در شماره اخیر مجله رسائل (شماره پنجم، تیرماه 1396) پروندهای با عنوان انسان خمینی، یادمان مرحوم روحالله نامداری منتشر شده است. محور این پرونده به انسانهای خمینی به طور عام، و مرحوم روحالله نامداری به طور خاص است.
متن زیر یادداشتی است که برای دیباچه این پرونده نوشتهام:
دیباچه پرونده «انسانِ خمینی»
مدتها بود در رسائل به فکر این بودیم که به «انسانهای خمینی» بپردازیم. انسانهایی که امام خمینی هویتی جدی و جدید برایشان رقم زده و آنها را به یک کنشگر متمایز در میدانهای مختلف اجتماعی تبدیل کرده است. نمونهی تام این چنین انسانهایی، البته شهیدانی که همه چیزشان را در مسیر این هویت جدید به میدان آورده بودند. وقتی مجموعه یادداشتهای هفت جلد حسن باقری را مرور میکنیم و به جهان اجتماعی به کلی متفاوت پس آن میاندیشیم؛ وقتی بیش از هزار صفحه سخنرانیهای شهید همت را مرور میکنیم و از ایدههای متفاوتش شگفتزده میشویم؛ وقتی شهید علمالهدی و سخنرانیها و نوشتههایش را مرور میکنیم؛ یا به میان روحانیون شهید و نوشتهها و گفتارهایشان نظری میاندازیم با انسانهایی مواجه میشویم که در نسبتی متفاوت با امام خمینی قرار دارند. با انسانهایی که خمینی همه چیزشان است و ما حالاحالاها با تحلیل این انسانها کار داریم.
برای شروع اما یک مشکل داشتیم؛ وقتی همه نمونههای ما در بررسی انسانِ خمینی منحصر به شهدایی این چنین باشد، ناخودآگاه انسان خمینی فراتر از یک مدل قابل لمس، به یک اسوهی اسطوره مانند تبدل میشود. در حالی که ما میخواستیم بگوییم اگر چه شهیدان نمونههای بارز و تام انسان خمینی هستند اما اینجا، اکنون نیز انسانِ خمینی «امکان» دارد... و درست در همین هنگام یک خبر ما را به خود آورد: کوچ روحالله نامداری برای ما حامل یک پیام بود: در اکنون و امروزِ عالم ما نیز هستند انسانهایی که به خمینی باشند.
ما در پروندهی پیشرو نخواستهایم صرفاً یک یادنامه برای برادر خوبمان روحالله نامداری منتشر کنیم. هدف ما بیشتر توجه به هویت اجتماعی، دغدغهها و پروژه فکری نسلی است که روحالله نامداری به خوبی با آن مرتبط بود و آن را نمایندگی میکرد. شاید همین رابطهی نزدیک این نسل با نمایندهاش باعث شده بود تألیف ماندگارش، جدال دو اسلام، این همه دست به دست شود... ما در این پرونده کوشیدهایم غروب روحالله را به مثابه طلوع نسلی جدید از انسانهای روحالله، به تحلیل بنشینیم.