وحدت مذاهب اسلامی و بازنمایی آن: واقعیت اجتماعی یا مسئله اعتقادی؟
وحدت (مذاهب اسلامی) یک ایده/ واقعیت اجتماعی است که قابل تقلیل به گفتارهای اعتقادی نیست. وحدت بیش و پیش از آنکه همفکری باشد، همزیستی است. بیش از آنکه تفکر و تکفیر باشد، نحوهای از زندگی است و بالأخره بیشتر از آنکه نظریهای در اذهان یا افواه نخبگان باشد، روش و واقعیتی جاری در متن زندگی تودههای مردم است.
انگارههای متحجرانه درباره وحدت که طی نیمه اول سده اخیر، در برابر اصل ایده وحدت صفآرایی میکرد؛ طی چهار دهه اخیر و با پیروزی انقلاب اسلامی، به واسطه رسمیت یافتن ایده وحدت، صورت عوض کرده است و در تفسیر چگونگی آن حضور دارد. مسئله امروز، مخالفت صریح با وحدت اسلامی نیست؛ مسئله، تفسیرهای مقدسمآبانهای است که برخلاف تفوه به ایده وحدت، با تقلیل آن، ایده وحدت را در عمل به بنبست میکشانند.
بسته به اینکه چه میزان دوگانههای جدی را در ساخت ایده/ وضعیت وحدت بپذیریم، نسبت به رسوبات تحجر و محافظهکاری در حوزه، منفعل یا منتقدیم. دوگانههای اجتماعی/ اعتقادی، همزیستی/همفکری، روش/ نظریه، نخبگانی/ تودهای، ذهنی/ زندگی از مهمترین دوگانههای این مسئله است و امروز حاملان رسوبات متحجرانه تلاش میکنند ضمن سکوت در برابر اصل ایده وحدت، با تفسیرهای معوج وحدت، سیاستگذاری وحدت را بر اساس آن تفسیر کنند.
کافی است نگاهی به بازنمایی رسانهای از مقوله وحدت داشته باشیم. آیا صداوسیما و رسانههای رسمی، وحدت را به صورت واقعیت اجتماعی جاری در متن زندگی جامعه ایرانی و جهان اسلام بازنمایی میکنند یا مسئلهای اعتقادی؛ آن هم در گفتوگوی انتقادی با اهلسنت؟ آیا همزیستی جاری در جوامع اسلامی را بازنمایی میکنند یا به انعکاس همفکری روحانیون مذاهب اسلامی بسنده میکند؟ آیا وحدت را به مثابه یک روش جاری در زندگی آحاد گوناگون جهان اسلام بازنمایی میکنند یا نظریهای متعلق به برخی نخبگان جهان اسلام میدانند؟
بازنمایی رسانهای وارونه از مقوله وحدت، از مهمترین عناصری است که زایش کنشِ اجتماعیِ متناسب و برآمده از ایده وحدت را به محاق برده و علایق چهرههای میانمایه و در تاریخ مانده دو طرف را برجسته کرده است. هنگامی که در پرمخاطبترین بازههای برنامه مذهبی در صداوسیما باورداشتهای مشترک اسلامی همچون توحید نیز به صورت مذهبی و فرقهای تفسیر میشود؛ وقتی بازنمایی همزیستی جاری در جامعه ایران و جوامع اسلامی، هیچ سهمی از آنتن صداوسیما نداشته و وحدت محدود میشود به گفتارهای اعتقادی و مناسبتی ایام خاصی از سال، آیا نباید نگران بسط تفسیرهای محافظهکاری بود که با وجود اذعان اولیه به ایده وحدت، صورتهای ممتنع و ناممکن را از آن ارائه میدهند؟
چندی پیش مستندی از شبکه مستند پخش شد به نام درخشش مکاشفه؛ با محوریت مزار ابوایوب انصاری در ترکیه. کاری بود دیدنی و تحقیق شده که عوض گفتارهای اعتقادی، وحدت مذهبی را به مثابه یک واقعیت اجتماعی جاری در متن زندگی به تصویر کشیده بود. دوربین مستندساز به مثابه یک زائر، همدلانه وارد محلی مقدس برای فریقین شده و معماری آنجا، باورهای زائران و روایتهاشان درباره بازتاب زیارت در زندگیشان را بازتاب داده بود.
در سیطره خطمشیگذاریهای محافظهکارانهای که ضمن التزام ناگزیر نسبت به اصل وحدت، آن را به نحوی عقیم بازنمایی میکنند؛ درخشش مکاشفه نه یک رویه که یک استثنا بود. اگر استثنا نبود، دهها مزار و معبد و روستا و مسجد و زندگی و خانواده و شهر و مدرسهای که وحدت در متن و بطنشان جریان دارد، جایی در روایتهای تلویزیونی داشتند. آیا درخشش مکاشفه، درخشش یک تغییر است؟ آیا نگاههای جهانوطن و اجتماعی بر انبوهی نگرشهای فرقهای- مذهبی و در تاریخ مانده فائق خواهد آمد؟ «جای» امیدواری است اما این که خود امید هم باشد یا نه؛ نمیدانم.
* یادداشت منتشر شده در خبرگزاری تسنیم (+)