به مناسبت تقدیر از چهل شاهد و خانم شاه حسینی در جشنواره عمار؛ استان خوزستان[1]
با به احترام پانزده شهید گروه و به عنوان در آمدی بر شناخت «چهل شاهد»[2]
چهل شاهد؛گروه بسیجیان دوربین به دست برای ثبت جنگ[3]
اول:
- تو باید از این گروه چهل شاهد باشی
- شنیدم هر کدوم از شما که شهید می شید زود یکی دیگه جاتون می فرستن
- پلاک بتون دادن؟
- خیلی باید مواظب باشید بعد ایی(این) حمله ها، بد جوری پاتک می زن
- همین بعد از ظهری یک فیلم بردار رو زدن، در جا شهید شد.
دوم:
این جملات بخشی از دیالوگ بشار(فرمانده) در فیلم متفاوت شب بخیر فرمانده (به نویسندگی و کارگردانی انسیه شاه حسینی، محصول 1384) است
در حاشیهی دادگاهِ دادخواهانِ شیرازی
خلاصه:
· امام خمینی سه کارکرد عمده را برای بسیج برجسته میکنند: مخالفت با استکبار، مخالفت با پولپرستی و مخالفت با تحجرگرایی و مقدسنمایی.
· در برابر این نگرهی خمینیستی رهیافت محافظهکارانهای وجود دارد که مایل است نقش بسیج را به جریان-سازمانی خدماتی فروبکاهد. خدماتی که در دههی پیشین عبارت بود از اقداماتی همچون کویرزدایی و قطرهچکانی فلج اطفال و البته در شرایط کنونی معادلهای دیگری یافته است.
· برآیند نقشی که ما ایفا کرده و میکنیم، در تمام سالهای این سهدهه، به کدام یک از این دو رهیافت فوق نزدیکتر است. اگر چه تئوریسینهای نقش دوم بسیج بر خلاف دیروز، امروز دیگر به عنوان استوانههای انقلاب ترویج نمیشوند اما مسئله این جاست که ساختاری که دیروز بسیجیان را ذیل رهیافت دوم و از جمله ذیل افراد مذکور قرار میداد، هم امروز هم با تغییرات و برخی جوانگراییهایی! زنده و فعال است.
· اگر دیروز جناح راست و اصولگرایی نام داشت و کویرزدایی و قطرهچکانی را ترویج میکرد و امروز اصولگرایی تحولخواه و نواصولگرایی و غیره نام دارد و میخواهد به بهانه اردوهای جهادی یا دیگر کارهای خوب، حزبالله را از میدان مبارزهی اجتماعی بیرون برده و به حاشیه شهرها بکشاند.
· راه رفتن به اردوی جهادی و ساخت «سرویس بهداشتی در مناطق محروم» را هموار میکند اما نوبت به عدالتخواهی که میرسد منبرها و رسانهبولتنهاشان را آبستن دهها آسیبشناسی و آیندهشناسی و فتنهشناسی میکنند و هر ورز به بهانهای فتوا به احتیاط میمیدهند.
· همواره بر صدر بودهاند بیآنکه بگویند پس دهها سال تریبونداری و میدانداریشان، کجاست رویکردهای ضد تحجر و کجاست ضدیت با مقدسمآبی نیروهای انقلاب؟ کجاست کنشهای ضدپولپرستیمان؟ چه کسانی آرام و بیسر و صدا هویت ما را دزدیدند و ما را به یکسری ظرفیتهای بومی توسعه استحاله کردند؟
· امروز پس از سالها پیروی از احزاب قبیلهی اصولگرایان و رسانههاشان و منبرهاشان، حزبالله را میبینیم که نه فقط از نقش و کارکرد خمینیستی خود بازمانده، بلکه از هویت اصیل خود نیز خلع شده است. نه تنها نمیتواند تاریخ را ورق بزند، بلکه به دلیل همراهی با حزبیها، از کسب موفقیت در سطحیترین تغییرات اجتماعی در انتخاباتها نیز ناتوان است.
· رهیافتی که حزبالله را به مثابه یک پامنبری برای بحثهای عمدتاً فردی-مذهبی میخواسته یا حداکثر یک عنصر اهل اردوی جهادی در حاشیه شهرها میپسندید، جریانی است که دهها هیئت و محفل قرارگاه مذهبی جهادی ایجاد میکند اما به دلیل فقدان اعتقاد راسخ به عدالتخواهی از شکل دادن یک حرکت کوچک عدالتخواهانه در حمایت از حقوق کارگرانِ شلاقخورده و حقوق ناگرفته عاجز است. از حمایت از حقوق معلمان، فقرا و مستضعفان ناتوان است؛ از ساماندهی یک حرکت کوچک در اعتراض به بلایایی که سرمایهداری بر سپردههای مردم در بانکها ایجاد میکند ناتوان است، از حمایت از حقِ مسکن پایمال شده مستضعفین ناتوان است، از تقابل با طبقه مرفه جدید ناتوان است اما پیرامون مسائل «فرهنگی» و «مذهبی» و «تمدنی» و «اردوهای جهادی»، تا بتوانند «جبهه» و «محفل» و «همایش» و «قرارگاه و خیریه» برپا میکنند.
· با این حال گویی اخیراً متوجه شدهاند که این حرکتها چون فارغ از درگیری با ظلم است، جذابیت چندانی برای فطرت خمینیستهای جوان ندارد. متوجه شدهاند رویهی کنونی ناکارآمدیشان، تجویزهای آنها در عرصههای اجتماعی را بیشتر از پیش ناکارآمد میسازد و اگر دیروز مردم را از دست دادند، امروز در حال از دست دادن حزبالله هستند.
· در برابر این خودآگاهی البته ابزارهای تعریف شدهای دارند؛ بخشی از ابزارها همان برچسبهای عدالتخوار، عدالتباز، خوارج، فتنه آینده، عدالتخواهی مارکسیستی، عدالتخواهی حجتیهای، عدالتخواهی نقنقو است که در ماههای اخیر مطرح کردهاند. بخش مهمتر ابزارشان اما اتفاقی است که در 25 مهرماه در شیراز خواهد افتاد.
متن کامل در ادامه مطلب
پرسش از «انسان انقلابی» و ویژگیهای آن از دیدگاه امام خمینی، گفتگو پیرامون یکی از محوریترین مفاهیم اندیشه اجتماعی امام خمینی است. امام خمینی تغییر و انقلاب اجتماعی، انقلاب اسلامی 57 و پدیدارهای وابسته به آن مانند نهادهای انقلاب اسلامی را بر اساس مفهومی که در تعریف انسان انقلابی میپرورانند، توضیح میدهند.
این مفهوم و مفاهیم همبود با آن مانند حزبالله اگر چه امروزه در اثر کثرت کاربرد واژهای عمومی تلقی میشود اما در منظومهی فکری امام خمینی، به معنا و انسان خاصی راجع است که پس از رخداد یک «انقلاب انسانی» تولد یافته و منشأ شکلگیری دوره اجتماعی متمایزی میشود. موضوع این یادداشت ویژگیهای «انسان انقلابی» از دیدگاه امام خمینی است. نقطه عزیمت در این بررسی تحلیلی است که امام خمینی در روزهای اوجگیری مبارزات انقلاب اسلامی و پس از آن از این انسان ارائه میدهد. بازخوانی این تحلیل را میتوان به عنوان درآمدی بر انسانشناسی انسان انقلاب اسلامی و پرورش و بازتولید انسان انقلابی در شرایط کنونی در نظر گرفت.
انسان انقلابی، علیرغم پایبندی و پافشاری بر ارزشهای انقلابی خود، با کسانی که نظری غیر از نظر او دارند، با کسانی که کارهایی انجام میدهند که به نظر او اشتباه است، کاملاً روادار است. به رفتار آنها نقد دارد، ولی این نقد، او را از مسیر انصاف خارج نمیکند. انسان انقلابی به اسم انقلابیگری به دیگر مؤمنین به انقلاب که مانند او فکر نمیکنند، اهانت نمیکند، موجب ایذاء آنها نمیشود و به اسم انقلابیگری، امنیت روانی بخشی از مردم را سلب نمیکند و اخلاق را زیر پا نمیگذارد.
انقلاب و تغییر اجتماعی از مسائل دامنهدار در علوم اجتماعی است. پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان یک مورد خاص و خلافآمد نظریههای جامعهشناسی انقلاب تأثیرات قابل توجهی در این حوزهی نظری ایجاد کرده است. در این میان امام خمینی(ره) در تحلیل انقلاب اسلامی دیدگاهی پیشکشیدهاند که تفاوتهایی بنیادین با نظریههای مدرن انقلاب دارد. این تفاوتها باعث شده دیدگاه امام خمینی، کمتر مورد توجه باشد و حداکثر در حاشیهی نظریههای جامعهشناسی انقلاب، بازسازی گردد. این بررسی در پی آن است تا فراتر از کارها و بازسازیهای انجام شده، با روشی توصیفی به بازخوانی اندیشههای امام خمینی پرداخته سازهای مفهومی از این دیدگاه را دست دهد.
امام خمینی در دیدگاهی که دربارهی یک انقلاب اسلامی یا یک انقلاب اجتماعی به طور عام و انقلاب اسلامی ایران به طور خاص میپرورانند، ضمن تأکید بر تشریح و تبیین عوامل اجتماعی انقلاب، برخلاف نظریههای مدرن جامعهشناسی بر «انقلاب از درون» تأکید میشود. اگر چه سازهی مفهومی که امام خمینی در تحلیل انقلاب اجتماعی پیش میکشند بر تحلیل و مطالعهی موردی انقلاب اسلامی ایران متمرکز است اما به نحو عام، ظرفیت تبیین یک انقلاب اسلامی و یک انقلاب اجتماعی را دارد. در این سازهی مفهومی استعمار، استبداد، استثمار و استحمار با انحطاط فرهنگی به مثابه علل معدّه انقلاب نادیده گرفته نمیشوند اما انقلاب اسلامی واکنشی صرف به این زمینهها نیست. همچنان که این زمینهها دست کم دو سده بر جامعهی ما تفوق داشتند اما هیچ انقلابی وجود نداشت. اصولاً یکی از تفاوتهای نظریه انقلاب امام خمینی با اغلب نظریههای انقلاب در همین جهتگیریهاست. مطالعات انقلاب نوعاً محافظهکارند، انقلاب را عطف به کمبودها و نبودهای اجتماعی تحلیل میکنند و به دنبال این هستند که چگونه میتوان از یک انقلاب به مثابه یک تب تند جلوگیری کرد. نظریه امام اما محافظهکار نیست. انقلاب را نه برای پیشگیری که برای بازتولید و استمرار آن مورد مطالعه قرار میدهد و ضمن بر شمردن کاستیهای زمینهای، این عدمها را معد انقلاب به مثابه یک امر وجودی و الاهی (تحفهی الاهی) میدانند.
بررسی سخنرانیهای امام خمینی به ویژه در ماههای آغازین انقلاب نشان دهندهی کوشش همه جانبهی امام خمینی برای طرح و بسط و استدلال از منظری به خصوص در تحلیل انقلاب اسلامی است.
امام خمینی انقلاب اسلامی را محصول یک فرایند چهار مرحلهای تصویر میکنند. در مرحلهی اول طرح «اسلام انقلابی» و درگیری آن با برداشتهای مقدسمآبانه و متجددمآبانه از اسلام مطرح است. از نظر امام خمینی اسلام رایج پیش از انقلاب ناب نیست و حجاب تجدد و تحجر آن را پوشانده است. جانمایهی معرفتی انقلاب اسلامی خرق این حجابها با طرح اسلام ناب در جریان یک درگیری معرفتی است. این درگیری معرفتی زمینهساز آگاهی عمومی را فراهم میآورد و به شکلگیری یک «انقلاب انسانی» میانجامد. انقلاب انسانی مفهوم مرکزی و در عین حال پیچیدهی تحلیل امام خمینی است که در عین داشتن زمینههای عینی و اجتماعی، به دست غیب الهی و در درون انسانها انجام می پذیرد. محصول این انقلاب درونی مولودی نو و غیر قابل پیش بینی است که تحت عنوان «انسان انقلابی» بازشناخته میشود. انسان انقلابی در تمنای انقلاب اجتماعی به کنشهای متمایزی دست میزند که منتهی به شکلگیری «انقلاب اسلامی» میشود.
* مقالهای با عنوان «نظریه انقلاب امام خمینی(ره)» به همایش بینالمللی گفتمان اسلام سیاسی امام خمینی و جهان معاصر ارائه دادم که پذیرفته و برگزیده شد. متن فوق بحثی است که مبتنی بر این محتوای مقاله در این همایش در تاریخ 12 خرداد 1395 ارائه کردم.
مقاله
جایگاه نظریه فرهنگی امام در فهم انقلاب اسلامی
فصلنامه علمی - پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی
سال دوازدهم شماره 42 پائیز 1394