در دیدگاهِ مهجور متفکران انقلاب اسلامی درباره زن، حجاب یک «نامسئله» است؛ اگر چه برای جمهوری اسلامی یک مسئله یا ابرمسئله است.
هیاهوهای گفتاری و کنشهای رفتاری در مخالفت و موافقت با حجاب و قوانین مربوط به آن، دستکم دو دهه است بحث و بخش ثابتی از فضای عمومی رسانههای ما را به خود اختصاص داده است. در این میان دیدگاه انقلاب اسلامی درباره «زن» است که بیشتر از همه چیز آسیب دیده و به محاق رفته است. «جدال حجاب» در دو سوی خود از سقف تقنینهای انجام شده درباره حجاب فراتر نرفته و خود حجابی برای دستیابی به نگرشهای بنیادیتر درباره حجاب شده است. «مسئله حجاب» به معنای رایج آن مسئله جمهوری اسلامی است و شدت و کثرت پرداختن به این سطح از مسئله، سطح دیگر و مهمتر بحث را به فراموشی سپرده است. مراد از سطح دیگر، سطح مطرح در ساحت انقلاب اسلامی است؛ سطحی که گفتوگو درباره آن، به سبب فراموشی و محاق چندین ساله، کمی دشوار است و یادداشت پیش رو امیدوار است گامی کوچک در این مسیر بردارد و دستکم بتواند درباره آن طرح بحث کند.
*یادداشت منتشر شده در پنجمین شماره ماهنامه رسائل