(لینک گفتگو در خبرگزاری مهر)
بازگشت به جمهوریخواهی فرهنگی/ اشرافیت فرهنگی کجا شکل میگیرد؟
یک پژوهشگر فرهنگی معتقد است آنچه ساختار فرهنگی را در وضعیت نامطلوب فعلی قرار داده، مسئله کلانی با عنوان فاصله بین فرهنگ و امر مدنی یا همان فاصله میان فرهنگ و جامعه است.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: انقلاب اسلامی ایران، اساساً یک انقلاب فرهنگی بوده است. رهبر معظم انقلاب در سالهای پس از انقلاب با عبارتهای مختلفی بر مباحث فرهنگی و ضرورت توجه ویژه به این حوزه تأکید فرمودند و در دهه هشتاد نیز بحث مهندسی فرهنگی را بر اساس یک نوع آسیبشناسی فرهنگی و در جهت پیشرفت متناسب با انقلاب مطرح و تدوین سند مهندسی را مطالبه کردند و در دیدار با هیئت دولت جدید نیز ایشان مجدداً بحث بازسازی فرهنگ را مطرح کردند که گویای این واقعیت است که وضعیت فرهنگی کشور و پیشبرد و مدیریت عرصه فرهنگی، مطلوب نبوده است.
در گفتوگوی ذیل حجت الاسلام مجتبی نامخواه، پژوهشگر فرهنگی درباره جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی در نگاه مقام معظم رهبری به عنوان یک قرارگاه فرهنگی به آسیبشناسی وضعیت فعلی این شورا و عملکرد آن و راهکارهای مردمی شدن فرهنگ پرداخته است.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
*حضرت آقا که الگوی قرارگاهی را برای شورای عالی انقلاب فرهنگی در مسئله کلانی به نام فرهنگ مطرح فرمودند، با توجه به اینکه فرهنگ، یک عینیتی با خود بحث انقلاب دارد، سوال نخست این است که ایشان از چه منظری این الگو را مطرح فرمودند و آیا این الگو اساساً توانسته است بحث مدیریت فرهنگی را پیش ببرد یا خیر؟ یعنی الگوی موجود سیاستگذاری فرهنگی در شورای عالی که به صورت سندنویسی و ابلاغ آن به نهادهای فرهنگی عمل میکند، توانسته است ایده انقلاب فرهنگی را محقق سازد یا خیر و اگر در این امر موفق نبوده، چه معضلات و موانعی وجود داشته است؟
این بحث جای تأمل دارد که آیا اساساً مشکلات، ناشی از الگوی سیاستگذاری است یا مسائل دیگری نیز وجود دارد که در سطوح مختلف قابل پیگیری است؛ اما پیش از ورود به این بحث، باید ببینیم که بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ، به عنوان راهحل برای چه وضعیتی است و میخواهد به چه مسئلهای پاسخ دهد؟ پاسخ اجمالی به این سوال این است که بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ میخواهد میان راهحلهای اصلاحگرایانه خرد و یک راهحل بنیادین، تفکیک قائل شود. منظور از بازسازی انقلابی، یک بازسازی بنیادین است.
شاید پیش از آنکه مقام معظم رهبری سخن از بازسازی انقلابی ساختارهای فرهنگی به میان بیاورند، ارزیابیها و تحلیلهایی توسط نهادهای رسمی از وضعیت فرهنگی کشور وجود داشته است؛ اما این ارزیابیها نوعاً مشکلات و مسائل را به کارگزاران یا محتوای سیاستها و چیزهایی از این قبیل ارجاع میدادند و به عنوان مثال، عدم تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی، عدم اهتمام رئیس جمهور و نقصان سیاستها از جمله موانع این امر تلقّی میشد. اما به نظر میرسد تعبیر مقام معظم رهبری، اشاره به به یک بحران اساسیتر دارد که این بحران در سطح کارگزار و محتوای سیاستها نیست، بلکه در سطح ساختاری است و هرچند بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ به معنای دور ریختن تمامیت ساختار موجود نیست؛ اما حداقل به این معنا میتواند باشد که مدیران و نهادهای فرهنگی فعلی با نگرشهای موجود، دیگر نمیتوانند متولی بازسازی خود هم باشند.