پینوشت:
گزارشهایی از متن و حاشیه اردوی جامعهبینی
- عدالتخواهان از جان اشرافیت چه میخواهند؟/ فیلم، عکس و نفس کشیدن ممنوع!
- پهلوی هم خیریه داشت/ در مطالبهگری دنبال لیک دسته دوم نباشید!
- از باستی هیلز تا دروازه غار
پینوشت:
گزارشهایی از متن و حاشیه اردوی جامعهبینی
در حاشیه چهارمین تجمع چند وقت اخیر علیه خصوصیسازیها
روز گذشته برای چهارمین مرتبه طی چند ماه اخیر، جمعی از جوانان انقلابی در اعتراض به روند خصوصیسازیها تجمع کردند. حالا وزارت اقتصاد و امور دارایی، سازمان خصوصیسازی، دولت و قوه قضاییه؛ اگر نگوییم صدای اعتراض علیه خصوصیسازیها را شنیدهاند. به علاوه طی کمتر از سه ماه اخیر دو بار در عالیترین سطح کشور، رهبر انقلاب در سخنرانیهایی عمومی و در دیدار با جوانان، حرکتهای اعتراضی علیه خصوصیسازی را تایید کرده (1/3/1398) و به تصریح از مخالفت خود با خصوصیسازیها سخن گفته و تأکید کردهاند که ایشان نیز منتقد و بلکه «مهمترین منتقد عملکردها» در زمینه خصوصیسازی هستند. (16/5/1398) با این همه خصوصیسازیها، با روندی کم و بیش مشابه گذشته ادامه دارد و متوقف نمیشود.
مسئله چیست؟
تجربه تاریخی و اجتماعی پنجاه سال اخیر ما میگوید، آنچه امام گفت همان میشود. شاید کمی زمان ببرد اما زمانهای فرا میرسد که بسیجی و حزباللهی، فراتر از راننده اسنپ و فراتر هر مسئله فرعی دیگری، به مخالفت با پولپرستی و مقابله با طبقه مرفه جدید بیاندیشد. یقین معنوی به جای خود، تجربه عینی نشان داده آن عصری که نیرو انقلاب و مسئلههایش فراتر از این باشد، آن عصری که انسان بسیجی فراتر از وضع موجود، انسان خمینی و انسان خامنهای باشد، فراخواهد رسید.
آن عصرِ فراتر فراخواهد رسید و این چند جوان بسیجی، که حالا مورد امنیتی و قضایی دارند؛ آن تجمع کوچکی که چندی قبل برقرار شد و برای اولین بار کارگران و طلاب و دانشجویان، شانه به شانه هم علیه آنچه خصوصیسازی میخوانندش، شعار دادند؛ همگی مبشرانِ تنهایِ آن عصر فراتر هستند در زمانهی ما.
اصولگرایی نو وکهنه را که بشکافیم و حتی نشکافته، به هسته اصلیاش میرسیم: محافظهکاری سنتی- بازاری و محافظهکاری حکومتی- امنیتی دو جریان عمدهای هستند که سالهاست ذهن و زبان حزبالله را در معادلهها و دوگانههای حزبی- قبیلگی خود به زیر کشیدهاند.
حاصل این محافظهکاری، پیش و بیش از هر چیز نابودساختن امکانهای کنشگری حزبالله (نیروی اجتماعی انقلاب اسلامی)؛ و تقلیل جایگاه اجتماعی آنها تا حد پادوهای حزبی- انتخاباتی است.
«رهبر انقلاب» به عقبماندگی در عدالت اعتراف میکند، اقرار میکند و نزد خدا و خلق اعتذار میکند؛ «انسان انقلاب» اما بیتفاوت یا بدون کنش مؤثر از کنار این نابرابری هار میگذرد؛ چرا؟ چرا انبوهی از نابرابریها و نتایج آن در خصوصیسازیها، اعتراضهای کارگران، بحرانهای زیست محیطی و غیره انسانِ انقلاب را نمیجنباند؟
عقب ماندگی در عدالت ریشه نظری نیز دارد و اگر به این ریشه و برکندن آن فکر نکنیم، این عقب ماندگی به طور مداوم بازتولید میشود.
انقلاب اسلامی ایران مانند هر دگرگونی اجتماعی دیگری، در برابر «دیگری»هایی امکان و سپس وقوع یافته است. اگر دیگری انقلاب فرانسه، محافظهکاریِ تکیه داده به سنت، آنچنان که ادموند برک تفسیر میکرد بود؛ انقلاب اسلامی به شکلی توأمان در تقابل مستقیم با محافظهکاران متکی به سنت و همزمان در تقابل با متجددانِ منتقد سنت پدید آمد. بر این اساس میتوانیم بگوییم آرایش دیگریهای انقلاب اسلامی ایران، همچون دیگری انقلاب فرانسه چندان ساده و بسیط نبود. انقلاب اسلامی مخالفینی نیرومند در کانونها و طبقات متقاطع اجتماعی، در حجرهها و کافهها داشت و همین درک دیگریهای انقلاب اسلامی را به موضوعی پیچیده و در خور تأملاتی ضروری تبدیل میکند.
در میان جمیع دیگریهای انقلاب اسلامی، «سرمایهداری» از جمله غیرهایی است که به رغم وجودی مؤثر و تأثیراتی فزاینده، به دلایلی نادیده گرفته شده و یا حتی انکار میشود. چهاردهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وجود یک سرمایهداری مبسوط الید ایرانی یک واقعیت است. واقعیتی که به دلایلی مبهم و گاه متضاد دیده نمیشود تا روز به روز، بیش از پیش رشد یابد و به عرصههای حیات اجتماعی ما چنگ اندازد. سرمایهداری ایرانی چیست؟ در چه ابعادی از زندگی اجتماعی اقتصادی ما پیشروی کرده و پیشرانهای آن کدام است؟ یادداشت حاضر میکوشد به قدر توان طرحی از پاسخ به پرسش از چیستی سرمایهداری ایرانی را دراندازد.
محورهایی که برای ارائه در برنامه نشست تشکلهای دانشجویی دانشگاههای تبریز با عنوان «مبانی عدالتخواهی و کنشگری جنبش دانشجویی» در نظر گرفته بودم:
1. عدالت و تغییر: مروری بر تغییرخواهی تاریخی و توحیدی ایرانیان
2. عدالت در تجربه نظری انقلاب اسلامی: مضامین نظریه عدالت در اندیشه متفکرین انقلاب اسلامی
3. عدالت در تجربه عملی انقلاب اسلامی: سرنوشت نهادهای انقلاب برای بازتوزیع ثروت و چالش طبقه مرفه جدید
4. درآمدی بر ارزیابی عملکرد جمهوری اسلامی در زمینه عدالت
5. ما و مسئولیت بازتولید کنش های تغییرخواهانه و عدالتخواهانه: مسئله ها و نامسئله های پیش رو
صوت، فیلم و خلاصهای متنی از سخنرانی در نشستی با عنوان «چالشهای عدالت در فراز و فرود چهلساله: ارزیابی عملکرد و رویکرد جمهوری اسلامی در حوزهی عدالت» در حسینیه هنر تبریز
خلاصهای از مباحث مطرح شده در جلسه به روایت سایت تبریز بیدار:
سخنرانی در مراسم مشترک هیئت ابناءالخمینی (جنبش عدالتخواه) و هیئت روحالله (مدرسه انقلاب اسلامی) در دهونک در شام میلاد پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله و سلم) و امام صادق (علیهالسلام)
گزیده:
- پیامبر اکرم(ص) فرمودند اگر کسی حاجت مردم جامعه را که خود توان انتقال آن به راس جامعه را ندارند، به راس منتقل کند قدم هایش بر صراط استوار است!
- هیچ وقت یک انسان مومن از جامعه خود کاملا راضی نیست تا تحقق جامعه موعود؛ و تا آن زمان هیچ گاه جامعه ای تشکیل نخواهد شد که همه مناسباتش عادلانه باشد. پس انسان مومن همواره باید معترض باشد!
- باید آنقدر «حِلف الفضول ها» قوی باشند، که کسی جرأت ظلم کردن نداشته باشد! پیامبر با جوانمردان مکه پیمانی بست به نام "حِلف الفضول" با این مضمون که هرکس که به حقوقش تعرض شد، اهالی این پیمان و نهاد اجتماعی متعهد هستند که به یاری اش بروند. فطرت انسان خواهان عدالت است و دین نیز از پیمان عدالتخواهانه دفاع میکند. یعنی عدالتخواهی محدود به زمان طاغوت نیست و حتی در حکومت اسلامی هم باید مانع بی عدالتیها شد و حتی برای نسل های بعدی تا ابد این پیمان بر گردن جوانمردان باقیست و باید آنقدر عدالتخواهی قوی باشد که کسی جرات ظلم نداشته باشد.