عنوان بحثی که ارائه خواهم داد عبارت است از «فرهنگ و سیاستگذاری در سالهای اولیه پس از انقلاب اسلامی»؛ این بحث در واقع گزارشی است از کوششی که برای به دست دادن «درآمدی بر مطالعهی نهادهای انقلاب اسلامی» انجام شده است. بر این باورم این کوشش به دلایلی که تشریح خواهم نمود؛ دستاوردی بیشتر از طرح صحیح پرسش نداشته است؛ از این روست که به صورت فزایندهای آن را به نقد و نظر بزرگواران محتاج مییابم.
در این بحث میکوشم با استفاده از ادبیات نظری چند حوزه، یک چارچوب مفهومی تدارک ببینم برای بررسی یکی از مهمترین تجربههای اجتماعی اخیر ملت ایران. این چند حوزه عبارتند از سیاستگذاری، مطالعه دربارهی فرهنگ و فرهنگپژوهی و مطالعهی انقلابها و جنبشهای اجتماعی. این ادبیات ناظر به حقیقت، کارآمدی و اقتضای موضوع مطالعه، ناظر به ذخیرهی معرفتی عالم اسلامی دنبال کردهام که به خصوص در دوران معاصر با محوریت متفکران انقلاب و امام خمینی فعال شده است. تأیید میفرمایید تکثر آراء و نظریهها در تمامی این چند حوزه کار را تاحدودی دشوار میکند.
دشواری دیگر اما مربوط به موضوع میشود. نهادهای انقلاب اسلامی از یکسو در صورت امروزین خود اغلب موردی خاص و متمایز برای پژوهش نیستند؛ یک بروکراسی به مراتب ناکارآمد که نسبت به اغراض اولیه از کارآمدی حداقلیای برخوردارند؛ از این رو چندان نمیتوانند موضوع بررسی باشند و به عنوان مبنای مدلسازی برای سیاستگذاریهای آینده قرار بگیرند. در پاسخ و ناظر به این مسئله لازم است یادآوری شود موضوع این بررسی محدود میشود به سالهای اولیه انقلاب اسلامی؛ جایی که نهادهای انقلاب به مثابه یک نهاد کاملاً متمایز و در ردیف خاصبودگی اصل انقلاب بروز و ظهور پیدا میکنند. به تعبیر امام خمینی این نهادها در تاریخ و جوامع دیگر بینظیر هستند(صحیفه امام، ج 17، ص 428)
وضع امروز این نهادها اما قصهی دیگری دارد. امام خمینی و البته رهبر انقلاب یک مفهوم قابل توجهی در زمینهی نهادهای انقلاب دارند که میتوان از آن به تبدیل شدن نهادهای انقلاب به «ضد نهاد» تعبیر کرد. منظور این است که نهادهای انقلاب حرکتهای معطوف به اغراض مشخصی هستند که در صورت عدم حرکت به سمت آن اهداف، نهادهایی صرفاً بیخاصیت نیستند بلکه به نهادهای ضد خود و ضد غرض اولیهی خود بدل میشوند. امام حدود یکسال پس از پیروزی انقلاب در پیام نوروزی سال1359 میپرسند: «آیا راست است که بنیاد مستضعفین، بنیاد مستکبرینگردیده است؟»(صحیفه امام، ج12، ص202). حضرتآیت خامنهای هم در مصاحبهای در همان سالهای اولیه انقلاب این ایده را مطرح میکنندکه «اگر خدای ناکرده [نهادهای انقلاب اسلامی] از هدفهای اصولی خود تخطی کنند و به امور دیگری مشغول بشوند، نه تنها برای انقلاب فایدهای ندارند بلکه در شرایطی به انقلاب صدمه هم میزنند». خلاصه اینکه موضوع این بررسی در مطالعهی نهادهای انقلاب محدود میشود به وضعیت اولیه این نهادها در سالهای اولیه. آیا می توانیم وضعیت امروز انقلاب را منهای برخی نهادهایی که کم وبیش بر عهد خود ماندهاند، بدون سپاه و بسیج تصور کنیم؟ دیگر نهادهای انقلاب هم در موقعیت اولیهشان چنین نقش و کارکردی داشتند. انقلاب اسلامی بدون نهادهای احتمالاً خیلی زود به ترمیدور منتهی میشد و سرنوشتی بهتر از انقلاب 25 ژانویهی مصر پیدا نمیکرد.
* متن فوق تحریر و تکمیل گزارشی است از مقالهی «فرهنگ و سیاستگذاری در سالهای نخست انقلاب اسلامی: درآمدی بر مطالعه ی نهادهای انقلاب اسلامی» که در پنل سیاستگذاری فرهنگی در «اولین همایش ملی دین و نظریه فرهنگی» ارائه دادم.(اینجا)