دیدار با مزار؛ دلنوشتهای در سالگرد شهید جمالپور
اگر چه پیدایی و پویایی هویتِ بدیع انسان انقلاب، تختهبند مکان نیست اما قصه انسانهای انقلاب و خوزستان، قصهی دیگری است. جنگ، ناقوس مرگ و خالق معنایی جدید از زندگی است. همان معنایی که انسان انقلاب حامل و تبلور آن است؛ و خوزستان، تجسم جغرافیایی این معناست. چه آنکه بیشترین انسانهای انقلاب، بر این خاک گام نهادهاند و به این خاک افتادهاند.
*
در نظر یک انسان ارزشمندترین بخش هستی، هستی خودِ اوست. انسان در مواجهه با عظیمترین امور هم نمیتواند از هستی خویش عبور کند؛ از همین روی از هستی نزدیکترین و عزیرترین موجودات به خویش عبور میکند تا به هستی خویش برسد[1]. شهید به واسطه عبور از ارزشمندترین هستی خویش، از همه هستی عبور میکند. او با عبور از هستی خویش، مواجههای اختیاری و زودهنگام با قیامت دارد. همین مواجههی شهید با اصلیترین راز هستی است که او را بدان جا میرساند تا روی ماه خداوند را ببیند[2] و از همهی آلودگیهایی که اقتضای ذاتی عالم ماده است، رهایی یابد.[3] بلکه فراتر از آن، بدان نقطه میرساند که میتواند زمین پیرامون خود را نیز پاکیزه گرداند.[4]
*
خوزستان به واسطه درکِ متمایزی که انسان انقلاب از جنگ و مرگ و زندگی دارد، به واسطهی پاکی ابر انسانهایی که در خاکِ آن خفتهاند، پاکیزگی خاصی دارد و همین پاکی، تنها دلیلی است که آن را به یکی از اصلیترین کانونهای معنا، در جهان بی معنی کنونی بدل ساخته است.
*
دیروز، 24 دیماه، سالگرد شهید جمالپور بود. یکی از درخشانترین انسانهای انقلاب اسلامی، که سالهاست با خواندن و شنیدن بخشی ایدهها و نوشتههایش، از کیفیت و کیمیتِ درک و خودآگاهیش در حیرتم. قبلتر بخش اندکی از این تحیّر را به تحریر آوردهام.[5] از مدتی قبل که معلوم شد 24 دی ماه به اهواز خواهم رسید، سرای خیالم را با نشستن بر مزارش روشنی میدادم... الحمدلله که روزیام شد.
[1] . یَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ کُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا. سوره حج، آیه 2
[2] امام خمینی(ص) بر مضمونی کاملا عرفانی، استدلالی روایی اقامه میفرمود و بر حسب روایتی از پیامبر اکرم(ص) میفرمود: «شهید نظر می کند به وجه الله»
[3] مضمون مقام «طِبْتُمْ» شهدا، که عالیترین سطح آن برای سالارشهیدان متصور و منقول است.
[4] «طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ»، همان.