طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چهل شاهد» ثبت شده است

بایگانی نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی

چند روز مانده به ماه مبارک، به فکر سحرهای این ماه افتادم و این امید و آرزو که از سحرهایش چیزی هم ما خوشه‌چین کنیم. فکر «سحر» اما مرا برد به آن غزل که این بود مطلعش: «ما درس سحر در ره میخانه نهادیم».
بعد به این فکر افتادم که این غزل، گزارش حالِ  که می‌تواند باشد؟ و در جواب از لابلای بیت‌های لسان‌الغیب، صدای استاد ناظری و سه‌تار استاد ذوالفنون، ذهنم سُر خورد به سمت یک و عجیب بود که فقط یک نفر: محمد علی یوسف چلتوکی.

ایام سالگرد شهادتت نبود اما تصویرت و آن تنها تصویری که چندسال قبل از تو دیده بودم، یک دم از جلو چشمانم کنار نمی‌رفت.
آن قدر بود که دیشب رفتم خانه پدری؛ سراغ بایگانیِ عکس‌های جبهه‌یِ بابا و خواستم برایم از خاطراتت بگوید و گفت. از لحظه‌ای گفت که آمده بود دنبالت. دنبال تو و سه نفر دیگر از بچه‌هایِ چهل شاهد. در یک تویوتا لندکروز، وسط جزیره مجنون بودید که یک راکت کاتیوشا میهمان‌تان شده بود و برده بودتان به میهمانی.

۰ نظر ۲۷ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۲۷
مجتبی نامخواه
این یادداشت را سال 1392 (اینجا) و به مناسبتی نوشتم که توضیحات آن در پانوشت متن آمده است. به مناسبت پست بعد، به یاد چهل‌شاهد افتادم. مراجعه کردم و دیدم در انتقال از وبلاگ سابق به این‌جا، نرم‌افزار مهاجرت این متن را نیافته و منتقل نکرده است. به همین خاطر مجدد بازنشرش می‌کنم.

 

به مناسبت تقدیر از چهل شاهد و خانم شاه حسینی در جشنواره عمار؛ استان خوزستان[1]

با به احترام پانزده شهید گروه و به عنوان در آمدی بر شناخت «چهل شاهد»[2]

چهل شاهد؛گروه بسیجیان دوربین به دست برای ثبت جنگ[3]

اول:

 - تو باید از این گروه چهل شاهد باشی

- شنیدم هر کدوم از شما که شهید می شید زود یکی دیگه جاتون می فرستن

- پلاک بتون دادن؟

- خیلی باید مواظب باشید بعد ایی(این) حمله ها، بد جوری پاتک می زن

  - همین بعد از ظهری یک فیلم بردار رو زدن، در جا شهید شد.

دوم:

این جملات بخشی از دیالوگ بشار(فرمانده) در  فیلم متفاوت شب بخیر فرمانده  (به نویسندگی و کارگردانی انسیه شاه حسینی، محصول 1384) است

۰ نظر ۲۷ فروردين ۰۰ ، ۱۴:۳۷
مجتبی نامخواه