نقد طبقه سه/ نقدی بر مطلب «درآمدی بر درک اجتماعی- فلسفی از پدیده شهید حججی»
متنی که در ادامه میآید بریدهای است از گزارشی با عنوان با «ذبح پدیده به پای ادبیات نظری؛ روایتی انتقادی از تحلیلهای جامعهشناسانه درباره شهید حججی». خلاصه مطلب این است که بعد از ذبح شخص شهید حججی به دست داعشیها، بار دیگر نیز این شهید در مقام یک پدیده ذبح شده است. از نظر نگارنده محترم این نقد، ذبح دوم به وسیله برخی تحلیلها از جمله مطلب منتشر شده در این وبلاگ، با عنوان «درآمدی بر درک اجتماعی- فلسفی از پدیده شهید حججی» انجام پذیرفته است!
بخشی از مطلب «ذبح پدیده به پای ادبیات نظری» که به نقد مطلب «درآمدی بر درک اجتماعی- فلسفی از پدیده شهید حججی» میپردازد:
«دومین تحلیل متعلق حجتالاسلام مجتبی نامخواه، پژوهشگر دانش اجتماعی مسلمین است که سعی دارد با نگاهی نسبتاً همدلانه، با مفاهیمی مانند «انسان انقلاب اسلامی»، «انسان خمینی» و «انسان خامنهای» شهید حججی را تحلیل کند. او در یادداشتی که در روزنامه فرهیختگان منتشر شده، ابتدا توضیح میدهد که بر اساس نظر امام خمینی؟ره؟ انقلاب اسلامی حاصل تحولی درونی در انسانها بود. سپس یکی از شاخصهای این تحول را «عشق به مرگ» و «شهادتطلبی» عنوان میکند و در آخر نتیجه میگیرد که شهید حججی مصداق بارز عشق به مرگ است و بنابراین میتوان او را «انسان انقلاب اسلامی» نامید.
نکته بارز تحلیل نامخواه نگاه اگزیستانس اوست. نگاهی که او را به مشرب فلاسفه اگزیستانس که به حالات درونی انسانی توجه ویژه دارند نزدیک میکند. او مینویسد: «انسان انقلاب اسلامی اغلب در اختیار داشتن این معنا از مرگ را با استقبال از مرگ نشان داده است. حججی اما در موقعیتی قرار گرفت که توانست این صداقت را پیش از مرگ و در موقعیتی استثنائی نشان بدهد. برای توضیح بهتر این موقعیت میتوانیم از یک از مفهوم اگزیستانسیالیستی به شکلی استعاری وام بگیریم. مفهوم «وضعیت مرزی» ( boundary situation) ناظر به وضعیتی خاص است که امکان بروزِ فرد، آنچنانی که هست را فراهم میآورد. در وضعیت مرزی نوعی اجبار به صداقت وجود دارد. یاسپرس در توضیح مبسوطی مرگ را وضعیت مرزی نهایی میداند.»
نامخواه تاکید میکند که شهید حججی با «قهرمان» در تراژدی ارسطو، قهرمان در فلسفه هگل و قهرمان در تفکر آلبر کامو متفاوت است اما تفاوتهای آنها را توضیح نمیدهد. عشق به مرگ چیزی است که در فلسفههای غربی و از جمله فلسفههای اگزیستانس جایگاه مهمی دارد. چیزی که تراوشش را در صورت سیاسی ایدئولوژی نازیسم میبینیم. لذا احاطه ادبیات اگزیستانسیالیسم بر پدیده شهید حججی نمیتواند به تمامه از عهده توضیح او برآید.
نامخواه در جای دیگری تصریح میکند که حججی با مرگطلبی داعشی هم متفاوت است. او میگوید: «کیست که نداند در معادله انتحار، «مرگ دیگری» متغیر مستقل و «مرگِ خود» متغیر وابسته است. مرگ در نظر انتحاری بیشتر از آنکه حاصل عشق به موت خود باشد، نتیجه نفرت از زندگی دیگری است.»
به نظر میرسد این مبنا هم نمیتواند تمایز شهید حججی را با انتحاریهای داعش روشن سازد. چراکه انتحاری داعش هم برای کشتن دیگران که به هر دلیلی برای او تکلیف شمرده میشود، حاضر است جان خود را فدا کند تا بهزعم خودش به محضر رسول خدا برسد. در ظاهر امر او و استشهادی حزبالله لبنان طالب و عاشق مرگ هستند و صداقتشان را در ظاهر با مرگشان نشان میدهند.»
لینک متن کامل این مطلب:
http://sobhe-no.ir/newspaper/334/15/12987