استاد رفیعپور بهرغم تصمیمشان بر کنارهگیری و انزوا، از همراهان و راهیاران جشنواره علوم انسانی عمار است و این از موهبتهای این حرکت تازه آغاز شده است. ما در جشنواره علوم انسانی عمار همزمان که چشم امید به رویش ایدههای نو داریم آرزومند بازخوانی پروژههای فکری مؤثر گذشته نیز هستیم. آرزو داریم نسلهای جدیدتر، مشاهدههای اندیشوران گذشته را بازیابند و نظریههاشان را چارچوب مشاهدههای تازه گردانند.
این ناسازگاریهای زمانه ماست که شاید به علت فقدان ژورنالیسم اندیشه یا ضعف فراوان آن، کممایههایی پروژهباز، صاحب پروژه فکری شمرده میشوند و این سو و آنسو حرف از اندیشههاشان در میان است اما امثال فرامرز رفیعپور، با این همه اثر مؤثر، بر کنجی افتاده و از برنامه فکری مهم و آثار به نسبت منسجم او سخنی به میان نیست.
سخن درباره پروژه فکری استاد رفیعپور البته مجال و بسط بیشتری میطلبد. متن زیر طرح تنها یک پرسش از این پروژه است. این پرسش در حاشیه کتاب توسعه و تضاد پرورانده شده و در دیداری پرسیده شده که در آغازین روزهای دیماه، در کنار جمعی از همراهان جشنواره علوم انسانی عمار با ایشان داشتیم: