چکیده:
نظم مدنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با چالشهای متعددی مواجه بود؛ مسائلی که نظام سابق در پاسخدهی به آنها ناتوان بود و در نهایت متلاشی شد. ساختار برآمده از انقلاب اسلامی اما توانست خطمشیهایی کارآمد در برابر این مسائل اتخاذ کند و در نتیجه نظم مورد نظر خود را در جامعه جایگزین سازد. پرسش اصلی این مقاله پیرامون سیاستگذاریهایی است که به ویژه در سالهای اولیهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی انجام پذیرفت.
در پاسخ به این پرسش کوشش میشود با روشی توصیفی سیاستهای مذکور در دو سطح دنبال شود. در سطح اول بر روی تجربهی منحصر به فرد نهادهای انقلاب اسلامی به مثابه یکی از مهمترین و موثرترین سیاستگذاریهای سالهای اولیه تمرکز میشود. در سطح دوم این تحلیل دنبال میشود که چه آموزهها و زمینههایی در فرهنگ اسلامی پیدایش نهادهای انقلاب اسلامی را ممکن میسازد؟
یافتههای تحقیق نشان میدهد نهادهای انقلاب اسلامی در چارچوب امت و امامت و در فرایندی چهار مرحلهای به وجود میآیند. این مراحل شامل بازخوانی خطوط کلی فرهنگ اسلامی ناظر به مسئلهی عمومی (توسط امام)، ایجاد زمینه و مطالبه (در امت)، طراحی سازماندهی به وسیله جمعی از انسانهای انقلاب اسلامی (توسط امت)، و ایجاد و سیاستگذاری کلان نهاد انقلاب (توسط امام) میشود. نهادهای انقلاب اسلامی متناظر با مسائل عمومی جامعه به وجود میآیند به گونهای که هر سنخ مسئلهای بایک نهاد پاسخ داده میشود. برای شناخت بیشتر این نهادها را میتوان در یک سنخبندی کلان میتوان به اقسام نهادهای امضایی/ تأسیسی؛ نهادهای سراسری/ منطقهای، نهادهای اجتماعی/ حاکمیتی؛ نهادهای ایجادی/ واگذاری تقسیم بندی نمود. با این همه نهادهای انقلاب از هر سنخ و ناظر به هر مشکلی که باشند، در وهلهی اول یک پاسخ فرهنگی هستند. این فرهنگ اسلام ناب است که «امکان» پیدایش و بالندگی نهادهای انقلاب اسلامی را فراهم میآورد.
آموزههای بنیادینی در فرهنگی اسلامی مولفههای سیاستگذاری نهادهای انقلاب را شکل میدهد. سیاستگذاری بر مدار امت و امامت مبتنی بر آموزهی امامت و نظریه ی ولایت فقیه؛ سیاستگذاری مردممدا مبتنی بر محور مردم و نظریهی فطرت و سیاستگذاری فرهنگمدار مبتنی بر اصالت فرهنگ، زمینههای فرهنگی اتخاذ این خط مشی را فراهم میآورد.
در نشست علمی راهبردهای فرهنگ انقلاب اسلامی مطرح شد؛
تحول درونی انسانها اصلیترین تمایز انقلاب اسلامی ایران با دیگر انقلابها است
خبرگزاری رسا ـ دانشجوی دکتری دانش اجتماعی مسلمین دانشگاه باقرالعلوم(ع)، تمایز اصلی انقلاب اسلامی ایران با انقلابهای دیگر را تحول درونی انسانها خواند و گفت: امام خمینی(ره)، زمینه سازی انقلاب اسلامی و تحول اجتماعی را تغییر و تحول درونی انسانها میدانستند در حالی که انقلابهای دیگر به دنبال تحولات اجتماعی بودند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام مجتبی نامخواه، دانشجوی دکتری دانش اجتماعی مسلمین دانشگاه باقرالعلوم(ع)، عصر امروز در نشست علمی «راهبردهای فرهنگ انقلاب اسلامی» که با حضور اساتید و دانشجویان دانشگاه باقرالعلوم(ع) برگزار شد اظهار داشت: تمایز اصلی و بنیادین انقلاب اسلامی ایران با انقلابهای دیگر در تحول درونی انسانها بود.
دانشجوی دکتری دانش اجتماعی مسلمین دانشگاه باقرالعلوم(ع) افزود: امام خمینی(ره)، زمینه سازی انقلاب اسلامی و تحول اجتماعی را تغییر و تحول درونی انسانها میدانستند در حالی که انقلابهای دیگر به دنبال تحولات اجتماعی بودند اما به این عنصر اصلی انقلاب توجه نداشتند.
وی با اشاره به گفتمان سازی امامت و امت در انقلاب اسلامی ابراز داشت: نهادهای انقلاب اسلامی در چارچوب امامت و امت و در فرآیندی چهار مرحلهای به وجود آمدند که این مراحل شامل بازخوانی خطوط کلی فرهنگ اسلامی ناظر به مسائل عمومی از سوی امام، ایجاد زمینه و مطالبه در امت، طراحی سازماندهی به همت جمعی از انسانهای انقلاب اسلامی از سوی امت و ایجاد سیاستگذاری کلان نهاد انقلاب از سوی امام است.
حجت الاسلام نامخواه گفت: نهادهای انقلاب اسلامی متناظر با مسائل عمومی جامعه به وجود میآیند به گونهای که هر نوع مسألهای با یک نهاد پاسخ داده میشود که برای شناخت بیشتر این نهادها میتوان در یک سنخ بندی کلان آنها را به اقسام نهادهای امضایی، تأسیسی؛ نهادهای سراسری، منطقهای؛ نهادهای اجتماعی، حاکمیتی؛ نهادهای ایجادی، واگذاری تقسیم کرد.
وی افزود: با این همه نهادهای انقلاب از هر سنخ و ناظر به هر مشکلی که باشند در وهله نخست، یک پاسخ فرهنگی هستند و این فرهنگ اسلام ناب است که امکان پیدایش و بالندگی نهادهای انقلاب اسلامی را فراهم میآورد.
دانشجوی دکتری دانش اجتماعی مسلمین دانشگاه باقرالعلوم(ع) خاطرنشان کرد: اسلام ناب و انقلابی که امام خمینی(ره) آن را ترویج کرد چنان تحولی را در انسانها بوجود آورد که خروجیاش انسان مسلمان، معتقد و انقلابی بود که مستکبران توان مقابله با آن را نداشتند.
وی به شکل گیری نهادهای اجتماعی در اول انقلاب اشاره کرد و گفت: در دهه نخست انقلاب با نهادهای انقلابی همچون سپاه، بسیج، جهاد سازندگی و دیگر نهادها، مشکلات کشور حل و فصل شد و ما الگوی موفقی از سیاستگذاری در آن دهه داشتهایم.
حجت الاسلام نامخواه در ادامه تصریح کرد: نظم مدنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با چالشهای متعددی مواجه شد، مسائلی که نظام سابق در پاسخدهی به آنها ناتوان بود و در نهایت متلاشی شد.
وی تأکید کرد: تجربه منحصر به فرد نهادهای انقلاب اسلامی به مثابه یکی از مهمترین و مؤثرترین سیاستگذاریهای سالهای اولیه محسوب میشود از این رو آموزههای بنیادینی در فرهنگ اسلامی مؤلفههای سیاستگذاری نهادهای انقلاب را شکل میدهد.
حجت الاسلام نامخواه در پایان گفت: سیاستگذاری بر مدار امت و امامت، مبتنی بر آموزه امامت و نظریه ولایت فقیه؛ سیاستگذاری مردم مدار مبتنی بر محور مردم و نظریه فطرت و سیاستگذاری فرهنگ مدار مبتنی بر اصالت فرهنگ؛ زمینههای فرهنگی اتخاذ این خط مشی را فراهم میآورد./908/پ202/ی
چکیده
مقاله حاضر در صدد پاسخ به این پرسش است که اگر فهم و درکی که امام خمینی از انقلاب اسلامی ارائه میدهند را یک هنجار تلقی کنیم، چه نسبتی میان این هنجار و سیاستگذاری عمومی پس از انقلاب وجود دارد؟ در پاسخ، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و با رویکرد تفسیرگرایی، به صورتبندی تحلیل امام خمینی پرداخته و با بازخوانی برخی خطمشیهای عمومی برای حل مشکلات اجتماعی پس انقلاب اسلامی، روشن میشود که امام در تبیین پیروزی انقلاب اسلامی بر عنصر «اسلام انقلابی» و تأثیرش در خلق هویت جدید به نام «انسان انقلابی» تأکید دارند. از منظر ایشان، این دو عنصر که ماهیتی فرهنگی دارند، زمینهساز «انقلاب انسانی» و «انقلاب اسلامی» شده و در تداوم انقلاب اسلامی نیز اهمیت محوری دارند. بر این اساس خطمشیهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی نه در چارچوب دولت ـ ملت که در زمینه امت ـ امامت طرح میشوند.