امام خمینی و دوگانهی اسلام ناب و اسلام آمریکایی
جمعه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۴۸ ق.ظ
هنگامی میتوان به شناخت مبنای اسلامی تفکر امام دست یافت که
بپرسیم امام کدام اسلام را نفی و کدام اسلام را اثبات مینمایند. تأکید بر
اسلامی بودن حرکت امام خمینی و انقلاب اسلامی، بخشی از حقیقت است و اگر بخش
مهم دیگری از آن دیده نشود، ره به بیراهه میبرد.
یادداشت منتشر شده در پایگاه تحلیلی برهان (+)
یادداشت منتشر شده در پایگاه تحلیلی برهان (+)
امام خمینی و دوگانهی اسلام ناب و اسلام آمریکایی
سخنان محققانهی رهبر انقلاب پیرامون منظومهی فکری امام خمینی (ره) در
بیست و ششمین مراسم سالگرد ایشان حاوی هشداری قابل توجهی پیرامون تحریف
امام (ره) بود. مبحث «امامِ تاریخی یا امام تاریخساز» و طرح
طمع جریانها نسبت به سرمایهی اجتماعیای به نام امام خمینی از فرازهای
مهمی در این هشدار بود. ایشان در این سخنرانی از راهکاری ایجابی در برابر
این تحریف نیز سخن گفتند: فراخوان عمومی برای «بازخوانی اصول امام خمینی».
بهجز این هشدار و راهکار، باقی این سخنرانی اختصاص داشت به بازخوانی برخی
از مهمترین اصول فکری امام خمینی؛ به یک نمونه عینی از بازخوانی صحیح تفکر
امام خمینی (ره). سخنرانی رهبری در این بخش نیز حاوی دو فراز و
گفتار مهم بود. یکی گفتاری در روش بازخوانی اندیشه امام خمینی و دیگری
بازخوانی روشمند هفت اصل مهم فکری امام خمینی. نگارهی ذیل محورهای گفتار
اخیر رهبری پیرامون بازخوانی اندیشه امام خمینی را نشان میدهد.*نگاره شماره یک محورهای اصلی سخنرانی رهبری در تحلیل منظومهی فکری امام خمینی 14 خرداد 1394
یکی
از نکات مهم در روششناسی بازخوانی امام خمینی، فهم دوگانهوار از اندیشه
ایشان است. به این معنا که اثباتها و نفیهای اندیشهی امام خمینی (ره)
بازشناسی شود. اندیشهی امام خمینی (ره) از یکسو نفی دوگانهها
انگاشتههای بدعتواری است که میان پیشرفت و عدالت، دین و عقل، علم و دین،
اخلاق و سیاست، عدالت و معنویت، جمعگرایی و فردگرایی و مانند آن تصویر و
تصور شده است؛ و از سوی دیگر در لایهی معرفتشناختی خود مبتنی بر
دوگانهها و اثبات و نفیهای حقیقی و بنیادینی است که ریشه در مبنای
هستیشناختی اندیشه امام خمینی دارد. مکتب امام خمینی در بُعد هستیشناختی
خود حامل این آموزه است که توحید صرفاً اثبات خدا نیست. سخن گفتن از اثبات
خدا منهای نفی غیر او، گفتگو پیرامون یک توحید بیروح است و روح توحید نفی
عبدیت غیر خداست. از همین رو است که بهعنوان نمونه بازخوانی رهبر انقلاب
از اصول فکری امام خمینی نیز دو تمام سطوح حامل دو لایهی اثباتی و نفیای
بود. نگاره شماره دو بُعد نفی و اثباتی این اصول هفتگانه را مشخص کرده
است.
*نگاره شماره دو: بازخوانی دوگانهوار رهبر انقلاب از اصول فکری امام خمینی
فقدان
توجه به این نکته تصویری مبهم از اندیشهی امام خمینی به دست میدهد و
شاید بتوان گفت هیچ بعدی از اندیشه امام خمینی بدون توجه به این بصیرت
روششناختی قابل بازشناسی نباشد. فهم «اسلام» هم بهمثابه بنیادیترین
خاستگاه معرفتی مکتب امام خمینی نیز از این قاعده مستثناء نیست. تأکید بر
اسلام بهمثابه مبنای مکتب فکری امام خمینی و انقلاب اسلامی امری کلی و
ابهامزاست. بصیرت و فهم لازم از این بعد اندیشه امام تنها هنگامی به دست
میآید که اسلامِ مورد نظر امام خمینی بر اساس روش دوگانهی اثبات و نفی
شود. هنگامی میتوان به شناخت مبنای اسلامی تفکر امام دست یافت که بپرسیم
امام کدام اسلام را نفی و کدام اسلام را اثبات مینمایند. تأکید بر اسلامی
بودن حرکت امام خمینی و انقلاب اسلامی، بخشی از حقیقت است و اگر بخش مهم
دیگری از آن دیده نشود ره به بیراهه میبرد. امام به همان میزان که بر
اسلام ناب پای میفشرد برداشتهای غیرناب از اسلام را طرد و نفی مینمود؛
به تعبیری حرکت امام خمینی به همان میزان که اسلامی بود، ضد اسلامی هم بود.
امام خمینی و خط مستمر اسلام ناب- اسلام آمریکایی
حضرت
آیتالله خامنهای در سخنان خود یکی از مهمترین اصول اندیشه امام خمینی
را «اثباتِ اسلام ناب محمدی و نفی اسلام آمریکایی» برشمردند. همانطور که
در این سخنرانی منظور در تشریح اصول منظومه فکری امام خمینی بیان شده است،
منظور «شاکلهی اصلی تفکّر امام بزرگوار» و مواردی است که «در طول سالهای
متمادی، چه قبل از تشکیل حکومت اسلامی، چه در دوران تشکیل حکومت اسلامی، چه
در دوران جنگ تحمیلی هشتساله، چه قبل از آن و چه بعد از آن، این اصول را
امام در بیانات خود تکرار کرده است» و نه «تصمیمهای مقطعی و مربوط به زمان
یا مکان».
با
مراجعه به اندیشههای امام خمینی درمییابیم درگیری اسلام ناب و اسلام
آمریکایی یکی از بنیادهای مستمر مکتب فکری امام خمینی است. از اولین
سخنرانیهای ولایتفقیه تا طول نهضت مضمون آن وجود دارد و در دوران آخر
حیات امام جمعبندی و در حوزههای مختلف تئوریزه میشود.[1]
بازخوانی امام خمینی در چارچوب اسلام ناب- اسلام آمریکایی
اولین
مطلبی که در بازخوانی رهبر انقلاب از مکتب امام خمینی مطرح شد «اثباتِ
اسلام ناب محمدی و نفی اسلام آمریکایی» بود. این اولین باری نبود که حضرت
آیتالله خامنهای در تشریح خط امام به این مقوله اشاره میکنند. یک بررسی
اولیه نشان میدهد رهبر انقلاب بهصورت مکرر و مستمر این بعد از اندیشهی
امام خمینی را برجسته میکنند.
امام خمینی بر این باور بودند که ماهیت انقلاب اسلامی در جایگزینی این دو اسلام رقم میخورد:
«شما
باید نشان دهید که چگونه مردم، علیه ظلم و بیداد، تحجر و واپسگرایی قیام
کردند و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی، اسلام
سرمایهداری، اسلام التقاط و در یک کلمه اسلام آمریکایی کردند.»[2]
*نگاره شماره سه: «انقلاب اسلامی» از دیدگاه امام خمینی «جایگزین» ساختن دو اسلام است.
رهبر
انقلاب هم در اولین سالگرد امام خمینی که رهبر انقلاب در پیامی مشروح
معارف انقلاب اسلامی و بینات اندیشه امام خمینی را صورتبندی میکنند؛
ایشان در این پیام اشارههای روشنی به مقوله اسلام ناب اسلام آمریکایی
دارند. آیتالله خامنهای بر نگرشی به مدرسه و مکتب فکری امام خمینی و
انقلاب اسلامی تأکید دارند که ماهیت تفکر انقلاب را در چارچوب اسلام ناب
اسلام آمریکایی میداند: «در مدرسهی انقلاب که امام ما بنیان گذارد، بساط
اسلام سفیانی و مروانی، اسلام مراسم و مناسک میانتهی، اسلام در خدمت زر و
زور و خلاصه اسلام آلت دست قدرتها و آفت جان ملتها برچیده شده و اسلام
قرآنی و محمدی (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، اسلام عقیده و جهاد، اسلام
خصم ظالم و عون مظلوم، اسلام ستیزنده با فرعونها و قارونها و خلاصه،
اسلام کوبندهی جباران و برپاکنندهی حکومت مستضعفان، سر برکشیده است.»[3]
*نگاه
شماره چهار: از منظر حضرت آیتالله خامنهای مدرسه و مکتب فکری انقلاب
اسلامی که امام خمینی بنیان گذاشته است صحنه برچیده شدن برداشتهایی از
اسلام و سربرکشیده برداشتهایی دیگر از اسلام است.
ایشان
در تشریح دیدگاه امام خمینی بر مفهوم «جایگزینی» دو اسلام در روند انقلاب
اسلامی تأکید دارند؛ نکتهای که آشکارا وجهی انتقادی نسبت به اسلام رایج
پیش از انقلاب دارد:
«در
انقلاب اسلامی، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد
و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جایگزین
اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستی یا
رهبانیت؛ اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجر و غفلت؛ اسلام دیانت و
سیاست، جایگزین اسلام بیبندوباری و بیتفاوتی؛ اسلام قیام و عمل، جایگزین
اسلام بیحالی و افسردگی؛ اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتی و
بیخاصیت؛ اسلام نجاتبخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچهی دست قدرتها؛ و
خلاصه اسلام ناب محمّدی (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، جایگزین اسلام
آمریکایی گردید.»[4]
*نگاره
شماره پنج: امام خمینی انقلاب اسلامی را «جایگزین» ساختن دو اسلام
میدانستند. حضرت آیتالله خامنهای ابعاد دهگانهی این جایگزینی را شرح
میدهند.
سال
1389، بیست سال بعد از این پیام نیز رهبر انقلاب در بازخوانی اندیشه امام
خمینی از «اولین و اصلیترین نقطه در مبانی امام و نظرات امام» میفرمایند:
«اولین
و اصلیترین نقطه در مبانی امام و نظرات امام، مسئلهی اسلام ناب محمدی
است؛ یعنی اسلام ظلمستیز، اسلام عدالتخواه، اسلام مجاهد، اسلام طرفدار
محرومان، اسلام مدافع حقوق پابرهنگان و رنجدیدگان و مستضعفان. در مقابل
این اسلام، امام اصطلاح «اسلام آمریکائی» را در فرهنگ سیاسی ما وارد کرد.
اسلام آمریکائی یعنی اسلام تشریفاتی، اسلام بیتفاوت در مقابل ظلم، در
مقابل زیادهخواهی، اسلام بیتفاوت در مقابل دستاندازی به حقوق مظلومان،
اسلام کمک به زورگویان، اسلام کمک به اقویا، اسلامی که با همهی اینها
میسازد. این اسلام را امام نامگذاری کرد: اسلام آمریکائی. فکر اسلام ناب،
فکر همیشگی امام بزرگوار ما بود؛ مخصوص دوران جمهوری اسلامی نبود.»[5]
سال
گذشته در رهبر انقلاب در پیامشان به حجاج زاویههای قابل توجهی از نیاز
امت اسلامی به این مفهوم را تشریح کردند. در این پیام ایشان سه موضوع را در
زمرهی «مهمترین و اولویتدارترین موضوعات مرتبط با امت اسلامی» برشمردند: یکی «مسئلهی اتحاد مسلمانان و گشودن گرههای فاصلهافکن میان بخشهای امت اسلامی است» دیگری مسئلهی فلسطین و «سومین موضوع مهم و دارای اولویت، نگاه هوشمندانهای
است که فعالان دلسوز جهان اسلام باید به تفاوت میان اسلام ناب محمد و
اسلام آمریکایی داشته باشند و از خلط و اشتباه میان این دو، خود و دیگران
را بر حذر بدارند.»[6]
مفهومسازی اسلام ناب اسلام آمریکایی
بررسی
اندیشهی امام خمینی حاکی از مفهومسازیهای متعددی است که ایشان از دو
مقولهی اسلام ناب اسلام آمریکایی داشتهاند. پس از ایشان رهبر انقلاب هم
با تداوم این ادبیات شاخصهای متعددی برای بازشناسی این دو اسلام بیان
کردهاند. نگارههای شماره چهار پنج مفهومسازیهای امام خمینی پیرامون
اسلام ناب اسلام آمریکایی را نشان میدهد و نگاره شش و هفت بیانگر تداوم و
بسط این ادبیات را در اندیشه رهبری است.
*نگاره شماره ششم: مفهومسازی امام خمینی پیرامون اسلام ناب
*نگاره شماره هفت: مفهومسازی امام خمینی پیرامون اسلام آمریکایی
*نگاره شماره هشت: مفهومسازی حضرت آیتالله خامنهای پیرامون اسلام ناب
*نگاره شماره نه: مفهومسازی حضرت آیتالله خامنهای پیرامون اسلام آمریکایی
مسئلهی
دیگر اینکه با همهی این گستردگی مفهومی، اسلام آمریکایی شامل دو بعد کلان
اسلام سکولار و اسلام متحجر میشود. اسلام آمریکایی صرفاً اسلام غربزده
یا اسلامی که مورد تبلیغ یا حمایت مستقیم ایالات متحدهی آمریکا باشد؛
نیست. از منظر امام خمینی تجدد و تحجر بهمثابه دو مانع در فهم اسلام ناب
عمل میکنند. قرائتی از اسلام که متأثر از این دو زمینهی اجتماعی ارائه
میشود، اسلام تجدد و اسلام تحجر خواهد بود. اسلام آمریکایی عنوان عامی
برای هر اسلام برخاسته از هر دو این زمینههاست.
رهبر
انقلاب اسلامی در تشریح این بُعد نظریه معتقدند «اسلام آمریکائی فقط آن
نیست که آمریکاپسند باشد» بلکه اسلام آمریکایی هر چیزی است که «خارج از این
اسلام ناب است.»[8] از همین روست که از دیدگاه ایشان اسلام آمریکایی دو نوع عمده دارد: «نوع لائیک و غربگرا» و «نوع متحجر و خشن».[9][7]
بر اساس این نظریهی هم «اسلام متحجّرِ آمیخته با خرافات» و هم «اسلامِ
تطبیقدادهشدهی با اصول آمریکایی و مورد نظر غربیها» مورد نقد هستند که
«هر دو اینها اسلام آمریکایی است».
در
سخنرانی اخیر نیز بر این نکته تأکید کرده و فرمودند: «اسلام آمریکایی در
زمان ما و در زمان امام و در همهی زمانها - تا آنجایی که ما میشناسیم،
ممکن است در آینده هم همینجور باشد - دو شاخه بیشتر ندارد: یکی اسلام
سکولار، یکی اسلام متحجّر؛ لذا امام، آنکسانی را که تفکّر سکولاری داشتند -
یعنی دین را، جامعه را، رفتار اجتماعی انسانها را، جدای از اسلام
میخواستند - همواره در ردیف کسانی گذاشت که نگاه متحجرانهی به دین
داشتند؛ یعنی نگاه عقبافتادهی غیرقابل فهم برای انسانهای نواندیش و
متعصبانهی برروی مبانی غلط، تحجّر؛»
مسئلهی
دیگر تعریفی بود که رهبر انقلاب از خاستگاه اسلام ناب داشتند. تعریفی که
خاستگاه اجتماعی و روش استنباط اسلام ناب را تبیین میکند:
«اسلام
ناب از نظر امام بزرگوار، آن اسلام متّکی به کتاب و سنّت است که با فکر
روشن، با آشنایی با زمان و مکان، با شیوه و مِتُد علمیِ جاافتاده و
تکمیلشدهی در حوزههای علمیّه، استنباط میشود و به دست میآید. اینجور
نیست که روش استنباط مورد توجّه نباشد و هرکسی بتواند قرآن را باز کند و
اصول حرکت اجتماعی را استنباط بکند؛ نه، این یک مِتُد دارد، این یک روش
دارد؛ این روش علمی است، کارشده است، کسانی هستند که میتوانند این روش را
دنبال کنند. اسلام ناب از نظر امام بزرگوار این است. البتّه هرکسی هم که آن
مِتُد را بلد است، آن روش را بلد است، قادر نیست؛ باید فکر روشن داشته
باشد، باید آشنا با زمان و مکان باشد، باید نیازهای بالفعل جوامع بشری و
جوامع اسلامی را بشناسد، باید دشمن را بشناسد، نحوهی دشمنیهای او را
بداند، آنوقت میتواند اسلام ناب را مشخص کند و بشناسد و بشناساند»[10]
پینوشتها
[1]. نظریه اسلام ناب-اسلام آمریکایی، از امام خمینی تا رهبر انقلاب
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=28500
[2] صحیفه امام، ج 21، ص: 240
[3]. پیام به مناسبت اولین سالگرد امام خمینی 10/3/1369
[4]. همان
[5]. بیانات 14 خرداد 1389
[6]. پیام به حجاج بیتاللهالحرام 8/7/1393
[7] بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 1388/07/02
[8] بیانات در دیدار کارگزاران نظام 1382/02/29
[9]. خطبههای نماز جمعه تهران 1390/11/14
[10]. بیانات 14 خرداد 1394