متن زیر گفتگویی است با یک نشریه طلبگی که اواسط سال قبل انجام شده اما به دلیل منتفی شدن انتشار آن مجله، منتشر نشده است. مباحث گفتگو پیرامون کنشگری اجتماعی طلاب جوان، خدمت اجتماعی، تشکلهای طلبگی و مسئله فقدان سازوکارهای نمایندگی طلاب جوان دور میزند. امیدوارم برای دوستانی که مباحث این وبلاگ درباره مبحث «جنبش طلاب جوان» را پیگیری میکردهاند مفید باشد.
از ماجرای جنگ که بگذریم سالها بود که ما اجتماع بزرگی از طلاب انقلاب سر یک مسئله واحد ندیده بودیم. چه شد که در ماجرای سیل این حجم عظیم در حرکتی واحد وارد گود حل مشکلات مردم بشوند؟
شاید با چاشنی کمی طنز بتوان گفت به این خاطر که ایام تعطیلات بود و بالاخره ساختارهای ملاحظهساز حوزوی تعطیلات بودند! و طلبهها آزاد بودند!
واقع امر این است که مدتهاست کنشگری طلاب در محاق نوعی ملاحظهسازی و محافظهکاری مذهبی و حوزوی فروافتاده و به ملسخ رفته است. نیروی اجتماعیِ طلاب جوان، که میتواند یک جنبش اجتماعی فراگیر باشد و بر سر مسئلههای مختلف جامعه متمرکز شود، توسط این محافظهکاریِ منتشر، زمینگیر شده است. با همان مناطی که سیل مسئله جامعه بود و حضور طلاب جوان ضرورت داشت، میدانها و مسئلههای متعددی هست که غیبت نیروی اجتماعی انقلاب و به طور مشخص طلاب جوان در آن میدانها توجیه ندارد. علت این غیبت غیرموجه که آن مسئلهها را روز به روز لاینحلتر و حادشوندهتر کرده چیست؟