حرکت قهقرایی «هیأت» به سمت اسلام حجتیهای
متأسفانه «هیئت» در زمینه حرکت قهقرایی و تدریجی به سمت اسلام حجتیهای گامها بلندی برداشته است. هیأت باید تصویری را که امام(ره) در تئوری اسلام ناب ارائه می دهد بازنمایی کند.
بازنشر یک مصاحبه پیرامون هیئت و انقلاب اسلامی در خبرگزاری مهر (کلیک کنید)
حرکت قهقرایی «هیأت» به سمت اسلام حجتیهای
به گزارش خبرگزاری مهر، نگاه امام خمینی(ره) در مورد اسلام ناب و اسلام آمریکایی این بود که ما به لحاظ معرفتی با یک نوع درگیری مواجه هستیم. به نظر میرسد از بستر این درگیری خاستگاه یا مبنا و همچنین افق یا آیندهی انقلاب اسلامی شکل میگیرد. یک نسخهای از اسلام ناب یا اسلام انقلابی توسط امام مطرح میشود و با دیگر برداشتها از اسلام درگیر میشود و در دل این درگیری است که در اثر انقلابی انسانی، روحی و باطنی، انسانی انقلابی ساخته میشود. در نهایت این انسان انقلابی کنشهایی دارد، کارها و فعالیتها و مبارزاتی دارد که منتهی به انقلاب اسلامی میشود. در این مصاحبه سعی داریم به بررسی نقش هیئت در این ساختار و در این درگیری و مواجهه بپردازیم. متن زیر مشروح مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین نامخواه است.
*نقش هیئت به عنوان یک جریان اجتماعی در نظام معرفتی انقلاب اسلامی، چگونه قابل ارزیابی است؟
پاسخ به این سوال تا حد زیادی به این بستگی دارد که ما چه تعریف و تعبیری از انقلاب اسلامی ارائه دهیم. بر اساس بسیاری از تحلیل ها و نظریههای مربوط به انقلابها، این تصویر وجود دارد که انقلاب اسلامی زمینهها و زیرساختهای صرفاً اجتماعی داشته است. یعنی مثلاً یک نوسازی شتابان شکل گرفته یا یک شکاف طبقاتی رخ داده و یا محدودیت هایی مانند عدم آزادی سیاسی و غیره منجر به انقلاب اسلامی شده است.
این تحلیلها را معمولاً روشنفکران خیلی دنبال میکردند. اما براساس یک تعریف و تعبیر از انقلاب اسلامی که حضرت امام و رهبر انقلاب و خیلی از متفکرین اصیل انقلاب هم بر آن تأکید میکننند، انقلاب اسلامی در واقع عبارت است از یک انقلاب انسانی با زمینه معرفتی. یعنی یک نزاع معرفتی رخ میدهد، یک سری جبهههای فکری شکل میگیرد و از دل این جبههبندیها و درگیریهاست که یک رشد معرفتی رخ میدهد و انسان انقلابی به وجود میآید.
این درگیری میان چه کسانی است؟ میان حاملان دو برداشت متفاوت از اسلام. یک طرف برداشت اسلام ناب و طرف دیگر برداشت مقدسمآبان یا تجددمآبانه از اسلام. متحجرها چه کسانی هستند؟ مقدسمآبانی که فقط ابعاد فردی و عبادی اسلام را میبینند. متجددها چه کسانی هستند؟ متأثران از ایدئولوژیهای غربی و در آن زمان بیشتر شرقی. خود این متحجرها و متجددها دشمن همدیگر هستند اما با هم یک توافق نانوشته دارند و تفسیری که از اسلام ارائه میدهند نهایتاً در برابر اسلام ناب و انقلاب اسلامی است.
نگاه امام این است که ما به لحاظ معرفتی با این درگیری مواجه هستیم. این درگیری خاستگاه یا مبنا و همچنین افق یا آیندهی انقلاب اسلامی را شکل میدهد. یک نسخهای از اسلام ناب یا اسلام انقلابی توسط امام مطرح میشود و با دیگر برداشتها از اسلام درگیر میشود و در دل این درگیری است که در اثر انقلابی انسانی، روحی و باطنی، انسانی انقلابی ساخته میشود. در نهایت این انسان انقلابی کنشهایی دارد، کارها و فعالیتها و مبارزاتی دارد که منتهی به انقلاب اسلامی میشود.
اگر شما آن تعبیر اول و به نوعی روشنفکرانه از انقلاب اسلامی را داشته باشید که انقلاب اسلامی به خاطر محدودیتهای سیاسی، شکاف طبقاتی، نوسازی و ترقی و … رخ داده است، در این چارچوب قاعدتاً هیئت نمیتواند نقش خاصی داشته باشد. اما در تحلیلی که حضرت امام از انقلاب اسلامی دارد، در درگیری دو اسلام، فضا کاملا متفاوت میشود و هیئت به نوعی نقش اصلی میشود. نقش اصلی در افق این درگیری همانگونه که در پیدایش آن بوده.
*در این درگیری معرفتی هیئتها چه نقش دارند؟
از منظر امام خمینی درگیری اسلام ناب با اسلام متحجرین و اسلام متجددین بسیار عمیق است و به مسئله جدایی دین از سیاست محدود نمی شود. مسئله این نیست که مثلاً متحجرین یا متجددین، سکولارهای عملی یا سکولارهای نظری میگویند اسلام منهای سیاست و خط امام میگویند اسلام به علاوه سیاست. پس گویی دعوا سر یک بهعلاوه و منهاست و گویی سر قبلش نوعی اشتراک نظر هست. در حالی که به طور کلی بین این دو اسلام در اصل تفسیری که از سیره ائمه معصومین(ع) هست اختلاف نظر وجود دارد.
در مفهوم ولایت، در معنای امر به معروف، در تعریف غدیر و در تصویر عاشورا و انتظار و حتی در برداشتی که از قرآن و اساس هستی و توحید مطرح هست نیز این نزاع معرفتی ادامه دارد و اختلافهای بنیادین و عمیقی وجود دارد. یعنی تفسیری که از سیره امام حسین(ع) توسط اسلام متحجرین یا اسلام سرمایه داری ارائه می شود با تفسیر اسلام ناب بسیار متفاوت است و ما با دو تصویر متفاوت از امام حسین مواجهیم؛ درگیری این دو اسلام فقط در یک سری از تاکتیکهای سیاسی نیست و عمیقتر از این است.
خب برخی با اصل این دیدگاه امام خمینی نمیتوانستند در بیفتند، سعی کردند آن را بایکوت کنند؛ مسکوت بگذارند و همچنین تا حد امکان محدود کنند. به این جهت است که درک اغلب امروز ما این است که انقلاب اسلامی «صرفاً» حرکتی بود علیه لامذهبیهای رژیم طاغوت. میخواستند دین را از بین ببرند. خب الآن یک هیئت انقلابی باید چه کار کند، باید دین را ترویج کند؛ پس میخواستید چه ترویج کند! یعنی یک فضای مبهم که از دل آن هر برداشتی از دین در میآید، رشد میکند و بعد که کار بیخ پیدا کرد آن وقت به فکر میافتیم که با بسیطترین صورت ممکن علیه یکسری معلولها بصیرتافزاییهایی سیاسی انفعالی و غیر معرفتی داشته باشیم.
از طرف دیگر میکوشند دیدگاه بنیادین امام خمینی درباره اسلام ناب- اسلام آمریکایی را «تحدید» کنند. تحدید جغرافیایی و مذهبی؛ مثل اینکه گفته میشد امام این مفهوم را صرفاً برای اشاره به عربستان و وهابیت به کار برده در حالی که نص پیامهای امام غیر از این را میگوید. امام میگفتند این دعوا را ما اول با حوزههای علمیه شیعه قم و نجف و مشهد داریم.
تحدید اجتماعی و سیاسی که تلاش میکند بگوید حالا امام یک وقتهایی در مورد افرادی که با انقلاب زوایه داشتند این نگرانی را داشت که به دام اسلام آمریکایی بیفتند. نه خیر امام در مورد مجتهدین انقلابی نزدیک و همراه خود، در مورد کسانی که از ایشان احکام مهمی هم داشتند این نگرانی را داشت.
خب در این چارچوب نقش کنونی هیئت چه می تواند باشد؟ گفتم این دعوا نه فقط در خاستگاه که در افق و آینده انقلاب هم مطرح است. کار هیئت در این روند در درجه اول بر هم زدن این فضای مرده است؛ اول بازتولید این درگیری معرفتی است و سپس در درجه دوم بازنمایی تصویری است که امام خمینی در تئوری اسلام ناب شان از سیره اهل بیت(ع) ارائه میدهد.
*هیئت چگونه در فضای متحجرانه یا متجددانه قرار می گیرد و نقش هیئت در بازیابی هویتی و بازسازی معرفتی مخاطب چیست؟
اگر بخواهیم به صورت نمادین و استعارهای بحث کنیم باید گفت در هیئت اگر مثلاً ده هزار گزاره بین اعضای هیئت اعم از مداح و سخنران و مستمعین رد و بدل میشود؛ اینگونه نیست که یک هئیت یکباره در فضای متحجرانه یا متجددانه بیافتد. خیر؛ تک تک این گزارهها به صورت خیلی آ