طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

۳۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محافظه‌کاری» ثبت شده است


چرا مراسم‌های روز دانشجو، به برنامه‌هایی درباره‌ی ازدواج، «جنگ‌های شادی»، «استندآپ کمدی» و شوهایی بامحوریت سلبریتی‌ها و شومن‌ها[1] تقلیل یافته است؟ چرا مراسم «روز دانشجو»، در این ایام با چنین برنامه‌هایی گرامی داشته می‌شود؟

این پرسش اگر در تناظر با موارد مشابه مطرح شود، به پاسخ نزدیک‌تر خواهد بود. پرسش‌هایی از این قبیل که چرا روحانیونی با انجام بازی بیلیارد، حضور در یک برنامه تلویزیونی با لباسی به رنگ متفاوت و نامتعارف، سوار شدن بر خودروهای غیر متعارف، خواندن آواز بر فراز منبر و نیز دیگر اماکن و حتی تقلید صدا[2] و مانند آن، «متمایز» شده و شناخته می‌شوند؟ چرا فراتر از جهان اجتماعی و واقعی، در بازسازی و مانور یک عملیات اجتماعی نیز جنبش کارگری، دشمن فرضی در نظر گرفته می‌شود؟[3] چرا حرکت‌های زیست‌محیطی به جای پرداختن به چالش‌های ناشی از بازتاب نابرابری زیست‌جهان اجتماعی در محیط‌زیست طبیعی، به اقدامات نمادین بسنده کرده‌اند؟[4] چراهای متعددی از این قبیل، پرسش‌های اصلی همه‌ی کسانی است که به اصل و امکان و بسط کنش‌های مردمی می‌اندیشند.

۰ نظر ۱۶ آذر ۹۵ ، ۲۲:۵۱
مجتبی نامخواه

عدالت‌خواهی‌ راه انقلابی‌گری است اما آیا هر عدالت‌خواهی‌ای انقلاب‌گری است؟ آیا محافظه‌کاری به مثابه قتلگاه انقلاب نمی‌تواند مولد یک مدل عدالت‌خواهی باشد؟ آیا محافظه کاری نمی‌تواند موجد مدلی از عدالت‌خواهی باشد که نویسنده‌ی تجدیدنظرطلب بدان «امید» داشته باشد و روزنامه‌نویس حزب کارگزارن سازندگی «افسوس» نبودنش را بخورد؟

۱ نظر ۰۹ آذر ۹۵ ، ۱۱:۳۵
مجتبی نامخواه

دوگانه‌ی «انقلابی‌گری/محافظه‌کاری» به اندازه‌ی «انقلابی‌گری/غرب‌گرایی» برای آینده‌ی انقلاب مهم است. به همان میزان که انحلال انقلاب در هاضمه‌ی جهانی، مسیر محتمل در مرگ انقلاب است؛ سکون در قتلگاه محافظه‌کاری نیز پایان انقلاب است.

۲ نظر ۰۶ آبان ۹۵ ، ۰۶:۳۶
مجتبی نامخواه

نیروی پیشران نظری فرایند کاپبتالیزاسیون روشنفکران عرفی و محافظه‌کار و یا منورافکران متأخر هستند. نقش روشنفکران دینی در دوه‌ی پیشین در چارچوب اصلاح‌دینی، پروتستانیسم و پلورالیسم دنبال می‌شد. آن‌ها می‌کوشیدند متهورانه مروج آراء امثال «جان هیک» بوده و باورهای سنتی و دینی را به چالش بکشند. اما به نظر می‌رسد در دوره‌ی اخیر این نقش دست کم در مورد برخی از آن‌ها تغییر کرده است. این تغییر به میزانی است که آن‌ها به زعم خود از عنوان «روشنفکری» هم تبری می‌جویند.  با این همه به نظر می‌رسد بتوان آن‌ها را در چارچوب «روشنفکران محافظه‌کار» صورت‌بندی کرد. روشنفکران محافظه‌کار را می‌توان پویندگان راه «فون هایک» دانست. آن‌ها نه تنها باورهای دینی را به هماوردی نمی‌خوانند و به چالش نمی‌کشند، بلکه محافظه‌کارانه چشم به فعال کردن ظرفیت‌های فردی فقه سنتی شیعه دارند. آن‌ها از «هیک» گذر کرده و به «هایک» رسیده‌اند و با این تغییر تمایزهای فراوانی یافته‌اند اما نقش تسهیل‌گری‌شان در فرایند عرفی‌‌شدن تغییر نیافته و از ترویج پروتستانیسم و لیبرالیسم به ترویج کاپیتالیسم رسیده است. این وضعیت را می‌توان وصال با تأخیر روشنفکری ایرانی به ایستگاه لیبرالیسم متأخر دانست که آخرین مرحله‌ی تطور روشنفکری است.

سکولاریزاسیون از مسیر کاپیتالیزاسیون

اگر بنابر تحلیل جامعه‌شناختی است، کنش طبقه‌ی مرفه جدیدِ بر آمده از دل بروکرات‌ها و مدیران سابق و کنونی نظام جمهوری اسلامی صلاحیت بیشتری برای تحلیل دارد. کنش بخشی از بروکراسی ظاهرالصلاح منسوب به نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی که به شغل شریف مال‌‌سازی مشغول است باید موضوع تحلیل باشد نه بازتاب و واکنش صادقانه‌ای آن در نسل نو.


* یادداشت منتشر شده در مجله خردنامه همشهری؛ شماره 162، مهرماه 1395.
۰ نظر ۱۵ مهر ۹۵ ، ۱۵:۳۰
مجتبی نامخواه

 

انقلاب و تغییر اجتماعی از مسائل دامنه‌دار در علوم اجتماعی است. پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان یک مورد خاص و خلاف‌آمد نظریه‌های جامعه‌شناسی انقلاب تأثیرات قابل توجهی در این حوزه‌ی نظری ایجاد کرده است. در این میان امام خمینی(ره) در تحلیل انقلاب اسلامی دیدگاهی پیش‌کشیده‌اند که تفاوت‌هایی بنیادین با نظریه‌های مدرن انقلاب دارد. این تفاوت‌ها باعث شده دیدگاه امام خمینی، کمتر مورد توجه باشد و حداکثر در حاشیه‌ی نظریه‌های جامعه‌شناسی انقلاب، بازسازی گردد. این بررسی در پی آن است تا فراتر از کارها و بازساز‌ی‌های انجام شده، با روشی توصیفی به بازخوانی اندیشه‌های امام خمینی پرداخته سازه‌ا‌ی مفهومی از این دیدگاه را دست دهد.

امام خمینی در دیدگاهی که درباره‌ی یک انقلاب اسلامی یا یک انقلاب اجتماعی به طور عام و انقلاب اسلامی ایران به طور خاص می‌پرورانند، ضمن تأکید بر تشریح و تبیین عوامل اجتماعی انقلاب، برخلاف نظریه‌های مدرن جامعه‌شناسی بر «انقلاب از درون» تأکید می‌شود. اگر چه سازه‌ی مفهومی که امام خمینی در تحلیل انقلاب اجتماعی پیش می‌کشند بر تحلیل و مطالعه‌ی موردی انقلاب اسلامی ایران متمرکز است اما به نحو عام، ظرفیت تبیین یک انقلاب اسلامی و یک انقلاب اجتماعی را دارد. در این سازه‌ی مفهومی استعمار، استبداد، استثمار و استحمار با انحطاط فرهنگی به مثابه علل معدّه انقلاب نادیده گرفته نمی‌شوند اما انقلاب اسلامی واکنشی صرف به این زمینه‌ها نیست. هم‌چنان که این زمینه‌ها دست کم دو سده بر جامعه‌ی ما تفوق داشتند اما هیچ انقلابی وجود نداشت. اصولاً یکی از تفاوت‌های نظریه‌ انقلاب امام خمینی با اغلب نظریه‌های انقلاب در همین جهت‌گیری‌هاست. مطالعات انقلاب نوعاً محافظه‌کارند، انقلاب را عطف به کم‌بودها و نبودهای اجتماعی تحلیل می‌کنند و به دنبال این هستند که چگونه می‌توان از یک انقلاب به مثابه یک تب تند جلوگیری کرد. نظریه امام اما محافظه‌کار نیست. انقلاب را نه برای پیشگیری که برای بازتولید و استمرار آن مورد مطالعه قرار می‌دهد و ضمن بر شمردن کاستی‌های زمینه‌ای، این عدم‌ها را معد انقلاب به مثابه یک امر وجودی و الاهی (تحفه‌ی الاهی) می‌دانند.

 بررسی سخنرانی‌های امام خمینی به ویژه در ماه‌های آغازین انقلاب نشان دهنده‌ی کوشش همه جانبه‌ی امام خمینی برای طرح و بسط و استدلال از منظری به خصوص در تحلیل انقلاب اسلامی است.  

امام خمینی انقلاب اسلامی را محصول یک فرایند چهار مرحله‌ای تصویر می‌کنند. در مرحله‌ی اول طرح «اسلام انقلابی» و درگیری آن با برداشت‌های مقدس‌مآبانه و متجددمآبانه از اسلام مطرح است. از نظر امام خمینی اسلام رایج پیش از انقلاب ناب نیست و حجاب تجدد و تحجر آن را پوشانده است. جان‌مایه‌ی معرفتی انقلاب اسلامی خرق این حجاب‌ها با طرح اسلام ناب در جریان یک درگیری معرفتی است. این درگیری معرفتی زمینه‌ساز آگاهی عمومی را فراهم می‌آورد و به شکل‌گیری یک «انقلاب انسانی» می‌انجامد. انقلاب انسانی مفهوم مرکزی و در عین حال پیچیده‌ی تحلیل امام خمینی است که در عین داشتن زمینه‌های عینی و اجتماعی، به دست غیب الهی و در درون انسان‌ها انجام می پذیرد. محصول این انقلاب درونی مولودی نو و غیر قابل پیش بینی است که تحت عنوان «انسان انقلابی» بازشناخته می‌شود. انسان انقلابی در تمنای انقلاب اجتماعی به کنش‌های متمایزی دست می‌زند که منتهی به شکل‌گیری «انقلاب اسلامی» می‌شود.


* مقاله‌‌ای با عنوان «نظریه انقلاب امام خمینی(ره)» به همایش بین‌المللی گفتمان اسلام سیاسی امام خمینی و جهان معاصر ارائه دادم که پذیرفته و برگزیده شد. متن فوق بحثی است که مبتنی بر این محتوای مقاله در این همایش در تاریخ 12 خرداد 1395 ارائه کردم.

۰ نظر ۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۰۸
مجتبی نامخواه
1395/03/18نسخه قابل چاپ


http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/33299/smpl.jpg

در سخنرانی‌های چندماهه‌ی رهبر انقلاب اسلامی، بسامد کلیدواژه‌هایی با بن‌مایه و مضمون «انقلاب» افزایش یافته است. منظومه‌ای از مفاهیمی چون «جوان مؤمن انقلابی» (۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱ فروردین ۱۳۹۵، ۲۸ بهمن ۱۳۹۴، ۳۰ دی ۱۳۹۴ و ۱۹ دی ۱۳۹۴)، «تفکر انقلابی» (۱۹ دی ۱۳۹۴)، «هندسه‌ی انقلاب اسلامی»، «خطوط اساسی و اصول انقلاب اسلامی» (۱۴ بهمن ۱۳۹۴)، «انقلابی ‌ماندن»، «انقلابی‌ فکر کردن» و «انقلابی عمل کردن» (۲۰ اسفند ۱۳۹۴)، «انقلابی‌گری»، «مهد انقلاب» و «انقلاب‌زدایی» (۲۵ اسفند ۱۳۹۴)، «تربیت انقلابی» و «کار انقلابی» (۱ اردیبهشت ۱۳۹۵)، «تجربه‌ی متراکم انقلاب» و «نیروهای انقلابی» (۳ خرداد ۱۳۹۵)، «جریان غیرانقلابی» (۱۴ بهمن ۱۳۹۴ و ۲۵ اسفند ۱۳۹۵)، «هویت انقلابی» (۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵و ۴ خرداد ۱۳۹۵)، «تفکر انقلابی» (۲۵ اسفند ۱۳۹۴) و مانند آن که طی قریب به شش ماه گذشته به پای ثابت و محور اصلی سخنرانی‌ها، نوشته‌ها و پیام‌های رهبر انقلاب اسلامی بدل شده است. در سخنرانی ۱۴ خرداد ایشان نیز این موضوع به اوج خود رسید و محور اصلی بیانات ایشان پیرامون همین مسأله بود. کوشش اصلی این یادداشت بازاندیشی پیرامون چیستی و چرایی این خط جدید معرفتی است که رهبر انقلاب اسلامی گشوده‌اند.

* یادداشت منتشر شده در سایت khamenei.ir (اینجا)
۰ نظر ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۵۲
مجتبی نامخواه