آیت الله خامنهای و دعوت به الهیات ضداستکباری*
در حال حاضر انقلاب
اسلامی در شرایطی قرار گرفته که تلاش آیتالله خامنهای برای «استدلال پیرامون استکبارستیزی بر مبنای
قرآن»، «نقد تفسیرسازشکارانه از سنت»
و «بازخوانی تجربهی تاریخی مواجهه با استکبار»
اوج گرفته است. توجهات اخیر رهبری به قرآن و سنت به مثابه خاستگاه اندیشهی ضد
استکباری به طور ضمنی حامل یک تذکر و دعوت است: در دورانی که در سایهی سهلاندیشها،
تئوریسازان علیه استقلالحیاتی مجدد یافتهاند، لازم است متون اصیل دینی خاستگاه و راهنمای نظریهپردازیهای
ضد استکباری و استقلالطلبانه باشد. کرسیهای فقه و اخلاق و فلسفه و عرفان، طلایهداران
تفسیر و ترویج کتاب و سنت «نمیتوانند» نسبت به این مطالبه بیتفاوت و لابشرط باشند.
* بررشی از یک بررسی در دست انجام.
آیتالله خامنهای از جمله متفکرین همراه انقلاب اسلامی است که طی نیم قرن گذشته، برای شکل دهی به کنش انسان انقلابی به بازخوانی ظرفیت تفکر اجتماعی در سنت اسلامی پرداخته است.
تحلیلگرانی چند اشاره کردهاند که ایدههای اجتماعی موجود در متون اسلامی سبب شکل گیری دانش اجتماعی در میان مسلمین شده است. حسب این تحلیل می توان گفت بازخوانی این متون نیز می توانسته به بازتولید دانش اجتماعی نوینی بیانجامد. این همان مسیری است که آیتالله خامنهای طی چند دههی گذشته و به طور مشخص در آثاری همچون «طرح کلی اندیشهاسلامی در قرآن»[1] و تحلیلهاشان از سیرهی معصومین داشتهاند.[2] ایشان میکوشند در خلال بازخوانی ابعاد اجتماعی سنت اسلامی، آگاهی لازم برای شکل دهی به کنش اجتماعی را فراهم آورند.
بر خلاف «واکنش» اجتماعی که لزوما بستر نظری نداشته و بلکه اساسا معلول خلأ نظری و دست کم فقدان حکمت عملی است؛ هیچ کنشی بدون به همراه داشتن دانشی اجتماعی امکان تحقق نمییابد. وجوه اجتماعی تفکر اسلام که در متون اصلی آن منعکس شده منبع مهمی برای این دانش اجتماعی است. «انسان انقلابی» به محض تولد در یک تکون تاریخی- اجتماعی و تکوین الاهی- غیبی، به سوی کنش اجتماعی میل میکند اما برای کنش اجتماعی نیازمند دانش اجتماعی است و آیتالله خامنهای میکوشند این دانش را از بازخوانی تفکر اجتماعی اسلام به دست بدهند.
بررسی ابعاد استکبارستیزی در اندیشهی آیتالله خامنهای مجال وسیعتری میطلبد اما در حال حاضر انقلاب اسلامی در شرایطی قرار گرفته که تلاش ایشان برای استدلال بر استکبارستیزی بر مبنای قرآن[3] و نقد تفسیرسازشکارانه از سنت[4] در کنار بازخوانی تجربهی تاریخی مواجهه با استکبار[5] اوج گرفته است. توجهات اخیر رهبری به قرآن و سنت به مثابه خاستگاه اندیشهی ضد استکباری به طور ضمنی حامل یک تذکر و دعوت است. در دورانی که در سایهی سهلاندیشها، تئوریسازان علیه استقلال[6] حیاتی مجدد یافتهاند، لازم است متون اصیل دینی خاستگاه و راهنمای نظریهپردازیهای ضد استکباری و استقلالطلبانه باشد. کرسیهای فقه و اخلاق و فلسفه و عرفان، طلایهداران تفسیر و ترویج کتاب و سنت «نمیتوانند» نسبت به این مطالبه بیتفاوت و لابشرط باشند. این ناتوانی ریشه در استحاله این امر در شرایط کنونی دارد. مسیر علمای متعهد شیعه از میرزای شیرازی تا سید یزدی و تا امامان خمینی و خامنهای گواهی بر این مطلب است که در دوران بسط ید سهلاندیشها و مخاطرهی امامت بر استقلال، سکوت تئوریک اهالی الهیات اسلامی در تمام شاخهها، بی خیالی[7] و بیرون افتادن از دایرهی مفهومی امت است.
[1] «طرح کلی اندیشهی اسلامی در قرآن» یکی از مهمترین پروژه های فکری آیتالله خامنهای است که ایشان میکوشند طی آن «معارف و دستگاه فکری اسلامی را از تجرد و ذهنیت محض» خارج کرده و به صورت «پیوسته» و «اجزای یک واحد» در و ارتباط با «تکالیف عملی و به ویژه زندگی اجتماعی» باشد.(نوشتهی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در مقدمهی کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن). اگر چه آغاز این پروژه را میتوان اولین متون و سخنرانیهای ایشان در سال 1353 قرار داد اما تداوم آن را در تمام آثار و سخنان مرتبط ایشان در سالهای اخیر می توان ردیابی نمود. از جمله سرفصل های این طرح میتوان به استدلالهای قرآنی ایشان پیرامون استکبارستیزی اشاره نمود. متن کامل این سخنرانیهای سال 1352، اخیراً و در سال 1392 در کتابی تحت عنوان «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» منتشر شده است.
[2]. مجموعه تفسیرهای ایشان از سنت معصومین(علیهمالاسلام) که طی نطق و نوشتههای متعددی در 50 سال اخیر منتشر شده است؛ در کتابی با عنوان «انسان 250 ساله» منتشر شده است.
[3]. بیانات حضرت آیتالله خامنهای مورخ 20/4/1394 در دیدار با دانشجویان. ایشان در این دیدار این استلال را مطرح و تا حدودی بسط میدهند که «اگر مبارزهی با استکبار نباشد، ما اصلاً تابع قرآن نیستیم.»
[4]. بیانات حضرت آیتالله خامنهای مورخ 15/7/1394. این بیانات حاوی شدیدالحنترین نقدها به برداشتهای سازشکارانه از سیرهی امام علی علیه السلام و امام حسین علیهالسلام بود. ایشان این تفسیرها را «عامیانه»، «سهلاندیشانه»، «فاقد درک حقیقت وضعیت کنونی» خوانده و ناشی از «عدم وصول به عمق مسئله» دانستند.
[5] . رهبر انقلاب در سخنرانی مورخ 12/8/1394 می فرمایند: « مبارزهی با استکبار در انقلاب اسلامی و در میان ملّت ما یک حرکت معقول و منطقی و دارای پشتوانهی علمی، و یک حرکت خردمندانه است، برخلاف آنچه بعضی میخواهند وانمود بکنند که این یک حرکت شعاری است، احساساتی است، متّکی به منطق و عقلانیّت نیست، بعکس، حرکت ملّت ایران یک حرکت متّکی به عقلانیّت است. از دین و آیهی قرآن و آنچه الهام دینی است فعلاً صرفنظر میکنیم؛ اَشِدّآءُ عَلَی الکُفّار» و «رُحَمآءُ بَینَهُم» و «قاتِلوا اَئِمَّةَ الکُفر» را فعلاً کنار میگذاریم، چون کسانی به این چیزها معتقد هم نیستند یا باور هم ندارند؛ به تجربهی ملّت ایران تکیه میکنیم.»
[6] . رهبر انقلاب در سخنرانی مورخ 14/3/1394، با اظهار تأسف از «خطایِ خطرناکِ تئوریسازی علیه استقلال» سخن می گویند: «متأسفانه برخی برای نفی استقلال تئوریسازی میکنند و از استقلال به عنوان «انزوا» یا یک مسئله کم ارزش یاد میکنند، که این خطایی بسیار مهم و خطرناک است.»
[7] . ن. ک به تیپسازی رهبر انقلاب اسلامی از مواضع مرتبط با مسئلهی مذاکره تحت عنوان «سهلاندیشان» و «بیخیالان جامعه» در سخنرانی مورخ 15/7/1394.