گفتوگویی منتشر نشده با مرحوم دکتر عماد افروغ درباره ایده جنبش بازسازی عقل عملی
گفتوگویی منتشر نشده با مرحوم دکتر عماد افروغ درباره ایده جنبش بازسازی عقل عملی
ما در این سلسله جلسات به بازخوانی ایده متفکران انقلاب و جهان فکریای که این متفکران برای ما شکل دادند، میپردازیم. به بازخوانی ایدهای میپردازیم که در پرتو آن کنشهای اجتماعی ما طی تقریباً نیم قرن اخیر ممکن شده است. ایدهای که میتواند توضیح بدهد که چرا و چگونه جامعه ایران از قریب به نیم قرن پیش، از وضعیت واکنشی به یک وضعیت کنشی منتقل شد و توانست در حد امکانات و مقدورات خودش نسبت به یک جامعهسازی گسترده اقدام بکند. ما با این بازخوانی تلاش میکنیم چارچوب نظریای را به وجود بیاوریم که از یک طرف امکان بازخوانی کنشهای جامعه ایران را به ما بدهد - یا به تعبیر دقیقتر بیش از پیش این امکان را به ما بدهد - و از طرف دیگر امکان فهم مسألههایمان را هم برای ما فراهم کند.
امکانهای سنت فلسفی و الهیاتی خود را برای درک اعتراض به کار نمیگیریم
گفتوگوی «فرهیختگان» با مجتبی نامخواه درباره وقایع اخیر کشور- بخش نخست
محمد حسن امانی، خبرنگار: وقایع مختلفی در طول سالیان اخیر در کشور رخ داده که در همه آنها دانش جامعهشناسی تلاش کرده تحلیل خود را از قضایا ارائه کند و راهی برای فهم پدیدهها بیابد. اما بهنظر میرسد در هر برهه شاهد نوعی بهتزدگی نسبت به مسائل هستیم و جامعهشناسی ما امکان چندانی برای فهم مسائل به ما نمیدهد. در گفتوگو با مجتبی نامخواه، پژوهشگر دانش اجتماعی مسلمین و مدیر گروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده باقرالعلوم(ع) ضمن بررسی اتفاقات اخیر در کشور، امکانهای موجود در سنت فکری خودمان و در دانش جامعهشناسی برای فهم مسائل اجتماعی را مورد بررسی قرار دادیم. بخش اول از این گفتوگو را در ادامه از نظر میگذرانید.
گویا در جمهوری اسلامی سیاست، سیاست غافلگیر شدن است و مسائلی مثل دی 96 یا آبان 98 یا مساله مهسا امینی به وجود میآید و نهتنها مدیریت بحرانی انجام نمیشود بلکه تحلیلهای سطحی که بتواند کمی وضعیت را مشخص کند بیرون نمیآید و صرفا همیشه یک غافلگیری حاکم میشود و حالتی از بهتزدگی برای مسئولان و تحلیلگران پیش میآید. ریشه این مساله در کجا است؟ و چرا ما حتی نمیتوانیم چند سال آینده کشور را پیشبینی کنیم؟
بخش مهمی از این ناتوانی ما به ناتوانی نظری بر میگردد. یعنی هم از نظر جامعهشناختی و هم از نظر تحلیل اجتماعی، ما در شناخت مقولاتی مثل جنبش و اعتراض و شورش و تغییرات اجتماعی و مقولاتی از این دست، دچار فقر نظری هستیم. بخشی از ناتوانی ما به این فقر نظری ما برمیگردد. فقر نظری یعنی اینکه یا آثار مهم و آثار جدید را در این زمینه نخواندهایم یا خیلی نخواندهایم و جدی نگرفتهایم.
پاسخ به پرسشها و نقدها پیرامون جشنواره علوم انسانی عمار
گزیده:
اشاره: جشنواره علوم انسانی عمار این بخت را داشته که از نخستین روزهای انتشار فراخوان در آذرماه 1400 تا کنون، مورد توجه، همراهی و همراهی انتقادی بخشی از پژوهشگران علوم انسانی قرار گرفته است. طی مدت فراخوان تا روزهای منتهی به اختتامیه، برگزارکنندگان جشنواره این فرصت را پیدا کردند که در نشستهایی با برخی از اساتید و پژوهشگران نکات آنها را بیواسطه بشنود. برخی از این اندیشوران گرامی نیز با حضور در نشستهای آموزشی و پیرامونی جشنواره نکات خود را با مخاطبان جشنواره در میان گذاشتند.
اگر چه آموزههای وحیانی و سپس تفسیر این آموزهها، دو روش و منبع علمی نخستینِ جوامع اسلامی در تحلیل و تجوز مسائل اجتماعیشان بوده، اما از اواخر سدهی سوم هجری قمری، فارابی با تأسیس فلسفهی اسلامی مسیر تازهی پیشروی علم اجتماعی مسلمین قرار میدهد. فلسفهی اسلامی در معنای نخستین خود به معنای کنکاش عقلی پیرامون تمام علوم کنونی است و فلسفهی فارابی این معنا را دستکم در لایههای هستیشناختی و اجتماعی محقق میسازد.
«علم مدنی» فارابی، آغاز بازاندیشی دربارهی مدنیت اسلامی است. جوامع اسلامی پیش از فارابی بیشتر نیازهای خود به درک و حل مسائل اجتماعی را به طور مستقیم یا غیر مستقیم و به واسطهی تجزیه و تفسیر، از طریق آموزههای وحیانی به دست میآورند. آموزههای وحیانی قرآن و حدیث و تأملات تفسیری پیرامون آیات و دقتهای تبویبی و تفریعی پیرامون روایات، در سر جمع خود یک مدنیت اسلامی را در سه سدهی نخستین، در فرهنگ و فضای بینالاذهانی جوامع اسلامی مستقر میسازد. بخشی از این مدنیت فرهنگی، به تحقق عینی نزدیک میشود؛ مبنای جامعهسازی و حاکمیت قرار میگیرد و یا از حاکمان مطالبه میشود. با این همه مدنیت اسلامی در سه قرن نخست، بیشتر تجویزی است. ما بیشتر با تجویز یک مدنیت توحیدی و اسلامی مواجهیم. فارابی و علم مدنی او اما آغاز بازاندیشی پیرامون این مدنیت است.
این نوشته در جستجوی «نسبت تاریخ و علوم اجتماعی در ساحت انقلاب اسلامی» به این پرسش میپردازد که: «تاریخ مردمی» انقلاب اسلامی در ساخت و تولید نظریه در علوم اجتماعی ایرانی اسلامی یا علوم اجتماعی جایگزین، چه ظرفیتهایی به دست میهد؟ به عبارت دیگر میان تاریخ مردمی انقلاب اسلامی و تولید یک رهیافت ایرانی- اسلامی و جایگزین در علوم اجتماعی چه نسبتی برقرار است؟ پاسخ کامل به این پرسش امکان و زمینههای مبسوطتری میطلبد اما میتوان امیدوار بود در حد یک یادداشت، طرحوارهای از پاسخ به دست بیاید. برای این منظور لازم است دو سطح از بحث را دنبال کنیم: یکی اینکه وقتی از «تاریخ مردمی» انقلاب اسلامی حرف میزنیم، از چه چیز حرف میزنیم؟ و دیگر اینکه میان «تاریخ مردمی انقلاب اسلامی» و «علوم اجتماعی جایگزین» چه نسبتی بر قرار است؟
عنوان بحثی که در خدمت بزرگوران ارائه خواهم داد عبارت است از «جایگاه فقه اجتماعی در پیکربندی فقه و طبقهبندی علوم». حدود شش ماه پیش در نشستی که تحت عنوان «روششناسی فقه اجتماعی» برگزار شد، تلاش کردیم فهرست و شاید هم طرحوارهای از مهم ترین مسائل مطرح در زمینهی «روششناسی فقه اجتماعی» به دست بدهیم. روششناسی را هم – همانطور که توضیح دادیم- در معنای عام و شامل آن در نظر گرفتیم که هم «دلیل» و مبانی نظری را شامل شود و هم «علت» و زمینههای عینی و اجتماعی را. هم روش در سطوح «بنیادین» را شامل شود و هم روش در سطوح «کاربردی» و اصطلاحاً روشاستنباط در فقه را در نظر داشته باشد.
همچنین اشاره شد که روش در این معنای موسع و شامل، شرط «امکان» علم است و دامن زدن به آگاهی پیرامون روش در یک علم و حوزهی نظری، به بازتولیدآن حوزه کمک مهمی میکند. بنابراین هدف عامی که برای بحث ما از روششناسی فقه اجتماعی قابل تصور است عبارت خواهد بود از توسعهی امکان و فراهم آوردن زمینههای تولید و بازتولید فقه اجتماعی.
بحثی حاضر، که طاقت و غایت جلسهی کنونی نیز صرفا «طرح» آن است و نه حل آن، بخشی از همان مسائلی است که در طرحوارهی فقه اجتماعی مطرح شد. سؤال اصلی ما این است که «فقه اجتماعی در میان انبوه و انواع معرفتهای اسلامی و انسانی چه جایگاهی دارد؟» قبل از تنقیح و تشریح این سؤال احتمالاً مناسب و شاید هم لازم باشد یک دخل و نقد مقدر را رفع و رجوع کنیم: این بحث با چه سطحی از روششناسیِ فقه اجتماعی ارتباط دارد؟ و اینکه این ارتباط چه دلالتهای روششناختی در تولید و بازتولید فقه اجتماعی دارد؟ پس سؤال اولیهی ما این خواهد بود که پاسخ به پرسش از جایگاه فقه اجتماعی در علم فقه و نیز در نسبت با علوم دیگر چه امکانی برای بازتولید فقه اجتماعی فراهم میآورد؟
* بحث ارائه شده در نشست علمی «جایگاه فقه اجتماعی در پیکربندی فقه و طبقهبندی علوم»؛ حلقه فقه اجتماعی انجمن مطالعات اجتماعی حوزه علمیه قم
انعکاس مطلب در:
سایت انجمن مطالعات اجتماعی حوزه علمیه قم
پایگاه اطلاعرسانی فقه حکومتی وسائل