نیروی پیشران نظری فرایند کاپبتالیزاسیون روشنفکران عرفی و محافظهکار و یا منورافکران متأخر هستند. نقش روشنفکران دینی در دوهی پیشین در چارچوب اصلاحدینی، پروتستانیسم و پلورالیسم دنبال میشد. آنها میکوشیدند متهورانه مروج آراء امثال «جان هیک» بوده و باورهای سنتی و دینی را به چالش بکشند. اما به نظر میرسد در دورهی اخیر این نقش دست کم در مورد برخی از آنها تغییر کرده است. این تغییر به میزانی است که آنها به زعم خود از عنوان «روشنفکری» هم تبری میجویند. با این همه به نظر میرسد بتوان آنها را در چارچوب «روشنفکران محافظهکار» صورتبندی کرد. روشنفکران محافظهکار را میتوان پویندگان راه «فون هایک» دانست. آنها نه تنها باورهای دینی را به هماوردی نمیخوانند و به چالش نمیکشند، بلکه محافظهکارانه چشم به فعال کردن ظرفیتهای فردی فقه سنتی شیعه دارند. آنها از «هیک» گذر کرده و به «هایک» رسیدهاند و با این تغییر تمایزهای فراوانی یافتهاند اما نقش تسهیلگریشان در فرایند عرفیشدن تغییر نیافته و از ترویج پروتستانیسم و لیبرالیسم به ترویج کاپیتالیسم رسیده است. این وضعیت را میتوان وصال با تأخیر روشنفکری ایرانی به ایستگاه لیبرالیسم متأخر دانست که آخرین مرحلهی تطور روشنفکری است.
اگر بنابر تحلیل جامعهشناختی
است، کنش طبقهی مرفه جدیدِ بر آمده از دل بروکراتها و مدیران سابق و کنونی نظام
جمهوری اسلامی صلاحیت بیشتری برای تحلیل دارد. کنش بخشی از بروکراسی ظاهرالصلاح
منسوب به نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی که به شغل شریف مالسازی مشغول است
باید موضوع تحلیل باشد نه بازتاب و واکنش صادقانهای آن در نسل نو.
* یادداشت منتشر شده در مجله خردنامه همشهری؛ شماره 162، مهرماه 1395.
۰ نظر
۱۵ مهر ۹۵ ، ۱۵:۳۰