طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

عدالت‌خواهی و مسئله‎ی فقر مضمون

جمعه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۶، ۰۱:۵۷ ب.ظ

 

 

عدالتخواهی بدون خواست معین و مصداقی ناتمام است و بلکه غیر ممکن؛ اما عدالتخواهی تام و متکامل نیز تفاوت بنیادینی با مصداق‌بسندگی دارد. در مصداقماندگی بیشتر نوعی از درماندگی است. این درماندگی اگر چه می‌کوشد خود را فرزند صراحت معرفی کند اما به واقع محصول و معلول فقر مفهومی و مضمونی است. فقری مهم که می‌تواند یک جنبش را به سر حد یک شورش تقلیل دهد.

درست یک و نیم دهه پیش، این ایده و پروژه عدالتخواهی بود که ما را از بند محافظه‌کاریِ راست‌گرایانه و مقدس‎مآبانه نجات داده و به ساحلِ کنشِ معطوفِ به تغییر رساند. محافظه‎کاری قتلگاه انقلاب است اما تنها صورتِ ناانقلابیگری نیست؛ منفی‌گرایی در نظر و شورشگری در عمل، سوی دیگر این قتلگاه ایستاده است. اگر محافظه‌کاری منفی‎بافی درباره تغییر است و منتهی به بی‌عملی، منفی‌بافی درباره وضع موجود نیز به تغییر ختم نمی‌شود و مانعی دیگر در مسیر طرد وضع موجود است.  

محافظه‌کاری، نیروی اجتماعی را از نقد بازداشته و به قتلگاه می‌برد؛ در سوی دیگری این مسلخ اما انقلابی‌نمایی ایستاده و نیروی اجتماعی را به نفی سوق می‌دهد. محافظه‌کاران، نه این که نقدی به رویه‎های مختلف نظام نداشته باشند اما نقدهاشان فاقد مابه ازاء اجتماعی و عینی است. سوی دیگر قتلگاه اما فتوا به مرگ انقلاب در نظام کنونی می‎دهد و در عمل به انتظار مرگ ظاهری آن می‌نشیند. موضعی به ظاهر انقلابی اما در باطن به غایت سکون‌آور؛ نوعی محافظه‌کاری حاد. محافظه‌کاری سکون و سکوت را با هم دارد اما انقلابی‌نمایی با آن‌که در موقعیت عدم سکوت و بلکه فریاد به سر می‌برد، اما همواره ساکن است و هیچ کنش معطوف به تغییری از خود بروز نمی‎دهد.

این درست است که محافظه‌کاری، اکتفا به وضع موجود و چیزی غیر از انقلابیگری است اما واقع قضیه آن است که انقلابی‌نمایی با فروکاستن طردِ وضع موجود به خشم از آن، کنش معطوف به تغییر را تضعیف کرده و از این رو در عمل با محافظه‌کاران بر سر حفظ وضع موجود مسابقه میدهد. هر وضع موجودی موافقانی دارد و مخالفانی. انقلابیگری فراتر از این موافقت و مخالفت، کوشش برای تغییر وضع موجود است. کنشی که معطوف و منتهی به تغییر وضع موجود نباشد، بخشی از وضع موجود و بلکه بازتولید آن است، گیریم که در مخالفت با آن باشد: هر وضع موجودی منتفعانی دارد و مخالفانی، مخالفان وضع موجود اگر کنش معطوف به تغییر نداشته باشند، جزئی از آن هستند نه آلترناتیو آن.

همه‌ی ما امروز در برابر حافظانِ منتفع و متنفذ وضع موجود قرار داریم که سناریوها و امکان‌های متعددی را در برابر هر ایده و اراده‌ی تغییرگرایانه‌ای علم می‌کنند. در این شرایط فروکاستنِ طرد به خشم و نقد به نفی، بزرگترین خطا و بازگشت به عقلانیت تغییر و بازسازی ایده و کنش عدالت‌خواهی مهم‌ترین راه‌حل است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی