دیدار با عمار؛ درنگی در درک عماری از انقلاب اسلامی
دیدار فعالان و برگزیدگان جشنواره عمار با رهبر انقلاب را میتوان به مثابه دیدار با «خود» دانست: دیداری که در آن جشنواره عمار با فلسفه مجسم خود مواجه شده و افقهای تازهای پیش روی خود مییابد. آیا جشنواره عمار همچنان عمار است؟ آیا توانسته به استلزامات عماربودن خود پایبند باشد؟ آیا جشنواره عمار از خود بیگانه نشده است؟ اگر در پی پاسخ به چنین پرسشهایی باشیم، بازخوانی دیدار اهالی جشنواره عمار با رهبر انقلاب معیارهای قابل توجهی برای تفکر به دست میدهد.
چه بسیارند جشنها، جشنوارهها و رویدادهایی که به واسطهی انقلاب اسلامی متولد شده و حتی به نشانههایی متناسب با آن نامگذاری شدهاند؛ اما اکنون و در آستانهی چهلسالگی، جز اسمی که گاه زائد و در معرض زوال مینماید، هیچ ارتباطی روشنی با فلسفهی تأسیسی خود ندارند. عمار در آستانهی هفتسالگی اگرچه نسبت به دیگر همقطاران خود، سهم بیشتری از درکِ انقلاب اسلامی دارد اما نباید از نظر دور داشت که عمار، در وضع و دورهی کنونی بیشتر از هر چیز به نهالینو میماند که به پروراندن خویش سخت نیازمند است. نیازمند آن است که همواره و در گام به گام حرکت خود، به خود بیاندیشد و برای خود و عقبهی اجتماعی امیدوار به خود، استدلال کند که چرا چشمانداز سه- چهار دهه پس از این، از نظر ربط به انقلاب اسلامی، مانند برخی جشنوارههای رسمی موجود نخواهد بود. همین نیاز است که ما را همواره و پس از گذشت چندین سال به بازخوانی آن دیدار فرا میخواند.
«یک دوران طولانی کار را برای خودتان تعریف کنید.» این جمله سرآغاز بیانات رهبر انقلاب در آن دیدار است که در ادامه به یک استدلال مهم ختم میشود: «دنیا یعنی امتداد و جریان تاریخ. این چند ساله ریزش، رویش و افت و خیز دارید. ازاین تجربه ها برای طراحی آینده استفاده کنید». بهرگیری از تجربهی تاریخی انقلاب اسلامی برای ترسیم یک دوران طولانی کار، مقدمهی تحلیل و نگرشی است که جشنواره عمار باید پیرامون انقلاب اسلامی داشته باشد. نگرشی که دینامیسی مداومی جشنواره عمار و هر کنش معطوف به انقلاب را تضمین کند، چشمهی معانی برخاسته از انقلاب را در قلب جشنواره عمار نخشکاند و عمار را همواره را در مسیر شدنِ انقلاب اسلامی و در آغاز یک راه طولانی و ناتمام تصویر کند:
«ما حرکتی را شروع کردهایم که اول راهیم؛ امام بارها دربیاناتشان گفتند که حرکت ملت ایران فقط این نبود که طاغوت و آمریکا را ازبین ببرد. اینها مسائل ابتدایی است. از راهی عبور می کنیم که جلومان سنگ و خاک است. هدف رسیدن به قله است. هدف به خاک رساندن دشمن نیست. این مقدماتی است. هدف اینست که دشمن نباشد. جای سیاه بینی و تاریک بینی و یأس هم نیست. جای حرکت است. جایی حرکت می کنی که این جماعت خواب آلود، تخدیر شده، تنبل هستند؛ آدم حرص می خورد. یک وقت جمع قابل توجهی بیدار و آماده به کارند. یاعلی حرکت کنید.»
خواستهی رهبر انقلاب این است که این نگرش پویا به انقلاب اسلامی، مبنای نگاه عمار به سینما بوده و نظام مسئلهشناسی او را شکل دهد: « به این چشم به سینما نگاه کنید. کارهای دیگر تاکتیکی و بین راهی است.»
شاید بتوان باقی سخنان رهبر در این دیدار را استلزامات انسانافزارانه و نرمافزارانهی این نگرش به «هنر» و «انقلاب اسلامی» دانست. در محور اول ایشان مسئله «تربیت نیرو» را در صد نیازهای انسانافزارانه مطرح کرده و آن را تا سطح راهکار پیش میبرند. از نظر ایشان جشنواره عمار از اقبال و سرمایه اجتماعی قابل توجهی برخودار است که باید صرف انسانسازی برای انقلاب اسلامی شود: «تربیت نیروهم مهم است. یکی ازکارهای اساسی است. این همه اقبال و توجه به عمار، کشف استعدادهای جدید، جاهای دیگر، جوانهای خوب. بنشینید طراحی کنید ... به قول فرنگیها اتاق فکر برای تربیت نیرو طراحی کنید.» به جز راهکار اتاق فکر، ایشان استدلال دیگری هم در زمینهی تربیت نیرو مطرح میکنند و آن تأکید بر «زره معنویت» است؛ تأکید بر«ارتباط با خدا، نماز شب، نوافل» و همچنین ارتباط با «صحیفه سجادیه».
در زمینهی نیازهای نرمافزارانه، نقطهی کانونی در استدلال رهبر انقلاب این است که در مواجهه با کژکارکردهای فضاهای هنری مدرن، سه رویکرد «اصلاح»، «هضم» و «قرنطینه» قابل تصور است. از آنجا که بنای ما پرهیز و گریز و قرنطینه نیست و «بنابراصلاح است» پس نیاز به فکر و اندیشهورزی در زمینهی اصلاح جدی است. استدلال ایشان در این زمینه بر توجه دادن به تولید علوم انسانی مبتنی است. علوم انسانی «به مثابه هوای تنفس نخبگان» مطرح است و البته با حفظ جهات انقلابیگری در این عرصه که مستلزم رد علوم انسانی غرب و برجستهکردن نقش حوزههای علمیه است. دو مسئله دیگر که در این زمینه مطرح شد نیز عبارت بود از «رسانه» و «چگونگی روایت زن در سینما» که میتواند سرآغازی در ربط عمار و علوم انسانی باشد.
اگر چه آن دیدار بیشتر یک جلسه بحث و گفتگو بود اما مایههای مناسبی برای اندیشیدن درباره عمار به دست میدهد. عمار نیازمند اندیشیدن به خود است، نیازمند ارزیابی مستمر و مراقبه از خود. آن دیدار بستر خوبی برای پاسخ به این نیاز بود؛ به امید آن که پاسداشتن دستاوردهای آن دیدار، این نعمت را افزون کند.
منتشر شده در بولتن روزانه هفتمین دوره جشنواره عمار*