درآمدی بر نظریه رهبر انقلاب در بازخوانی سیره اهل بیت(علیه السلام)(1)*
صورتبندی سیره اهل بیت(علیهم السلام) در چارچوب دوگانهی نهضت و نظام
با تأکید بر دیدگاه حضرت آیت الله خامنهای/ جلسه اول و دوم
*این متن چکیده مباحث ارائه شده طی سه جلسه حلقه مطالعه سیره معصومین((علیهالسلام)) با محوریت کتاب «انسان 250 ساله» است که در چارچوب ترم مقدماتی برنامهی مطالعاتی- آموزشی مدرسه انقلاب اسلامی در برخی از مدارس علمیه شهر مقدس قم ارائه شده است.
مقدمه
حضرت آیتالله خامنهای در زمینهی چگونگی تحلیل سیرهی اهل بیت(علیهم السلام) نظریهی منسجم و قابل بررسیای را پیش میکشند. این دیدگاه نقطهی عزیمت تحلیلهایی متعددی بوده که ایشان طی پنجاه سال اخیر از سیره امامان و اهل بیت(علیهمالسلام) داشتهاند. «انسان 250 ساله» عنوان کتابی است که بخشی از گفتارها و یادداشتهای ایشان در تحلیل سیره را گردآورده است. مطالعهی این کتاب نشان میدهد این تحلیلها علیرغم پراکندگیهای که در زمان و چگونگی ارائهشان وجود دارد، از یک چینش منظومهوار و پیوسته برخوردارند که بر اساس نظریهای نظاممند تحلیل و تدوین شده است. موضوع جلسات ما بررسی این نظریه و گفتگو پیرامون آن است. برای این کار ابتدا تلاش میکنیم بر اساس منطق این نظریه و همچنین متن کتاب «انسان 250 ساله» یک مرور کلان اما روشمند بر تاریخ اهلبیت(علیهم السلام) داشته باشیم. در این مرحله تلاش ما معطوف خواهد بود به اینکه سیر سیره اهلبیت(علیهم السلام) را بر اساس نظریهی آیتالله خامنهای صورتبندی کنیم.(جلسه اول و دوم) سپس تلاش خواهیم کرد اندکی پیرامون روششناسی این نظریه تأمل و تدقیق داشته باشیم.(جلسه سوم)
صورتبندی سیره اهلبیت(علیه السلام) در دوگانهی نهضت و نظام
دیدگاهی که آیتالله خامنهای در تحلیل سیره اهلبیت پیش میکشند یک انگاره کلیدی و استدلالی مبنایی دارد. استدلالی که ایشان در چندین گفتار و نوشتار از منظر تحلیلی- عقلی و کلامی؛ تاریخی و همچنین بر اساس بررسی اخبار و روایتهای وارده آن را به نحو مبسوطی تشریح کردهاند.
این استدلال به طور خلاصه بر «عنصر مبارزهی سیاسی حاد» تمرکز دارد. در این جا این پرسش کلیدی مطرح میشود «مبارزهی حاد سیاسی که ما به ائمه(علیهمالسلام) نسبت میدهیم یعنی چه؟» پاسخ رهبری در تشریح این مفهوم بر تمایز آن با دو مفهوم «مبارزهی علمی» و «مبارزه ی مسلحانه» نهفته است: «منظور این است که مبارزات ائمه معصومین(علیهمالسلام) فقط مبارزهی علمی و اعتقادی و کلامی نبود؛ از قبیل مبارزات کلامی که در طول همین مدت شما در تاریخ اسلام مشاهده میکنید؛ مثل معتزله و اشاعره و دیگران.» از سوی دیگر سنخ مبارزهی ائمه(علیهمالسلام) «یک مبارزهی مسلحانه هم نبود». «مبارزهی عبارت است از مبارزهای با یک هدف سیاسی. آن هدف سیاسی چیست؟ عبارت است از تشکیل حکومت اسلامی و به تعبیر ما حکومت علوی.»
دو نکتهی مهم اما این استدلال را تکمیل میکند: یکی اینکه تأکید بر عنصر مبارزهی حاد سیاسی نباید این گمان را تقویت کند که موضوع بررسی، سیرهی سیاسی به عنوان یک «بخش» از سیرهی ائمه(علیهمالسلام) است. مبارزهی سیاسی در واقع منظری است که به کلیت سیرهی ائمه(علیهمالسلام) گشوده میشود و کلیت این سیره را بررسی میکند. همچنان که به مثابه هدف عالی، منطق فعالیتهای علمی ائمه(علیهمالسلام) را نیز تشریح میکند: «مقصود ائمه از این نشستنها و حلقات درس و بیان حدیث و نقل معارف و بیان احکام فقط این نبود که یک مکتب کلامی و یا فقهی را که به آنها وابسته بود ثابت کنند. چیزی بیش از این بود.» به بیان دیگر کلیت سیره ائمه(علیهمالسلام) در حوزهی حیات اجتماعیشان از منظر عطف به این امر مهم مورد مطالعه قرار میگیرد. تکملهی مهم دیگر این است که این منظر علاوه بر شمول اجتماعی، شمول تاریخی نیز دارد. به این معنا که به مثابه یک «خط ممتد زندگی ائمه هدی(علیهم السلام)» و در تمام ادوار حیات این «انسان 250 ساله» قابل مشاهده و پیگیری است.
وفق این استدلال میتوان زندگی اهلبیت(علیهمالسلام) به دو وضعیت کلی و کلان تقسیم نمود. دورانی که این بزرگواران در موضع حاکمیت قرار داشتهاند و دورانی که در موضع تلاش برای برپایی حکومت اسلامی بودهاند. برای بررسی بیشتر میتوان این دو وضعیت را در چارچوب دوگانهی نهضت و نظام دنبال کرد.
ادوار نهضت و نظام
طبق این استدلال از نظریهی حضرت آیتالله خامنهای در تحلیل سیره، میتوان دوران حیات طیبه ائمه هدی(علیهم السلام) را به دورازه دوره تقسیمبندی نمود. این دورهها را قرار داشتن در موضع نهضت یا نظام، همچنین موضع و شرایط متفاوت نهضت اهل بیت(علیه السلام) نسبت به نظامهای حاکم از هم متمایز میکند.
اولین دوره از حیات معصومین(علیهمالسلام) دورهی آغاز نهضت بعثت و «آغاز بیداری» است. این دوره خود شامل دو دورهی دعوت مخفیانه (سه سال) و دعوت عمومی(دهسال) میشود. دوره دوم اما با هجرت و «شالودهریزی نظام اسلامی»(ص 30) آغاز میشود.
سومین دوره دورهی نهضت در نظام است. پس از رحلت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله و سلم) شرایطی به وجود میآید که نه فقط از لحاظ سیاسی، بلکه از جهات اجتماعی، اقتصادی وفکری- فرهنگی جامعه در حال یک انقلاب معکوس و ارتجاعی است. به تعبیر قرآن یک «انقلاب علی اعقاب» و به تعبیری برخی روایات یک «تعرب بعد از هجرت». در این دوره مسیر مورد نظر پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) در ارتباط با آیندهی نظام اسلامی تداوم پیدا نمیکند. در این شرایط است که خط اسلام اصیل توسط اهل بیت(علیهم السلام) در چارچوب یک نهضت اجتماعی پیریزی و دنبال میشود. در این مرحله ابتدا یک نهضت مقاومت دربرابر حرکت ارتجاعی و دامنهدار بازگشت به ارزشهای نظام جاهلی و اشرافی پیشین با محوریت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) شکل می گیرد. طبعا این نهضت در آغاز انتقادات تند و جدیای به نظام سیاسی حاکم دارد؛ معطوف به کسب حاکمیت هم هست اما در عین حال و به علل مشروحی که همهمان میدانیم، در پی براندازی اساس نظام حاکم نیست و نوعی نهضت در درون نظام حاکم و نه بر کلیت آن به حساب میآید. این دوره شامل دو بخش هفتاد یا نود روزهی میشود که در آن جنبش مقاومت فاطمی مطرح دارد و پس از سرکوبی خشن و شکنجهآمیز این جنبش (به تعبیر زیارتنامهی حضرت فاطمه سلامالله علیها)، دو و نیم دهه نهضت سکوتآمیز به وسیلهی امام علی(علیه السلام) دنبال میشود. بررسی «سخنرانی و موضعگیری»، «ابعاد سیاسی و اجتماعی و جهادی» و «صبر انقلابی» حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، خطوط کلی این جنبش را روشن میکند. همچنین موضع امام علی(علیه السلام) در دوران 25 سالهی دوری از موضع حاکمیت در این چارچوب قابل فهم است. مطالعهی تطبیقی مواضع حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در سخنرانی معروفشان و دیدگاههای امام علی(علیه السلام) درباره ی این دوران - که در کتاب شریف نهجالبلاغه منعکس است- به خوبی هماهنگی دو مرحلهی دورهی سوم را نشان میدهد.
دوره چهارم اما دورهی برپایی مجدد نظام اصیل اسلامی است. امام علی(علیه السلام) حکومت را در دست میگیرند اما به تعبیری معنای حکومت را عوض میکنند. برای امام علی(علیه السلام) همچون پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) نظام و حاکمیت موضوعیت نداشته و صرفا بلکه طریقی است برای نهضت بسط توحید و عدالت در عالم. حکومت در دست امام علی(علیه السلام) همچون حزب و تشکیلاتی است برای گسترش نهضت توحید و عدالت. این دوره تا زمان امام حسن(علیه السلام) و قرار داد صلح با معاویه ادامه دارد.
دوره پنجم دورانی است که امکان ادامهی مشی اصیل اسلامی در چارچوب نظام حکومتی ممکن نیست. کار مهم امام حسن(علیه السلام) در این دورهی زمینهسازی اجتماعی برای تفکیک میان اسلام اصیل و اسلام ابوسفیانی ای است که نظام حاکم مروج آن است. در این دوره امام حسن(علیه السلام) خطوط بنیادین اسلام اصیل را در چارچوب یک نهضت اجتماعی پی میگیرند. همین شرایط در ده سال اول امامت امام حسین(علیه السلام) ادامه دارد. هدف این دوره تفکیک میان اسلام اصیلی است که در نهضت ائمه(علیهم السلام) دنبال میشود با قرائت نظام بنیامیه از اسلام. این تفکیک به معنای تقابل نیست بلکه زمینهساز تقابل است.
دو دهه زمینهسازی شرایط نهضت اصیل اسلامی را کاملا متفاوت کرده است. جانشینی پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) و حاکمیت در نظام اسلامی هم به یزید رسیده است! این شرایط بهترین فرصت برای تقابل نهضت با نظام حاکم است. شرایط با دوران جنگ منتهی به صلح امام حسن(علیه السلام) کاملا متمایز شده؛ خطوط کلی و تضادهی دو اسلامی که در نهضت ائمه(علیهم السلام) و نظام بنیامیه ترویج میشود آشکار و دیگر کمتر کسی هست که شورش نهضت ائمه(علیهم السلام) بر نظام حاکم را دعوای قدرت بداند. این تمایزها دورهی ششم را رقم میزند: دورهی قیام تمام عیار نهضت اسلام اصیل بر نظام به ظاهر اسلام حاکم؛ تمایز دو اسلام با خون امضا میشود.
دوره هفتم از عصر عاشورا آغاز میشود. امضای خونین تفاوت اسلام نهضت با نظام و اسلامی که ترویج میکند در اعماق جانهای انسانی و جوامع انسانی نفوذ خواهد کرد. اما این سرکوب نهضت از سوی نظام حاکم آنقدرها خونین است که چندان کسی را از باورمندان باقی نگذاشته است. دورهی نهضت از نو آغاز میشود و امام سجاد(علیه السلام) بار دیگر آموزهها و معارف و مواضع اسلامی را در زمینهی توحید، اجتماع، اقتصاد، سیاست، انسان، اخلاق و تربیت، مابعدالطبیعه و غیره در صحیفه سجادیه بیان میکنند.
در دوره هشتم روند فوق ادامه مییابد با این تفاوت که زمینه برای گسترش عمقی بنیانهای نظری نهضت فراهم شده است. در تداوم نهضت از نو امامان باقر و صادق(علیهما السلام) نهضت را به یک مکتب فکری و علمی بدل میکنند. نهضت شیعه در این دوره در فقه، در الهایات و کلام، در تفسیر، در روش برداشت از متون مقدس و خلاصه در همهی عرصههای معقول و منقول معارف و آموزههای دینی، هویتی متمایز پیدا می کند. هویتی که نه تنها غیر قابل انکار است بلکه موجبات تمجید، اعتراف و حتی بهرهمندی مخالفانش را نیز فراهم میآورد.
این زمینهها به نهضت شیعی امکان یک حرکت همه جانبه بر علیه نظام حاکم را میدهد. دوره نهم دورهی تقابل نهضت با نظام حاکم است. امام موسیکاظم(علیه السلام) رهبر این خیزش است اما بنیالعباس با شدت تمام با این حرکت مقابله میکند. امام در دورهای به زندگی مخفی روی میآورند و زمان زیادی را هم در زندانهای رژیم حاکم شکنجه میشوند.
مأمون از حاشیه خاندان حاکم روی کار میآید. او که طور طبیعی رشتهی تعلقات و تعهداتش به هستهی اصلی قدرت در خاندان بنیالعباس گسسته است میکوشد جبران خلأ ناشی از موقعیت مطرود بودگی خود را در همکاری با اصلیترین و پرنفوذترین جریان مخالف و اپوزویسیون جستجو کند. در شرایطی که نظام بنی العباس میکوشد با ولایتعهدی امام رضا(علیه السلام) نیروی متراکم نهضت شیعه را درون و به سود نظام حاکم مضمحل کند، موضع و عملکرد امام رضا(علیه السلام) دقیقا خلاف این سیاست هیئت حاکمه را رقم میزند امام(علیه السلام) ضمن حفظ موضع اعتراضی خود، از گشایش حاصله و امکانات نظام حاکم برای گسترش نهضت شیعه استفاده میکنند. مبلغان و مروجان نهضت شیعه در عین حفظ موضع ضد ظلم و حکومت خود در سراسر بلاد اسلامی پراکنده میگردند. حرکت نهضت گسترش بیسابقهای مییابد و هواداران آن در اقطار عالم گستردهی اسلامی، در چارچوب یک شبکهی پهندامنه و منسجم سازماندهی میشوند. به این ترتیب در دورهی دهم همان خط تقابلی سابق به صورت نوعی نهضت در نظام تداوم مییابد.
دوره یازدهم دورانی است که علیرغم تداوم سیاست مزورانهی نظام حاکم مبنی بر استفاده از ظرفیتهای نهضت شیعه، شدت عمل بیشتری در برابر آن به خرج داده میشود تا دستاوردهای پیش گفته را محدودتر سازد. این شدت عمل در دوران متوکل به اوج میرسد و پس از آن نیز ادامه مییابد. با این همه نهضت شیعه به آن حد از انسجام و سازماندهی رسیده است که با وجود حصر و مراقبت شدید از امام جواد(علیه السلام)، امام هادی(علیه السلام) و امام حسن عسکری(علیه السلام) نهضت با قدرت به پیش رود. روشن است امکان برپایی حکومت در کوتاه مدت منتفی شده و هدف این سه امام بزرگوار(علیهم السلام) در این دوره به نوعی بازتولید نهضت است. این که باورهای نهضت چنان ژرف و دقیق تشریح شود که بتواند برای تشکیل نظام جهانی در آیندهی بلند مدتتر کوشش کند. محور و کانون این بازتولید مسئلهی امامت است. متون مأثور از ائمهی این دوران مانند زیارت جامعهی کبیره و زیارت امام علی(علیه السلام) در عید غدیر از سوی امام هادی(علیه السلام) شاهدی بر این موضع است.
دوازدهمین دوره از نهضت شامل انتظاری دامنهدار و فعال است. تلاش برای انقلابی عدالتخواهانه و جهانی به منظور برپایی نظام جهانی؛ که بسی نزدیک خواهد بود به خواست خدای واحد قهار که فرمود «انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا» (معارج، 6و 7)