طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

عبدالرضا حیاتی؛ روایت‌گر جهانِ انقلاب

پنجشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۸، ۰۴:۳۲ ب.ظ

به مناسبت گرامیداشت مرحوم عبدالرضا حیاتی در اختتامیه جشنواره عمار استان خوزستان

انقلاب اسلامی ما را وارد جهان اجتماعی و فرهنگی تازه‌ای کرد. این جهان اجزاء و انسان‌های به کلی متفاوتی داشت. ازمعرفت و اندیشه، تا مسجد و نهج‌البلاغه تا کتاب‌های امام خمینی و شهید مطهری و دکتر شریعتی؛ از تئاتر و موسیقی و سرود و مداحی، تا خط و نقاشی و هنرهای تجسمی و داستان‌نویسی  و روزنامه‌نگاری؛ همه چیز در جهان انقلاب بود و تازه بود و عبدالرضا حیاتی چکیده‌ای بود از همه‌‌ی چیزها و کارهای تازه‌ای که در جهان انقلابِ ما، در اهواز جاری بود.

عبدالرضا حیاتی

سال 1332 بود که در روستایی محروم در جنوب اهواز، متولد شد. خیلی زود به میدان انقلاب وارد شد. به واسطه شهید علم‌الهدی به یکی از کانون‌های انقلاب در اهواز، به مسجد جزایری آمد و از آن‌ جا پایش به مکتب قرآن و محافل مطالعاتی و فکری انقلاب در اهواز بازشد. نمایشنامه می‌نوشت و تئاتر اجرا می‌کرد؛ داستان می‌نوشت و شعر می‌سرود. خط می‌نوشت و پس از انقلاب نهادهای انقلابی را از نظر فرهنگی و هنری تقویت و تغذیه می‌کرد. شاید هنوز در و دیوار مرکز ثقافی صدای عبدالرضا حیاتی را به یاد داشته باشند؛ فرهنگ و هنر اهواز اما بی‌شک عبدالرضا حیاتی را از یاد نمی‌برد.

انقلاب اسلامی یک رویداد مرکزمحور نبود. یک خواست عمومی بود که در تمامی شهرها، در تمامی فرهنگ‌ها و در تمامی امکان‌های هنری بازتاب یافت. جهان انقلاب اسلامی خود را در زیست‌بوم‌های محلیِ مختلف بازتولید کردو تولد جهانِ انقلاب اسلامی در خوزستان و اهواز، به عبدالرضا حیاتی مدیون است.

حالا یک ماهی هست این معلم فرهنگ و هنر انقلاب در میان ما نیست. یک انسان فراسازمان، که هم نهادهای رسمی کمتر درکی از او و آرمان‌هایش دارند؛ هم اهالی کار فرهنگیِ منهای هنر و جامعه، که بیشتر از عواض دوران پس از جنگ است. فعالان فرهنگ و هنر و جامعه‌ی معطوف به  انقلاب اما باید قدردان حیات‌بخشی‌های حیاتی باشند. تلاش‌های پرشمار عبدالرضا حیاتی و نمایش‌نامه‌ها و آثارش انبوهش دست‌مایه‌های ما برای ابداع و بازتولید کنش‌های اجتماعی، فرهنگی و هنریِ معطوف به انقلاب اسلامی است.

عبدالرضا حیاتی به شهادت گفته‌ها و نوشته‌هایش روایِ انسان و جهان دیگری بود که ما به واسطه انقلاب بدان راه یافته بودیم. قصه‌های حیاتی بیش از هر چیز روایت انسان انقلاب است و ما روایت‌گر انسان انقلاب را از دست داده‌ایم. ما سوگ‌مندیم و این به جای خود؛ عبدالرضا حیاتی اما از جنس حیات و زندگی بود؛ از جنس زندگی جدیدی بود که در افق انقلاب اسلامی برای ما ممکن شد. برای بزرگداشت حیاتی، سوگ کافی نیست. باید یاد حیاتی و حیاتی‌ها و بازخوانی تجربه‌ها و روایت‌هایشان، به ما و کارهای ما نیرو و جهت بدهد. یک ماهی هست که حیاتی نیست؛ کوچ عبدالرضا حیاتی اما باعث شده تا بسیاری از ما غفلت‌زدگان، به زندگی او و دغدغه‌هایش متوجه شویم. با رفتن حیاتی روایتِ فرهنگی و هنری انسان انقلاب متوقف نخواهد شد و به روایت‌های خشک و اعتقادی فروکاسته نخواهد شد. بلکه به خواست خداوند با رفتن عبدالرضا حیاتی و کشف مجدد تجربه‌ها و آثار او، روایت انسان انقلاب جان تازه‌ای خواهد گرفت.

اختتامیه عمار خوزستان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی