب تمایزات بنیادینی دارد. نظریه انقلاب امام بر خلاف دیگر نظریه‌ها، انقلاب اجتماعی را محصول دیگر تحولات اجتماعی نمی‌داند و آن را بر اساس یک انقلاب انسانی، درونی و باطنی تحلیل می‌کنند. تفاوت دیگر اینکه نظریه انقلاب امام موضعی محافظه کارانه ندارد؛ امام خمینی در پاسخ‌هایی که به پرسش از چیستی، چگونگی و پیامدهای انقلاب می‌دهند، در پی بازتولید انقلاب هستند. یکی از نمودهای این بازتولید آن جاست که امام خمینی فهمی که از انقلاب دارند را در نظام پس از آن مبنای سیاست گذاری‌ها قرار می‌دهند.

  بر این اساس می‌توانیم بر اساس دیدگاه امام خمینی، انقلاب اسلامی را در چهار مرحله و مفهوم دنبال کنیم. اولین مرحله ارائه درکی ناب اما مهجور از آموزه¬های اسلام است. ارائه‌ی اسلام انقلابی به انقلابی انسانی و درونی در جامعه ایرانی منجر می¬شود. از دل این انقلاب درونی که به یاری دست غیب و مقلب القلوبی خداوند متعال انجام شده انسان جدیدی خلق می‌شود: انسان انقلابی که انقلاب اسلامی محصول کنش جمعی همین انسان انقلابی است. پس از انقلاب است که اسلام انقلابی راه خود را به عرصه‌ی سیاست گذاری‌های فرهنگی باز می‌کند و تجربه‌ی متمایز نهادهای انقلاب اسلامی بر اساس کنش‌های متمایز انسان انقلابی به وجود می‌آیند. 

کلمات کلیدی:

امام خمینی(ره)، نظریه انقلاب، اسلام انقلابی، انقلاب انسانی، انسان انقلابی، انقلاب اسلامی، سیاست گذاری، سیاست گذاری فرهنگی.

لینک در سایت دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام)

 

۰ نظر ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۳۰
مجتبی نامخواه