چرا مراسمهای روز دانشجو، به برنامههایی دربارهی ازدواج، «جنگهای شادی»، «استندآپ کمدی» و شوهایی بامحوریت سلبریتیها و شومنها[1] تقلیل یافته است؟ چرا مراسم «روز دانشجو»، در این ایام با چنین برنامههایی گرامی داشته میشود؟
این
پرسش اگر در تناظر با موارد مشابه مطرح شود، به پاسخ نزدیکتر خواهد بود. پرسشهایی
از این قبیل که چرا روحانیونی با انجام بازی بیلیارد، حضور در یک برنامه تلویزیونی
با لباسی به رنگ متفاوت و نامتعارف، سوار شدن بر خودروهای غیر متعارف، خواندن آواز بر فراز منبر و نیز دیگر اماکن و حتی تقلید صدا[2] و مانند آن، «متمایز» شده و
شناخته میشوند؟ چرا فراتر از جهان اجتماعی و واقعی، در بازسازی و مانور یک عملیات
اجتماعی نیز جنبش کارگری، دشمن فرضی در نظر گرفته میشود؟[3] چرا حرکتهای زیستمحیطی به
جای پرداختن به چالشهای ناشی از بازتاب نابرابری زیستجهان اجتماعی در محیطزیست
طبیعی، به اقدامات نمادین بسنده کردهاند؟[4] چراهای متعددی از این قبیل،
پرسشهای اصلی همهی کسانی است که به اصل و امکان و بسط کنشهای مردمی میاندیشند.