جامعهشناسی جشنواره عمار/2
پرسش از جامعه شناسی جشنواره عمار (۱)
پایگاه علوم اجتماعی اسلامی ایرانی به مناسبت پنجمین جشنواره مردمی فیلم پرونده ای را درباره نگاه جامعه شناختی به جشنواره و آثار برگزیده این جشنواره گشوده است. عمار و امر اجتماعی، نقد فیلم های کوتاه برای هانا و ولد و مستند یاری کنندگان خدا و رسول از مطالب پیشین این پرونده بوده است. در ادامه مجتبی نامخواه به بررسی جامعه شناختی جشنواره عمار پرداخته است:
یکی از مهمترین نکاتی که در جامعه شناسی پدیده ی جشنواره عمار میتواند «مسئله» و مورد بحث باشد، تبیین میزان استقبالی است که از کلیت و آثار این جشنواره میشود. میدانیم که عرصه فرهنگ به معنای خاصِ خود و اصطلاحا فرهنگ والا[i]، در جامعه ی ما بیش از دیگر عرصه ها، دولتی و دولت ساخته است، به گونه ای که حتی بخش عمدهای از اپوزیسیون فرهنگی- هنری جمهوری اسلامی هم از بودجه دولتی ارتزاق می کند! اینجا بهشت جشنواره ها و جایزه های متعدد است. از جشنواره های بین المللی و ملی گرفته تا جشنواره ها و جایزه هایی که ادارات کل ارشاد استانها و شهرستانها برگزار میکنند. از جشنواره هایی که ردیف بودجه ی مستقیم دارند تا جشنواره های که به ظاهر اپوزیسیونی که با بودجه غیر مستقیم بر پا می شوند. اما سوال اینجاست که چرا در رقابت با این همه جشنواره ی دولتی، که طبعا اهرمهای مالی و رسانهای بیشتری برای جذب مخاطب دارند، جشنواره عمار این چنین مورد توجه توده مردم و مخاطبان خود قرار میگیرد؟ حتی اگر بخواهیم بنای تبیین این وضعیت را بر بستر تاریخی- اجتماعی جشنواره عمار و ماجرای فتنه و نه دی بگذاریم، باز هم مسئله قابل تبیین نیست. چون تقریبا همزمان و هم مأموریت با جشنواره ی عمار، دست کم یکی دو جشنواره سالانه با گستره ی هنری وسیعتری متولد شده اند؛ اما در این میان عمار از اقبال متفاوت تری برخوردار شده است؛ چرا؟ مسئله ی کانونی و کلیدی در بازشناسی اجتماعی یا جامعه شناسی جشنواره عمار تبیین این وضعیت، یعنی اقبال و استقبالی است که نسبت به این جشنواره وجود دارد. وضعیتی که به گفته ی مسئولان و برگزار کنندگان جشنواره، ابتدا برای خودشان هم غیر منتظره بوده است. در واقع روی دادن این وضعیت در روند اکران مردمی، یک پروسه بوده، نه یک پروژه.
2. در اینجا ممکن است کسانی از اساس منکر این مطلب باشند و معتقد به این که «عمار چندان یا اصلا مورد توجه نیست». مانند بحثهایی که در حاشیه ی دوره ی سوم، در یکی دو یادداشت درباره ی اصل مردمی بودن یا نبودن جشنواره ی عمار مطرح شد. طبعا جامعه شناسی جشنواره ی عمار مجال طرح مباحثی له یا علیه این جشنواره نیست؛ به هر حال میتوان این اقبال مردمی به عمار را منکر شد، یا حتی آن را نتیجه تبلیغات صدا و سیما دانست؛ یا سیاست جشنواره در پذیرش آثار اکران و پخش شده، یا بها دادن به اثر اولیها و آماتورها، یا محصول بودجه ی کلان پشتیبان این جشنواره و یا دیگر موارد را زمینه ساز این اقبال دانست. اما هیچکدام از اینها پرسش کلیدیِ فراروی تبیین جامعه شناختی جشنوارهی عمار را پاسخ نمی دهد. چرا که به عنوان نمونه مسئله ی مورد بررسی ما و این اقبال متفاوت، درست قبل از پخش اولین خبر یا برنامه درباره ی جشنواره ی عمار در صداوسیما اتفاق افتاده است. اولین ورود صداو سیما به ماجرای جشنوارهی عمار، در اولین روزهای دی ۹۱ در جریان بخش مسابقه ی سومین دوره ی جشنواره اتفاق افتاده ولی این وضعیت درست قبل از این شکل گرفته بود. (در طول دوره ی اول تا پیش از بخش پایانی آن جشنواره ی سوم). شاید پیش کشیدن سیاست پذیرش آثار بتواند بخشی از مسئله (اقبال تولید کنندگان آثار) را توضیح دهد، اما در تشریح اقبال مخاطبان کارآمد نیست. ضمن اینکه در همان بخش مسئله هم جای سؤال باقی است که چرا از این همه جشنواره با سیاست مشابه در پذیرش آثار، در موردِ خاص جشنوارهی عمار این وضعیت پیش میآید؟ یا اینکه به عنوان نمونه از میان این همه جشنواره و تقدیر، چرا عمار خستگی دو دهه کار تاریخی را از تن داوود میرباقری بیرون میبرد؟ (جمله ای که سید داوود میرباقری در آیین تقدیر جشنواره عمار از وی، به زبان آورد.) میرباقری که اثر اولی و آماتور نیست؟ تبیین اقتصادی از اقبال به جشنواره عمار هم چندان کارآمد به نظر نمیرسد. چرا که می توان از نحوه برگزاری جشنواره بودجه ی نه چندان بالای آن را حدس زد. باورش سخت است که بچه های یک روستای دور افتاده به خاطر دریافت مبالغی به صف اکران کنندگان مردمی جشنواره در مسجد روستایشان پیوسته اند و اتفاقا مردم آن روستا هم به خاطر دریافت مبالغی دیگر به تماشای این آثار نشسته اند!
به هر حال انکار یا قبول این اقبال مردمی بیشتر به یک جدل بی حاصل و بی پایان می ماند و به جامعه شناسی جشنواره عمار هیچ کمکی نمی کند؛ در نهایت آنچه هست اینکه تبیین این وضعیت بر عهده ی کسانی است که آن را باور دارند و در جریان این دو- سه دوره ی اخیر جشنواره، این وضعیت را مشاهده کرده اند و همه نگرانی اینجاست که این جدلها، علاقه مندان این جشنواره را از این تبیین باز دارد و با فقدان شناخت اجتماعی جشنوارهی عمار، هویت اجتماعی آن تحلیل رفته و اندک اندک تغییر کند.
همانطور که می دانیم علوم اجتماعی در ایران در وضعیتی قرار دارد که اساسا از تبیین جامعه شناسیِ جشنواره عمار یا تبیین جامعه شناختی هر جشنواره و هر مسئله ی اجتماعی دیگری برکنار است. اغلب کنشگران علوم اجتماعی علاقه دارند بیشتر به بیان کلیاتی در نفی یا دفاع از کلیت علوم اجتماعی بپردازند تا به مسئلهها و موضوعات عینی و اجتماعی. بنابراین بحث دربارهی جامعهشناسی سینمای ایران و مشخصا یک جشنواره سینمایی، نمیتواند متکی به یک ادبیات غنی علمی دنبال شود. و در واقع آنچه هست صرفا یک طرح موضوع است تا زمینه را برای بررسی بیشتر فراهم آورد؛ نه اینکه واقعا بخواهد مطلب مهمی در زمینه ی جامعه شناسی بخشی از سینمای ایران و این جشنواره بگوید. به هر حال این پرسش یک پاسخ و تبیین اجتماعی میخواهد که «چرا جمع های قابل توجهی در اغلب اقشار اجتماعی، از جمله در شهرستانها و روستاهای کوچک و در مکان های متفاوتی مانند مسجد، مخاطب جشنواره ی عمار می شوند؟
پرسش کلیدی جامعه شناسی جشنواره عمار از آنجا شکل می گیرد که جامعه ی مخاطبان جشنواره ی عمار، از دو مشخصه ی مهم در جامعه شناسی مخاطبان و مصرفکنندگان سینمای ایران تبعیت نمی کند: یکی توزیع جغرافیایی و دیگری توزیع در نظام قشربندی اجتماعی. همچنان که محل اکران فیلمهای این جشنواره هم از مکان معمول (سالن های سینما) فراتر رفته و به مکانهایی مانند مسجد و دیگر مکانهای عمومی غیر مرتبط با سینما رسیده است. میتوان از این وضعیت به هنجارشکنی در گستره ی جغرافیایی و نظام قشربندی جامعه ی مخاطبان سینما در ایران یاد کرد. همچنان که اجرا این جشنواره از هنجار مکانی اکران و ارائه در سینمای ایران تبعیت نمیکند و در چارچوب «اکران مردمی» به مکانهایی متفاوت و اختصاصی برای اکران خود رسیده است.[ii]پرسش اصلی در جامعه شناسی جشنواره ی عمار پیرامون عبور این جشنواره از هنجارهای جامعه مخاطبان سینمای ایران شکل میگیرد.
[i]. اصطلاحی است که معمولا در مطالعات فرهنگی بیرمنگام در برابر فرهنگ عامه پسند (popular culture) به کار برده میشود. در اینجا هم مقصود از والا معنای ارزشی آن نیست. منظور سینما، تئاتر، ادبیات و مانند آن است که اصطلاح خاصی برای اشاره به آن به ذهنم نرسید. اتفاقا از منظر ارزشی فرهنگ عمومیِ ما غیردولتی و با فاصله ی بسیار زیادی انقلابی تر است از فرهنگ والا.
[ii].«اکران کننده ی مردمی» عنوان فعالان فرهنگی متنوعی است که در سراسر کشور به صورت داوطلبانه با جشنواره ی عمار در اکران آثار همکاری دارند. این افراد غالبا اخبار و تصاویر اکرانهای مردمی خود را در وبلاگهایی منتشر میکنند. (فهرستی از این وبلاگها در سایت جشنوارهی عمار ثبت شده است.) همچنین برخی از این اکران کنندگان مردمی خاطرات این فعالیت خود را در وبلاگهای شخصیشان منتشر کرده اند. این اخبار، تصاویر و یادداشتها منبع مناسبی برای جامعه شناسیِ برگزار کنندگان و مخاطبان جشنواره عمار است. همچنین تصویری انضمامی از هنجارشکنی جغرافیایی- اجتماعی جشنواره ی عمار دست می دهد. در بخشی از ویژه نامه ی «فیلم شناخت سه دوره جشنواره مردمی فیلم عمار»، چکیده ای از این یادداشت ها و خاطرات، عکسها و عکس نوشته ها، همچنین مصاحبه با برخی از اکران کننده های مردمی آمده است.
منتشر شده درعلوم اجتماعی اسلامی ایرانی