درآمدی بر وضعیت موسیقی آیینی امروز ما
ایام فاطمیه و انتشار یا بازنشر قطعاتی موسیقایی در اینباره، فرصتی به دست میدهد برای تأمل و تحلیلی اجتماعی دربارهی وضعیت موسیقی آیینی: موسیقی آیینی امروز ما در چه وضعیتی به سر میبرد؟ جامعهشناسی موسیقی آیینی و تبیین فراز یا فرودهای آثار کنونی، نیازمند در دست داشتن تصویر روشنی از فلسفه و تاریخ موسیقی آیینی است. چیستی موسیقی آیینی و نیز تاریخ دیروز آن، دو مقدمهی ضروری برای بررسی وضعیت کنونی این موسیقی است و این یادداشت میکوشد با گذری بر این دو مقدمه، طرحوارهای اولیه در بررسی موسیقی آیینی امروز به دست بدهد.
* یادداشت منتشر شده در راهنوا (باشگاه ترانه و موسیقی راه) (+)
آیین و موسیقی: فلسفهی موسیقی آیینی
اگر موسیقی را در معنای عام، شامل هر نوع صوت یا کلام آهنگین بدانیم؛ میان موسیقی و آیینهای مذهبی پیوند وثیقی وجود دارد. این بیش از یک همراهی اتفاقی، به «فلسفه آیینها» و «فلسفه موسیقی» بر میگردد. یکی از مفاهیمی که فلسفهی آیینهای اسلامی را توضیح میدهد «تعظیم شعائر» است. هدف یک آیین بزرگداشت شعارها، مضامین و الگوهای اصلی دینی است. این بزرگداشتها با تبدیل این مضامین به تصاویری زنده در اذهان عمومی امکان پذیر میشود. تصویر در عالم خیال ساخته میشود. از این روی خطابه و شعر دو صنعت محوری انتقال معنا در آیینهای مذهبی هستند. بر حسب استدلالهای حکمی فارابی، موسیقی نیز در عالم خیال متولد و مؤثر میشود. از این روی موسیقی، دستکم در سطح صدا، همواره یک پای ثابت آیینهای دینی بوده و در موارد و ادوار متعددی ملودی نیز بدان افزوده شده است. موسیقی آیینی محصول این تلائم و تناسب میان آیین و موسیقی است.
موسیقیآیینی و بازسازی معاصر آن: موسیقی آیینی انقلاب اسلامی
موسیقی آیینی همواره از مفاهیم و مضامین دینی متأثر بوده است. این که چه تفسیری از دین، مضامین و اسوههای دینی مبنای برگزاری آیینهای دینی باشد، در شکلدهی به موسیقیهای آیینی نیز موثر است. روح حاکم در شکلدهی به فرم و حتی محتوای موسیقی آیینی، متأثر از تفسیری از دین میباشد که مبنای برگزاری آیینهای مذهبی قرار گرفته است.
انقلاب اسلامی، حسب درکی اصیل، خود محصول تحولی است که به لحاظ معرفتشناختی در درک اسلام رخ داده است. از این تغییر معرفتی به «جایگزینی دو اسلام» تعبیر شده است. یکی از محورهای این جایگزینی، نقش آیینها و مناسک مذهبی است. در اسلامِ پیشا انقلاب اسلامی، آیینها و مراسم مذهبی، از روح و محتوای خود خالی شدهاند؛ اسلام پیش از انقلاب، اسلامِ «مراسم و مناسک میانتهی» است که با اسلام ناب یا «اسلام عقیده و جهاد» جایگزین شده است. این درک از اسلام، مبنای نگرشی متمایز به مضامین و اسوههای دینی میشود؛ تصویر و تفسیر متمایزی از سیره اهلبیت(علیهالسلام) ارائه میدهد و پیرامون این مضامین بدیع و در عین حال اصیل است که آیینهای دینی جدیدی شکل میگیرد.
«آهنگران» فراتر از یک فرد، به مثابه یک پدیده در موسیقی آیینی، نمونهای است از آن واقعیتی که میتوانیم از آن به تحول آیینهای مذهبی در جریان انقلاب اسلامی یاد کنیم. اگر در تفسیری از اسلام که «اسلام ناب» ارائه میدهد، دوگانهی حق و باطل و مفاهیم جهاد، امامت، مسئولیت و عمل اجتماعی برجسته میشود و به متن تفسیر سیرهی اسوههای دینی میآیند؛ آنگاه آیینهایی شکل میگیرد که تنها یادآور گذشته نیست، بلکه در متن کنشی جاری در جبهههای دفاع مقدس قرار دارد. موسیقی آیینیِ بالنده در چنین آیینهایی نه فقط نسبت به حق و باطل بی تفاوت نیست، بلکه از یک حق و باطل در تاریخ مانده نیز سخن نمیگوید. نبرد حق و باطل در پدیدهی آهنگران آنقدرها اکنونی و جزئی است که در کارهای وی نمونه ملودی «جذب» و «اعزام» تفاوت میکند. موسیقی آیینی انقلاب مانند تفسیری که اسلام انقلاب از اسوههای مذهبی ارائه میدهد، در انضمامیترین سطح ممکن به امر اجتماعی و جاری قرار دارد. پس از جنگ که حاج صادق آهنگران به سمت موسیقی میرود و یا به تعبیری ملودی و شعر در پدیدهی آهنگران از هم تفکیک میشود، باز هم این پیوست به امرعینی حفظ میشود.
از این روی ما در مواجهه و مطالعه موسیقی آیینی و تغییرات آن به وضوح میتوانیم از گونهای موسیقی آیینی تحت عنوان «موسیقی آیینی انقلاب اسلامی» حرف بزنیم. این موسیقی را به طور مشخص میتوانیم در نوحههای خاصی دنبال کنیم که در دوران انقلاب اسلامی و پس از آن در دوران جنگ، در آیینهای مذهبی- اجتماعی خوانده میشدند؛ نمونه بارز این موسیقی آیینی، پدیدهی آهنگران است.
جامعهشناسی موسیقی آیینی
اکنون با مرور و تأملی گذرا که بر فلسفهی موسیقی آیینی و تاریخچهی موسیقی آیینی انقلاب اسلامی داشتیم، میتوانیم به ارزیابی روشنتری از وضعیت موسیقی آیینی امروز برسیم. موسیقی آیینی امروز ما به وضوح یک بازگشت ارتجاعی به دوران پیش از انقلاب را تجربه میکند. عقبگردی که در پردهای از تغییرات و بلکه جهشهای فرمی پوشانده میشود. ارتجاعی که در آن «محبت» بر «عدالت»، و «نوحهگری» بر «کنشگری» تفوق یافته است. موسیقی آیینی امروز ما هیچ تصویر روشنی از فاطمیه منعکس نمیکند. در تاریخماندگی و در سوگماندگی به آن اجازه نمیدهد سهمی در کنشگری اکنونی مخاطبانش ایفا کند. موسیقی حسینی و فاطمی امروز، در بهترین حالت، در مخاطبان خود تنها اشکهایی میآفریند که بر مصائب تاریخی ریخته میشوند. در حالی که تجربه موسیقایی ما تا همین چند دهه پیش، شامل موسیقیهای آیینیای میشد که فراتر از «اشکهای تاریخی»، ما را در انجام «کنش»های اجتماعی و تاریخسازی یاری میداد.
شاید کمتر دورهای در تاریخ شیعه وجود داشته باشد که ملودیهای خنایگران روزمره، به دستمایهای برای خلق آثار برخی ستایشگران اهلبیت(علیهالسلام) تبدیل شده باشد. این تجربهی تلخ از ابتذال موسیقی آیینی، بیش از آنکه آسیبی باشد مستقل، معلولی است وابسته و تابع وضعیت کلان موسیقی آیینی. اگر چه عقبگرد کنونی در موسیقی آیینی نیز خود میتواند نشانهای باشد از پیشروی «اسلام مراسم و مناسک میانتهی».