بازنشر/ جمهوری و مهجوری
درباره ی مردمسالاری دینی دو نوع کار نظری میتوان انجام داد؛ یکی اینکه «مبانی» نظری مردمسالاری دینی بررسی شود. اگر از این منظر نگاه کنیم، نظریه های متعددی درباره ی مردمسالاری دینی مطرح و مقاله های بسیاری نوشته شده است. اما از منظر دیگری هم میتوان به نظریه ی مردمسالاری دینی نگریست. از منظری که مردمسالاری دینی در ارتباط با واقعیتی به نام جمهوری اسلامی و تجربه ی وجودی و نیازهای عینی آن دیده می شود. از این منظر، «جمهوری اسلامی یعنی مردمسالاری دینی» (آیتالله خامنهای، 2 آبان 1380) و اینجاست که «جمهوری اسلامی» را می بینیم که همچنان در مهجوریت تئوریک به سر می برد و این آغاز مسئله است.
متن کامل در👇👇👇
http://tabagheh3.blogfa.com/post-165.aspx
2◀️جمهوری اسلامی به مثابهی ظرفیت انقلابیگری
تحدید و قبض جمهوری اسلامی به وسیلهی دو نگرهی معرفتیِ در برابر انقلاب بازتولید میشود. کانون معرفتشناختی این تحدید همان دو کلانجریان مقابل انقلاب اسلامی است: تجدد و تحجر. البته در «تهدیدِ تحدید» با تجدد و تحجر صریح، آنچنانکه در زمینهی تهدید اصل نظام مواجهیم، مواجه نیستیم.
بستر معرفتی کنشگران تحدید جمهوری اسلامی نوعی از معرفت التقاطیافته با اندیشههای متجددانه و متحجرانه است. حامل این معرفت التقاطی نه جریانهای مخالف و معاند نظام، که دوستداران نظام و انقلاباند. متحجران و متجددان مخالف اصل نظام هستند، اما در پدیدهی شگفت التقاط تحجر و تجدد، که گاه در اثر گفتوگوی حتی انتقادی و نوعی سنتز بخشهایی از نیروهای انقلاب با متجددین و متحجرین به وجود آمده، نیروهایی دوستدار انقلاب، ناخواسته و نادانسته، حامل رگههایی از معرفت متحجرانه و متجددانه می-شوند که در نهایت و در نقاط حساس بیشماری، با معرفت انقلاب اسلامی درگیر میگردند.
متن کامل در👇👇👇
http://www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=6727
3◀️ بسط جمهوری اسلامی در برابر قبض آن
مخرجمشترک التقاط تحجر و التقاط تجدد گذار از جمهوری اسلامی است. مسئله اینجاست که التقاط تحجر و التقاط تجدد لزوماً دو جریان اجتماعی متمایز نیست، بلکه رگههایی از اندیشهای است که گاه در نیروهای معتقد و علاقهمند به انقلاب بروز و ظهور دارد. دو جریانی که در دو طرف دوگانهی غلط اصلاحطلب-اصولگرا قرار میگیرند، هریک بهنوعی حامل رگههایی از این دو التقاط هستند.
اگر متجددین و متحجرین به تقابل با اصل انقلاب اسلامی میپردازند، التقاطیون تجدد و تحجر با پذیرش کلیت امام (ره) و انقلاب، به تأویل مفاهیم انقلاب اسلامی میپردازند. البته به دلیل هنجار بودن جمهوری اسلامی، کمتر پیش میآید که این رگههای التقاطی، مانند آنچه آمد، صریحاً طرح و نوشته شود؛ بلکه اغلب این مبانی در سطح رفتاری و در نپذیرفتن اصل یا معنای رأی مردم بروز میکند.
بسط جمهوری اسلامی: «جمهوری اسلامی»تر شدن
به مسئلهی اصلی بازمیگردیم. جمهوری اسلامی به مثابهی یک طرح و امر اجتماعی یعنی چه؟ چه مسئولیتهایی برای کنش انسانِ معطوف به انقلاب اسلامی در پی دارد؟ چه فرصتهایی را برای انقلابیگری در اختیار مینهد؟
متن کامل در👇👇👇
http://www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=8519
4 و 5◀️درآمدی بر جامعهشناسی نظریهی مردمسالاری دینی
در سی سال اخیر، کموبیش مجموعهای از حرفها و یک رشته نظریهپردازیها در نقد یا دربارهی مردمسالاری دینی انجام شده است. دربارهی موضوع مردمسالاری دینی از منظر فلسفهی سیاسی و به طور کل علوم سیاسی، کارهایی انجام شده و جمعی از صاحبنظران کلان و آکادمیک تا روزنامهنگاران و فعالان سیاسی، یک رشته از کارهای نسبتاً متنوع را با این نگاه تولید و بازتولید کردهاند.
اید بتوان گفت یک جامعهی علمی از کنشگرانی که در فضای علمی، رسانهای و سیاسی دربارهی تئوری مردمسالاری دینی کارکردهاند، شکل گرفته است؛ اما یکی از مهمترینِ این بررسیهای انجامنشده، رابطهی مطالعاتی تئوری مردمسالاری دینی با واقعیات عینی و اجتماعی است.
متن کامل در👇👇👇
درآمدی بر جامعهشناسی نظریهی مردمسالاری دینی (1)
http://tabagheh3.blogfa.com/post-169.aspx
درآمدی بر جامعهشناسی نظریهی مردمسالاری دینی (2)
http://tabagheh3.blogfa.com/post-171.aspx
6◀️درآمدی بر دلالتهای فرهنگی نظریهی مردم سالاری دینی: جمهوری خواهی فرهنگی
آیا تئوری مردم سالاری دینی فقط در حوزه ی سیاست و علوم سیاسی قابل طرح و متصور است؟ اگر جمهوری اسلامی نظام اجتماعی تراز انقلاب اسلامی در همه ی حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است؛ اگر جمهوری اسلامی همان مردم سالاری دینی است؛[1] پس این تئوری در حوزه ی فرهنگی اجتماعی چه دلالتی دارد و این دلالت تا چه میزان محقق شده است؟
متن کامل در👇👇👇
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921113001225
جمهوریخواهی فرهنگی، مطالعه موردی جشنواره عمار:
7◀️جشنواره عمار و جمهوریخواهی فرهنگی
جشنواره عمار، اگر موفقیتی داشته به این دلیل بوده که توانسته در برابر ارادهی معطوف به اشرافیت ظاهرالصلاح در حوزهی فرهنگ، فرمول هایی برای مشارکت مردم به دست بدهد. توانسته کاری کند که تعداد بیشتری از مردم در رسانهی سینما روایت شوند و تعدد بیشتری هم این روایتها ببینند. اشرافیت فرهنگیای که همواره در مصادر مدیریتی و شورایی عرصه فرهنگ حضور داشته است و برای پیش برد خواستههای ظاهرالصلاح خود حتی به قانون اساسی هم اعتنایی ندارد، یک واقعیت است. در برابر چنین ارادهای وجود یک جشنواره عمار، به مثابه یک جنبش جمهوریخواهی فرهنگی، یک نیاز مبرم است.
متن کامل در 👇👇👇
http://tabagheh3.ir/1395/10/11