درباره جدی بودن در ساحت اندیشه
گزیده:
این چنین نیست که اشعریگری و مقدسمآبی با عقلانیت تُنُکِ خود، فقط دوگانه های موهوم ولایت/عدالت، جمهوریت/ولایت، عدالت/مطالبه و مشارکت/ کارآمدی و مانند آن را بسازند؛ علاوه بر این، اغلب این کارکرد را دارد که یا پامنبری های خود را در صغارت این سوی دوگانه نگاه می دارد یا به طغیان سوی دیگر سوق می دهد.
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
🔻میلاد دخانچیِ گرامی درباره مناظرهای که داشته، حاشیهای نوشته و به احتمال زیاد ناراحت نمیشود اگر حاشیهای درباره سیر تفکر او و در نقد نگرش دیروز و امروزش بنویسم.
البته منظورم خیلی شخص او نیست؛ چون دقیق نمیشناسم. بسیاری از دیدگاههایش را مطلع نیستم و کتاب پساسلامیسم را هم نخواندهام؛ البته نه از سر بیاهمیتی، واقعا فرصت نشده. چه بسا گاهی از برخی از حرفهایش را هم قبول داشته و پسندیدهام. البته الآن یادم نیست کدام حرف بوده؛ اما غرض از این همه توضیح اینکه قصدم نفی مطلق و یا یک فرد نیست؛ به طور کل وقتی میگویم میلاد دخانچی، بیشتر منظورم یک تیپ است.
🔻میلاد دخانچی(ها) به مثابه یک تیپ، به طور کلی دو دوره دارد/دارند: در دوره نخست معمولاً مواجه با و متأثر از طیفِ واعظِ و مداحِ روحانیتاند. حتی آنها را به عنوان کارشناس فرهنگ و جامعه یا متفکر در رسانه ملی دعوت میکند تا همان حرف های تکراری/سنتی درباره حجاب را این بار ذیل عنوانهای به روزتر مثل سبک زندگی تکرار کنند.
در دوره دوم اما همه آخوندها را یک کاسه می کند و ضد یا بی تفاوت نسبت به عدالت میدانند. در روایت دوم، به عمد خمینی و خامنه ای و بهشتی و مطهری و طالقانی و باهنر و مفتح و شهیدصدر و امام صدر و اسماعیل بلخی و قبلتر، سیدجمال را بیارتباط با حوزه میداند. در کنار نقدهایی واقعی در زمینه کمکاری کنونیِ تقکر دینی در عرصه عدالت، نمیبیند و نمیگوید که این معدود متفکران حوزوی بودند که هر چند در اقلیت بودهاند اما توانستند در تأمین سرمایههای الهیاتیِ جنبش عدالتخواهانه مردم ایران طی صد سال اخیر نقش جدی داشته باشند.
🔻دخانچی اول و دوم، البته یک کار می کنند؛ چه آن هنگام که تفکر عوامانه و منبریهای حوزوی را به مثابه یک متفکر اجتماعی بر میکشد؛ چه هنگامی که جریان اقلیت حوزوی را به نفع متحجران نادیده میگیرد؛ حوزههای علمیه را ذاتاً مُلک تحجر و مقدسمآبی جلوه میدهد و انحصارگراییِ جریان تحجر حوزوی در امر سیاسی را به کل حوزه نسبت می دهد.
🔻این گذار از وضع اول به دوم از کجا میآید؟
این چنین نیست که اشعریگری و مقدسمآبی با عقلانیت تُنُکِ خود، فقط دوگانه های موهوم ولایت/عدالت، جمهوریت/ولایت، عدالت/مطالبه و مشارکت/ کارآمدی و مانند آن را بسازند؛ علاوه بر این، اغلب این کارکرد را دارد که یا پامنبری های خود را در صغارت این سوی دوگانه نگاه می دارد یا به طغیان سوی دیگر سوق می دهد.
نقل امروز و دیروز هم نیست. چندین دهه و شاید یک یا یک و نیم سده است که در جهان فکری و اجتماعی ما اوضاع این طور است.
🔻اما مناسبات جهانِ اندیشه، از جهان رسانه و اینستاگرام جداست. برای عالَم تفکر، ترکیب میشل فوکو و شیخ انصاری در دخانچیِ دوم همانقدر غیرجدی و شوخی است که واعظِ بنشسته بر کرسیِ اندیشه در برابر دخانچیِ اول. چپ اسلامی دخانچیِ دوم همان قدر جدی است که نوشتههای دخانچیِ اول در بولتن راست اسلامی، مجله پنجره، جدی بود.
https://eitaa.com/Social_reserch کانال جامعهگردی