جشنواره عمار و جمهوری مخاطب
یک دهه پس از تأسیس نظامی مبتنی بر فاشیسم، موسولینی به این نتیجه رسید برای بسط هژمونی خود به سینما نیاز دارد؛ و این چنین بود که اولین جشنواره سینمایی در دامن فاشیسم متولد شد. از آن سال تا کنون دهها و بلکه صدها جشنواره گوناگون در دامنهها و زمینههای متنوعی به وجود آمده است. با این حال گویی بیشتر این جشنوارهها، حامل یک روح سرگردان فاشیستی هستند: تنها جای موسولینی، فاشیستهای سوسیالیست و لیبرالیست دیگری نشسته است! در تجربهی نزدیک به چهلسال پس از انقلاب، ما در ایران نیز کمتر به این مسئله فکر کردهایم که برای تنزه و رهایی یک جشنواره از فاشیسم چه باید کرد؟ فاشیسم در ذات و چیستی جشنواره وجود ندارد اما جشنوارهی منزه از فاشیسم نیازمند صورتدادن کوششها و کنشهایی است که کمتر انجام یافته است.
فاشیسم جشنوارههای پساموسولینی را در دو سطح میتوان دنبال کرد: در سطح روابط بیرونی، فاشیسم یک جشنواره عبارت است از خدمتی که یک جشنواره میتواند برای بسط هژمونی و اقتدار یک نظام سیاسی غیرمردمی انجام دهد. در سطح درونی اما فاشیسم جشنواره حاصل جمع نگاه استعلایی سینما به مخاطب است. اگر چه سینما بر مدار «جذابیت» میچرخد و به ظاهر مخاطب محور است اما در واقع آنچه برای سینما مهم است مخاطب به مثابه یک انسان نیست. برای سینما هر انسانی مهم نیست؛ انسانی مهم است که از دریچهی تنگ گیشه عبور کرده باشد. این سینما نیست که بر مدار مخاطب تعریف میشود، این مخاطب است که در مدار خواست و نیاز سینما تعریف میشود: مخاطب همان کسی است که از گیشه عبور میکند! این تصویر از امکان فاشیسم سینمایی و جشنوارهای، به اقتضای اختصار، تا حدودی اگزجره شده و حامل مبالغی از اغراق است اما با واقعیت تفاوتی ندارد.
یکی از مهمترین ارزش افزودههایی که جشنواره عمار در سطح سیاستگذاری سینمایی و فرهنگی ارائه کرده است، کوشش برای عبور از این فاشیسم جشنوارهای است. کوشش عمار برای رهایی از موسولینی منتشر شده در اشرافیتِ رانتی و رسیدن به مرزهای ایجاد یک جمهوری مخاطب قابل تأمل است. در جشنواره عمار نه فقط کسی نیست که از گیشه عبور نمیکند بلکه «فیلمها به دیدن مخاطب میآیند». مخاطب برای سینما هزینه میکند اما این سینما نیست که نوع این هزینهکرد را معین و در گیشه منحصر میکند. این مخاطب است که در جشنواره عمار انتخاب میکند در مسیر «اکران مردمی»، به چه میزان و چگونه هزینه کند. این هزینه میتواند شامل فراهم آوردن امکانات پذیرایی از تماشاگران در منزل شخصی باشد و یا شامل هزینههای زمانی معتنابهی شود که اکران کنندگان بدون دریافت مابه ازاء اقتصادی صرف میکنند. این تکثر و امکان انتخاب در ساحت اقتصاد، ریشههای بنیان یک جمهوری فرهنگی را فراهم میآورد. دیگر اینکه مخاطب در عمار در طی مدت کوتاهی از راههای گوناگون، از جمله «فیلم ما»، یا به سطح تولید میرسد یا به موضوع روایتهای عماری بدل میشود.
یافتن و برشمردن جلوههای جمهوری جشنوارهای عمار، در کنار تحلیل روح سرگردان فاشیسم در کالبد جشنوارههای پسا موسولینی البته فرصت موسعی میطلبد. آنچه هست اشارتی بود به این نکته که رهایی از جوهرهی فاشیستی جشنوارهها، نیازمند کوشش و کنشهایی خلاقانه است که به نظر میرسد تا حدودی در عمار، به مثابه یک موردِ متفاوت در میان جشنوارهها بروز و ظهور یافته است.
منتشر شده در بولتن روزانه هفتمین دوره جشنواره عمار*