طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

۶ مطلب با موضوع «بررسی و نقد مستند» ثبت شده است

یادداشت زیر در حاشیه مستند «درخشش مکاشفه»، اشاره‌ای دارد به چیستی اجتماعیِ وحدت (مذاهب اسلامی) و چگونگی بازنمایی رسانه آن.

درخشش مکاشفه

 

وحدت (مذا‌هب اسلامی) یک ایده/ واقعیت اجتماعی است که قابل تقلیل به گفتارهای اعتقادی نیست. وحدت بیش و پیش از آنکه همفکری باشد، همزیستی است. بیش از آنکه تفکر و تکفیر باشد، نحوه‌ای از زندگی است و بالأخره بیشتر از آنکه نظریه‌ای در اذهان یا افواه نخبگان باشد، روش و واقعیتی جاری در متن زندگی توده‌های مردم است. 

انگاره‌های متحجرانه درباره وحدت که طی نیمه اول سده اخیر، در برابر اصل ایده وحدت صف‌آرایی می‌کرد؛ طی چهار دهه اخیر و با پیروزی انقلاب اسلامی، به واسطه رسمیت یافتن ایده وحدت، صورت عوض کرده است و در تفسیر چگونگی آن حضور دارد. مسئله امروز، مخالفت صریح با وحدت اسلامی نیست؛ مسئله، تفسیرهای مقدس‌مآبانه‌ای است که برخلاف تفوه به ایده وحدت، با تقلیل آن، ایده وحدت را در عمل به بن‌بست می‌کشانند. 

بسته به اینکه چه میزان دوگانه‌های جدی را در ساخت ایده/ وضعیت وحدت بپذیریم، نسبت به رسوبات تحجر و محافظه‌کاری در حوزه، منفعل یا منتقدیم. دوگانه‌های اجتماعی/ اعتقادی، همزیستی/همفکری، روش/ نظریه، نخبگانی/ توده‌ای، ذهنی/ زندگی از مهم‌ترین دوگانه‌های این مسئله است و امروز حاملان رسوبات متحجرانه تلاش می‌کنند ضمن سکوت در برابر اصل ایده وحدت، با تفسیرهای معوج وحدت، سیاست‌گذاری وحدت را بر اساس آن تفسیر کنند. 

کافی است نگاهی به بازنمایی رسانه‌ای از مقوله وحدت داشته باشیم. آیا صداوسیما و رسانه‌های رسمی، وحدت را به صورت واقعیت اجتماعی جاری در متن زندگی جامعه ایرانی و جهان اسلام بازنمایی می‌کنند یا مسئله‌ای اعتقادی؛ آن هم در گفت‌وگوی انتقادی با اهل‌سنت؟ آیا همزیستی جاری در جوامع اسلامی را بازنمایی می‌کنند یا به انعکاس همفکری روحانیون مذاهب اسلامی بسنده می‌کند؟ آیا وحدت را به مثابه یک روش جاری در زندگی آحاد گوناگون جهان اسلام بازنمایی می‌کنند یا نظریه‌ای متعلق به برخی نخبگان جهان اسلام می‌دانند؟

بازنمایی رسانه‌ای وارونه از مقوله وحدت، از مهم‌ترین عناصری است که زایش کنشِ اجتماعیِ متناسب و برآمده از ایده وحدت را به محاق برده و علایق چهره‌های میان‌مایه و در تاریخ‌ مانده دو طرف را برجسته کرده است. هنگامی که در پرمخاطب‌ترین بازه‌های برنامه مذهبی در صداوسیما باورداشت‌های مشترک اسلامی همچون توحید نیز به صورت مذهبی و فرقه‌ای تفسیر می‌شود؛ وقتی بازنمایی همزیستی جاری در جامعه ایران و جوامع اسلامی، هیچ سهمی از آنتن صداوسیما نداشته و وحدت محدود می‌شود به گفتارهای اعتقادی و مناسبتی ایام خاصی از سال، آیا نباید نگران بسط تفسیرهای محافظه‌کاری بود که با وجود اذعان اولیه به ایده وحدت، صورت‌های ممتنع و ناممکن را از آن ارائه می‌دهند؟

۰ نظر ۱۸ آبان ۹۹ ، ۲۲:۴۱
مجتبی نامخواه

درباره مستندی درباره مادر شهیدان فرجوانی با نام بانو، اثر برگزیده بخش ملت قهرمان عمار نهم

درمستند بانو، در مستندهای ملت قهرمان چه می‌بینیم؟ چه چیزی را از همه چیز برجسته‌تر می‌بینیم؟ روایت انسان‌هایی که به رغم عدم شهرت رسانه‌ای، قهرمان داستانی هستند که با زندگی خود خلق کرده‌اند؟  کوشش‌های اجتماعی و اقتصادی آحادی  از متن مردم را می‌بینیم؟ کم و بیش همین طور است اما به نظرم برجسته‌ترین وجه این آثار، آن‌جاست که روایتی از زمینه‌های اجتماعی و چگونگی زندگی انسان انقلاب اسلامی به دست می‌دهد. ملت قهرمان و به طور مشخص مستند بانو از این منظر اهمیتی دو چندان می‌یابند. به ویژه وقتی بدانیم در اختیار داشتن درکی مبسوط از انسان انقلاب چه اهمیتی دارد؛ و نیز  وقتی بدانیم امکان به دست آوردن این درک علاوه بر نظریه، محتاج مشاهده است. آثار بخش ملت قهرمان سرشار از چنین مشاهداتی است.

۰ نظر ۱۷ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۰۰
مجتبی نامخواه

 

در حاشیه یک مستند خوب: «زمستان یورت»

گزیده:

ماجرای فیل در خانه‌ی تاریخ مثنوی مولوی را کم و بیش شنیده‌ایم: «پیل اندر خانه‌ تاریک بود». ظاهر ماجرا این است که کوهی از مسئله‌های کاگران در خانه‌ای تاریک محبوس شده‌ است. واقع ماجرا اما این است این دیگران هستند که در اتاقی تاریک محبوس شده‌اند. مسئله، مسئله‌های کارگران نیست. این دیگران و بی‌توجهی‌ها است که مسئله اصلی است. مسئله، بی‌مسئله بودن دیگران است. مسائل کارگران محبوس شده باشد یا دیگران البته تفاوت چندانی نمی‌کند. فیل عظیم‌الجثه است و قدرت تخریب بالایی دارد. علاوه بر آن؛ سر چشمه شاید گرفتن به بیل؛ چو پر شد نشاید گذشتن به پیل.

 

۰ نظر ۰۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۱:۲۶
مجتبی نامخواه

 

 

«داد» اثری است که بسیار بیشتر از آن‌چه سازندگان آن فکر می‌کردند دیده شده است. همین واقعیت به احتمال زیاد سازندگان این اثر را متوجه چنین سوژه­‌هایی خواهد کرد. قابل پیش­‌بینی است که در آینده «دادِ» 2 و 3 و 4 و غیره را داشته باشیم. مهم‌تر از ادامه‌ی «داد»، اما تأثیری است که داد بر روایتِ عدالت­خواهی و ژانر مستندهای عدالت‌خواهانه خواهد داشت. «داد» شبیه «کفش‌های مکاشفه» مرحوم احمد عزیزی است؛ همان‌طور که مثنوی‌های کفش‌های مکاشفه جماعتی را شاعر کرد، دادخواهی‌هایِ داد هم کفش‌های جماعتی خواهد بود برای کشف سرزمین‌هایی ناشناخته و زمینه‌هایی بدیع از امر عدالت‌خواهانه. از همین روی لازم است «داد» را به دقت و حتی بی‌رحمانه نقد کرد. پیش از این در دو نشست و یک گفتگو درباره «داد»(اینجا)، نکاتی گفته­‌ام. نکات این سه متن اغلب بیان اهمیت و نقاط قوت «داد» بود. در این یادداشت نکاتی مطرح می­‌شود که بیشتر در نقد «داد» است و دست­‌کم در آثاری که در آتی در این­‌باره ساخته خواهد شد، می­‌توان مورد تأمل قرار گیرد.

۰ نظر ۰۷ تیر ۹۶ ، ۲۳:۲۲
مجتبی نامخواه

 

 

اشاره: «تدبیر» مدیران فرهنگی دانشگاه حکیم سبزواری در شهرستان سبزوار نیز شامل حال دادخواهی کارگران، پرستاران و رانندگان شد و اکران مستند «داد» در این دانشگاه هم مجوز نگرفت. همین ماجرا اما سبب خیر شد تا به همت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه حکیم سبزواری، فعالان همه تشکل‌های دانشجویی این دانشگاه، در برنامه «الف بای انقلاب» گردهم بیایند و درباره این مستند به بحث و گفتگو بپردازند.

آنچه در پی می‌آید گفتاری است که در این نشست ارائه شده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

مستندی به نام «داد»، اثری است که خواسته‌های عدالت‌خواهانه‌ی رانندگان، پرستاران، کارگران و معلمان و برخوردهای امنیتی با آن‌ها را بازتاب می‌دهد؛ اثری روان و ساده که بیش از آن‌چه گمان می‌رفت دیده شد. این استقبال از «داد» اما بیش از هر چیز، از جمله بیش از جذابیت و ساخت اثر، معلول بستری است که «داد» در آن روییده است. موضوعی که در این جلسه می­خواهیم کمی بیشتر درباره آن گفتگو کنیم، واکاوی این بستر است. این بستر از یک منظر کلی عبارت است از نیاز به اندیشه­‌ورزی و حتی بازاندیشی درباره‌ی پروژه‌ی عدالت‌خواهی: «داد» اگر چه اثری انضمامی درباره‌ی چند رویداد عدالت‌خواهانه و یا به عبارت بهتر، اثری درباره‌ی تفسیری عدالت‌خواهانه از چند رویداد است اما از نگاهی دیگر و از منظری ثانوی حامل مهم‌ترین پرسش‌هایی است که بازشناسی اجتماعی وضعیت امروز عدالت‌خواهی بدان نیازمند است. همین زمینه‌هاست که «داد» را اثری قابل توجه ساخته است. اهم نکات  محورهایی که «داد» در باب اندیشه­ورزی پیرامون عدالت­خواهی می­‌گشاید را می­توان در پنج محور جمع‌­بندی کرد:

۰ نظر ۰۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۰:۰۲
مجتبی نامخواه

 

مستند «داد» فراتر از عدالت‌خواهی، درباره‌ی تکامل عدالت‌خواهی است

یکی از آثاری که در اکران آثار جشنواره عمار در سینما اکسین اهواز مورد توجه مخاطبان قرار گرفت مستند «داد» بود. اکران این اثر با برگزاری یک نشست نقد و بررسی همراه بود. متن زیر سخنانی است که حجت‌الاسلام مجتبی نامخواه در این نشست ارائه کرده است.

سایت جشنواره عمار

سایت عروج
رسانه بیداری

۰ نظر ۲۰ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۰۹
مجتبی نامخواه